من یک پزشک نمی شوم و یک روز شما بیمار خواهید شد

بنام خدا

مقدمه:

همانگونه که مستحضرید کشور افغانستان از سال 1979 میلادی، با حمله دولت اتحاد جماهیر شوروی به رهبری برژنف، درگیر جنگی خانمان سوز شد. در این نبردها که میان ارتش اتحاد جماهیر شوروی و مجاهدان افغان به مدت یک دهه درجریان بود، بیش از 2 میلیون نفر غیرنظامی، کشته شدند و همچنین زیرساختهای مهم کشور افغانستان تخریب شد و بیش از 5 میلیون افغانی، آواره شدند.

پس از چند کودتای پی‌درپی و پیروزی مجاهدین بر دولت محمد نجیب‌الله، جنگ داخلی افغانستان آغاز شد و وارد دوره‌ای از جنگ میان احزاب مختلف مجاهدین شد. طالبان در میانه‌های دهه ۱۳۷۰ (شمسی) کنترل بیشتر مناطق افغانستان را به دست گرفتند. اما با یورش ائتلاف بین‌المللی به رهبری آمریکا در سال 2001 (میلادی) حکومت را از دست دادند. در دسامبر ۲۰۰۱، شورای امنیت سازمان ملل متحد نیروهای بین‌المللی کمک به امنیت (ایساف) را مأمور کمک به حفظ امنیت کشور و دولت جدید افغانستان به ریاست حامد کرزی کرد.

در ۲ ژوئیه 2021 ، آلمان و ایتالیا سربازان خود را از افغانستان خارج کردند. در همان روز نیروهای آمریکایی میدان هوایی بگرام را تخلیه کردند. بسیاری از صاحبنظران معتقدند یکی از عواقب این تصمیم آمریکا و متحدانش، سقوط احتمالی حکومت افغانستان است و به دست گرفتن قدرت توسط طالبان و در نتیجه یک جنگ داخلی تازه است. قطعاً این اتفاقات بحرانهای فراوانی را در  افغانستان به وجود خواهد آورد، از جمله این مشکلات، فشارها و محرومیت‌های مضاعفی است که بر دختران و زنان افغانی، تحمیل می‌شود. رئیس‌جمهور سابق امریکا، جرج بوش، که در زمان حمله اول آمریکا به افغانستان در قدرت بود، بر این باور است که در «اثر این کار امکان دارد کسانی برسرکار بیایند که با زنان به عنوان شهروندان درجه دو رفتار می‌کنند.» [1]

گزارش زیر توسط سازمان دیده‌بان حقوق بشر [2]، با موضوع بررسی مشکلات تحصیلی کودکان کشور افغانستان (با تأکید بر موانع موجود در تحصیل دختران) منتشر شده است. این گزارش را جهت مطالعه شما بزرگواران ترجمه کردم. (البته به عنوان تکلیف میانترم هم ارائه دادم.)

                                                                                      با احترام

من یک پزشک نمی شوم و یک روز شما بیمار خواهید شد

عدم دسترسی دختران افغانستانی به آموزشهای تحصیلی مناسب  [3]

از جمله آسیب‌های ساختاری و مخرب طالبان، محرومیت زنان از تحصیل بود. قبل از روی کار آمدن طالبان در سال 1996 میلادی، سیستم آموزشی افغانستان در جریان درگیری‌های مسلحانه این کشور در دهه‌های 1980 و 1990 به شدت آسیب دیده بود. طالبان در طول حکومت پنج ساله خود تقریباً تحصیل برای همه دختران و زنان را ممنوع کردند. بنابراین هنگامی که حکومت طالبان در اواخر سال 2001 سقوط کرد، دولت جدید و کشورهایی که به ائتلاف تحت رهبری آمریکا پیوسته بودند با دو چالش اساسی روبرو شدند: نخست، نحوه استقرار مجدد سیستم آموزشی برای نیمی از جمعیت در سن تحصیل، در کشوری بسیار فقیر، و دوم اینکه، چگونه می توان به دختران و زنانی که در دوران حکومت طالبان از تحصیل بازمانده بودند، کمک کرد تا به آنچه که از آنها محروم شده بودند، برسند.

دولت جدید افغانستان تحت ریاست حامد کرزای، رئیس جمهور وقت و حامیان بین‌المللی آن، با صرف انرژی فراوان و تخصیص منابع لازم، به این کار مهم پرداختند. دولت و سازمانهای غیردولتی (NGO ها) با حمایت خیّرین، مدرسه ساختند، معلمان را استخدام کردند و آموزش دادند و با دختران و خانواده‌های آنها تماس گرفتند تا آنها را برای حضور در مدرسه تشویق کنند. تعداد واقعی دخترانی که با گذشت زمان به مدرسه می‌رفتند مورد مناقشه است، اما همه آمارها موید این است که از سال 2001 ، میلیون‌ها دختر، که در دوران طالبان هیچگونه آموزشی دریافت نکرده بودند، اکنون تحصیل کرده‌اند.

اما این دستاورد جزئی و شکننده است. حتی بر اساس خوش بینانه‌ترین ارقام در مورد مشارکت دختران در تحصیل، میلیون ها دختر وجود دارد که هرگز به مدرسه نرفته‌اند و بسیاری دیگر نیز به طور مختصر به مدرسه رفته‌اند. پیشرفت چشمگیر دولت و حامیان آنها، در زمینه حضور دختران در مدرسه یک شروع خوب بود، امّا نه یک کار کامل.

این گزارش موانع عمده ای را که در مسیر تلاش برای ورود همه دختران به مدرسه و نگه داشتن آنها در مدرسه، تا مقطع دبیرستان، وجود دارد، بررسی می کند. این مشکلات عبارتند از: نگرش های تبعیض‌آمیز نسبت به دختران توسط مقامات دولتی و اعضای جامعه؛ ازدواج کودکان؛ ناامنی و خشونت ناشی از تشدید درگیری و بی قانونی عمومی، از جمله حملات به مدارس و سایر مکانهای آموزشی، استفاده نظامی از مدارس، آدم ربایی و گروگان‌گیری، اسیدپاشی و آزار جنسی، فقر و کار کودکان ؛ کمبود مدارس در بسیاری از مناطق؛ زیرساخت های ضعیف و کمبود تجهیزات در مدارس، کیفیت پایین آموزش در مدارس؛ هزینه‌های مربوط به تحصیل؛ فقدان معلمان، به ویژه معلمان زن؛ موانع اداری شامل الزامات شناسایی و بروکراسی و محدودیت هایی در زمینه ثبت نام کودکان؛ عدم موفقیت در نهادینه سازی و ایجاد آموزش پایدار مبتنی بر شرایط جامعه؛ و فساد

آمارها

در افغانستان آمار مربوط به تعداد کودکان درحال تحصیل یا جامانده از تحصیل، بسیار متفاوت و مورد اختلاف است. آمار و ارقام از انواع مختلف – حتی داده های اولیه جمعیت – اغلب در افغانستان به سختی قابل دستیابی است و از صحت کمی برخوردار است. در گزارش دولت افغانستان در سال 2015 آمده است که بیش از 8 میلیون کودک در مدرسه بودند که 39 درصد آنها دختر بودند. در دسامبر 2016 ، وزیر آموزش و پرورش اعلام کرد که تعداد واقعی کودکان در مدرسه 6 میلیون نفر است. در آوریل 2017 ، یک مقام وزارت آموزش و پرورش به دیده بان حقوق بشر گفت که 9.3 میلیون کودک در مدرسه حضور دارند که 39 درصد آنها دختر هستند.

حتی بر اساس خوش بینانه‌ترین آمارها، نسبت دختران افغان که در مدرسه مشغول به تحصیل هستند هرگز بیش از 50 درصد نشده است. در ژانویه 2016 صندوق کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف) تخمین زد که 40 درصد از تمام کودکان در سن مدرسه، در افغانستان به مدرسه نمی‌روند. یونیسف با تکیه بر داده‌های دولت افغانستان از سال 2010 تا 2011 ، گزارش داد که که 66 درصد دختران افغان در سنین دبیرستان(12 تا 15 سال) درس نمی‌خوانند، در حالی که 40 درصد از پسران در این سن از تحصیل بازمانده‌اند.

بر اساس آمارهای دولتی، در حالی که تعداد کودکان در حال تحصیل تا سال 2015 همچنان در حال افزایش بود، درصد این افزایش از سال 2011 تا کنون به حداقل رسیده است، و تنها یک درصد در سال 2015 نسبت به سال 2014 افزایش یافته است. بانک جهانی گزارش داد که در بین سالهای تحصیلی ( 2011 – 2012 ) و  (2013-2014)، میزان حضور در مدارس ابتدایی از 56 به 54 درصد کاهش یافته است، همچنین آمارهای دولتی نشان می دهد که در برخی استانها، درصد دانش آموزان دختر کمتر از 15 درصد است. و دختران در مناطق روستایی به احتمال زیاد از تحصیل باز می‌مانند.

در افغانستان ، تنها 37 درصد از دختران نوجوان سواد دارند، در حالی که 66 درصد از پسران نوجوان باسوادند. در میان زنان بالغ، 19 درصد باسوادند و 49 درصد مردان بالغ با سواد هستند.

این چالش ها با وضعیت امنیتی تشدید شده است خصوصاٌ که در ماههای اخیر شرایط بدتر شده است. درگیری‌های مسلحانه در حال افزایش است و طالبان اکنون {زمان نگارش مقاله} بیش از 40 درصد از ولسوالی های این کشور را تحت کنترل دارند. این درگیری‌ها بر همه جنبه های زندگی غیرنظامیان، به ویژه افرادی که در مناطق درگیر زندگی می کنند، تأثیر می گذارد.

علاوه بر کودکانی که در درگیری‌ها کشته یا زخمی می شوند، بسیاری دیگر از تحصیل محروم هستند. افزایش ناامنی باعث میشود خانواده‌ها نتوانند فرزندان خود را به خارج از خانه بفرستند همچنین خانواده‌ها معمولاً تمایل کمتری نسبت به فرستادن دختران به مدرسه دارند. والدین می‌ترسند؛ بیرون رفتن خطرناک‌تر شده، بنابراین رفتن به مدرسه ای که قبلاً در فاصله پیاده‌روی دیده می‌شد، ممنوع می شود.

طالبان و دیگر گروه‌های مسلح، مدارس دخترانه، دانش‌آموزان دختر و معلمان آنها را مورد حمله قرار می‌دهند. حمله به مدارس، زیرساخت های ارزشمند آموزشی را از بین می‌برد. مصاحبه شوندگان در مورد بمب‌گذاری در مدارس، اسیدپاشی علیه دانش‌آموزان دختر و تهدید معلم‌ها، به دیده بان حقوق بشر گفتند. تنها یک حمله، می‌تواند والدین صدها دختر را از فرستادن آنها به مدرسه، حتی در سالهای آینده، بترساند. هم نیروهای امنیتی دولتی و هم جنگجویان طالبان گاهی مدارس را اشغال می‌کنند و دانش آموزان را از کلاس و تحصیل دور می‌کنند و مدرسه را به یک هدف نظامی تبدیل می‌کنند.

فراتر از جنگ، بی‌قانونی و شرارت هم وجود دارد، به این معنی که در راه رفتن به مدرسه نیز، ممکن است دختران با جنایات و سوء استفاده‌های کنترل نشده‌ای از جمله آدم‌ربایی و آزار جنسی مواجه شوند. گزارش‌های ربوده شدن – از جمله کودکان – توسط گروه های جنایتکار افزایش یافته است. همچنین جرایمی همچون اسیدپاشی و آدم ربایی‌ها تأثیر گسترده‌ای در محرومیت دختران از رفتن به مدرسه، بوجود می‌آورد‌، به طوری که یک آدم ربایی باعث می‌شود بسیاری از خانواده های یک جامعه، بچه ها – به ویژه دختران – را در خانه نگه دارند.

آزار و اذیت جنسی همچنین مانع جدی برای حضور در مدرسه است و به دلیل هنجارهای جنسیتی مضر می‌تواند عواقب مخربی برای شهرت یک دختر داشته باشد. حتی وقتی فاصله تا مدرسه کوتاه است، آزار جنسی توسط مردان و پسران در طول مسیر ممکن است دختران را مجبور به ترک مدرسه کند. خانواده‌‌هایی که دختران آنها باید تحصیل کنند، با افزایش ناامنی به این نتیجه رسیده‌اند که بهتر است دختران در خانه بمانند و اغلب به جای تحصیل، کار و یا ازدواج کنند.

موانع آموزش دختران در سیستم مدرسه

کمبود مدارس و معلمان، به ویژه معلمان زن، به این معنی است که بسیاری از دختران به مدرسه دسترسی ندارند. پسرها نیز با کمبود مدارس روبرو هستند، اما مدارس کمتری دختران را می‌پذیرند.

اگرچه مدارس دولتی شهریه ای دریافت نمی‌کنند، اما هنوز هزینه‌هایی برای فرستادن کودک به مدرسه وجود دارد. انتظار می رود خانواده‌های دانش‌آموزان مدارس دولتی وسایلی را که شامل خودکار، مداد، دفترچه، لباس‌فرم و کیف مدرسه است، تهیه کنند. بسیاری از کودکان همچنین باید هزینه برخی از کتابهای درسی دولتی را پرداخت کنند. دولت مسئول تأمین کتب درسی است، اما اغلب کتابها به موقع نمی‌رسند، یا کمبودهایی وجود دارد، شاید در برخی موارد به دلیل سرقت یا فساد ادرای. در این موارد، کودکان برای ادامه تحصیل باید کتاب را از یک کتابفروشی خریداری کنند. این هزینه‌های غیرمستقیم به اندازه‌ای هست که بسیاری از کودکان، به‌ویژه دخترانِ خانواده‌های فقیر را، از تحصیل باز دارد، زیرا خانواده‌هایی که می‌توانند فقط برخی از فرزندان خود را به مدرسه بفرستند، اغلب پسرها را ترجیح می‌دهند.

ازدحام بیش از حد، نبود زیرساخت‌ها و منابع کافی و نظارتِ‌ضعیف، به این معنی است که کودکانی هم که به مدرسه می‌روند ممکن است فقط سه ساعت در روز، گاهی در چادر و یا بدون کتابِ درسی، درس بخوانند. حتی وقتی مدارس ساختمان دارند، اغلب شلوغ هستند و برخی از کودکان مجبور به تحصیل در خارج از کلاس هستند. شرایط اغلب نامناسب است، ساختمانها آسیب دیده و فرسوده هستند و فاقد نیمکت و وسایل آموزشی هستند. ازدحام بیش از حد – با تقاضای تفکیک جنسیتی – به این معنی است که مدارس روزهای خود را به دو یا سه شیفت تقسیم می‌کنند، در نتیجه زمان تحصیل در مدرسه، برای پوشش کامل برنامه درسی بسیار کوتاه است.

سی درصد از مدارس دولتی افغانستان فاقد آب بهداشتی هستند و 60 درصد از آنها سرویس بهداشتی ندارند. نبود سرویس بهداشتی، به ویژه برای دخترانی که قاعدگی خود را آغاز کرده‌اند، مشکلات مضاعفی فراهم می‌کند. بدون سرویس بهداشتی جداگانه (دختران/پسران) و آب بهداشتی، آنها در مدیریت بهداشت قاعدگی در مدرسه با مشکل روبرو می‌شوند و احتمال دارد مجبور شوند در دوران قاعدگی در خانه بمانند، و عدم حضور آنها در مدرسه، مطمئناً پیشرفت تحصیلی آنها را تضعیف می‌کند و خطر ترک تحصیل دائمی را افزایش می‌دهد.


[1] https://www.foxnews.com/politics/bush-concerned-troop-withdrawal-afghanistan-vacuum‌

[2] دیده‌بان حقوق بشر نام یک سازمان غیر دولتی بین‌المللی واقع در شهر نیویورک در ایالات متحده آمریکا است که بر تحقیقات و پشتیبانی حقوق بشر مدیریت می‌کند.(ویکی پدیا)

[3] https://www.hrw.org/report/2017/10/17/i-wont-be-doctor-and-one-day-youll-be-sick/girls-access-education-afghanistan