بنام خدا
در مورد رفتار با احمقها از بنده سوال شده بود، امروز در این نوشته قصد دارم به این موضوع بپردازم.
صفات احمقها
- احمقها از همه انتظار دارند با آنها سازگار شوند.
- همه باید بدانند که همیشه حق با آنها (احمقها) است.
- آنها به شدت به سرزنش کردن و انتقاد از دیگران علاقمند هستند.
- از پاسخگویی منطقی و ارائه استراتژی عملی برای راه حلهایی که ارایه میدهند، عاجز هستند.
- احمق ها معمولاً خیلی حرّاف هستند و از گوش دادن به حرفهای دیگران بیزار هستند؛ آنها باید همیشه متکلم وحده باشند.
- اعتماد به نفس زیادی دارند و اطمینان فراوانی به درستی افکار و عقاید خود دارند.
- آنها تحمل مخالفت یا انتقاد را، به هیچ وجه، ندارند.
- اگر وقتی نزد شما بودند، از شما تعریف و تمجید کردند (یعنی دچار نکوهش و نقد توسط ایشان نشدید) به احتمال خیلی زیاد، در زمان عدم حضور شما، مشغول غیبت و نکوهش شما هستند.
- احمقها معمولا رفتار تودهوار دارند و به همین دلیل، منطق و دلیل عقلی در اصلاح رفتار آنها کارکردی ندارد.
- احمقها معمولاً دنبال چالش و رقابت نبوده و راحتطلب هستند.
- آنها به شدت در مقابل فهمیدن مقاومت میکنند.
- متاسفانه حماقت در چهره افراد تأثیر ملموسی نمیگذارد اما خوشبختانه تا شروع به صحبت کنند، شما متوجه حماقت آنها خواهید شد.
- احمق ها به شدت تحریکپذیر هستند. (خصوصیت تودهها)
- احمقها همواره دچار غلو در احساس هستند (میانهروی در رفتار آنها مشاهده نمیشود)
حتماً شما هم میتوانید موارد دیگری را به لیست بالا اضافه کنید.
رفتار با احمقها
- معمولاً بهترین رفتار در برخورد با احمقها، سکوت است. اگر گفتار و رفتار آنها خطر آسیب جدی برای شما یا عزیزانتان، ایجاد نمیکند، سـکوت کنید و سعی کنید، عصبی و خشمگین نشوید. این کلام میشل فوکو، (جامعهشناس، فیلسوف و اندیشمند معاصر) خیلی آرامشبخش است:
همیشه، سکوت نشانه تایید گفتار طرف مقابل نیست، گاهی نشانه قطع امید از سطح فهم طرف مقابل است.
مارک تواین هم با این منطق، سکوت در برابر احمقها را توصیه میکند:
هرگز با احمقها بحث نکنید، آنها نخست شما را تا سطح خودشان پایین میکشند؛ سپس با تجربه یک عمر زندگی در آن سطح، شما را شکست میدهند.
- اگر گفتار، نگرش و رفتار آنها خطر جدی برای شما یا اطرافیانتان داشت. سکوت جایز نیست! اما روش های معمول و معقول (براساس استدلال عقلی و منطق) در مورد آنها موثر نیست.
توصیه میکنم کتاب روانشناسی تودهها اثر گوستاو لوبون را مطالعه فرمایید. علیرغم اینکه این کتاب در سال 1895 تألیف شده است، امّا مطالب ارائه شده در کتاب، متناسب با شرایط امروز، دقیق و کاربردی است. در این کتاب راهکار مناسب و عملی برای ایجاد تغییرات ملموس در رفتار تودهها (احمقها)، اینگونه بیان شده است:
بر روان تودهها، به توسط استدلالات منطقی نمیتوان تاثیر گذاشت … اینکه سخنورانی که میدانند تودهها را چگونه تحت تأثیر قرار دهند، نه خرد، بلکه احساس ایشان را مخاطب قرار میدهند، از همین جا سرچشمه میگیرد. قوانین منطقی، بر تودهها کوچکترین تأثیری ندارد.
در مورد چرایی عدم تأثیرپذیری منطق بر احمقها، برتراند راسل در کتاب تاریخ فلسفه غرب، موضوع جالبی را بیان میکند:
توضیح و شرح یک مرد احمق از آنچه یک مرد باهوش و خردمند میگوید، هرگز نمیتواند صحیح و دقیق باشد، زیرا او ناخودآگاه هر آنچه را میشنود، به چیزی تبدیل میکند که میتواند بفهمد.
بله، ظرف ذهنی و البته معیوب این افراد، باعث میشود در مواجهه با مسائل منطقی، علمی و ارزشمند، امکان بهرهمندی از روشنگری و برکات آن را نداشته باشد و قطعاً نمیتوانند این مطالب را درست و کامل، منتقل نمایند. (انتقال شیر با آبکش را تصور کنید!)
در مورد عدم تأثیر استدلال های منطقی در این افراد همانگونه که قبلاً در مقاله اثر دانینگ کروگر – در اوج قلهیِ «حماقت» بیان کردم، اثر دانینگ- کروگر باعث میشود که آنها از «توهم برتری فکری» رنج ببرند و یا به عبارت صحیحتر باعث رنج دیگران شوند. (آنها تصوری از میزان حماقت خود ندارند!)
در مورد این موضوع چارلز بوکوفسکی، جملهای جالب دارد:
مشکل دنیا این است که آدمهای باهوش پر از شک هستند، درحالیکه آدمهای احمق پر از اعتماد به نفس هستند.
خلاصه
در مقابل احمقها، حتیالمقدور، سکوت کنید. اگر مجبور شدید که با آنها صحبت کنید، اصلاً سراغ دلایل منطقی و علمی نروید، فقط تحریک احساس و هیجان کارساز است.
نکته کلیدی : تأثیر هیجان گروهی، در ایجاد تغییرات در احمقها بسیار زیاد است.
عالی لذت بردم انشاالله که سلامت باشید و مطلب ها جالب تر بنویسید
به نظرم اونجایی که با یک احمق بحث کنی
می شود دو احمق
احمق بودن مانند زخمی روی بدن است که اگر احمق از خواب بیدار نشود و خود و باورهای احمقانه ی خود را پاک سازی نکند ان زخم تبدیل به زخم عفونی میشود
یعنی احمق به درجه ی بالاتر می رود که همان بیشعور میشود
در تائید نظر جنابعالی، با توجه به اعتقاد و رفتار غیرمنطقی احمقها، آنها با نپذیرفتن ادله منطقی، ظاهراً خود را پیروز مکالمه و مباحثه می دانند و در حماقت، ثابت قدم تر میشوند.