شعر و خلاقیت

بنام خدا

هشتم مهرماه در تقویم رسمی با عنوان «روز بزرگداشت مولوی » ثبت شده است به این بهانه در ادامه بحث خلاقیت در کودکان و نقش هنرهای هفت گانه در رشد خلاقیت، امروز به شعر که بخشی مهم در ادبیات (هنر چهارم) است، خواهم پرداخت.

پیشتر در مطلب «کتاب خواندن برای کودکان» در مورد جایگاه کتاب در پرورش خلاقیت کودکان صحبت کردم. امروز قصد دارم بیشتر در مورد شعر بگویم، شعر یکی از حلقه‌های مهم اتصال ما به جهانیان، گذشتگان، عشق و همه خوبی‌هاست. افتخار میکنیم که ادبیات و خصوصاً شعر از گذشته دور با زندگی روزمره  ایرانیان عجین شده است ، جای دیوان حافظ، شاهنامه فردوسی، مثنوی مولوی و…  روی طاقچه خانه‌ها بود و جای ظروف نفیس! در پستو و انباری (دقیقاً برعکس امروز که ویترین ظروف در هال و پذیرایی است و کتابها، داخل کارتن پفک در انباری!). شبهای سرد پاییز و زمستان دور کرسیِ خانه‌ها، بزرگترها برای کوچکترها شعر می‌خواندند، غزلیات حافظ، دیوان شمس و… ، تابستانها هم بعد از غروبِ آفتاب، حیاط را آبپاشی می‌کردند و روی تخت چوبیِ کنار باغچه، بساط شعر و قصه برپا بود. مادرها شبها لالایی‌های زیبا درگوش فرزندان خود زمزمه می‌کردند و این شعرها و افسانه‌ها، وسیله‌ای مهم در انتقال فرهنگ، سنت و ادبیات بود.

اما تغییر سبک زندگی این روزها به سبب چیرگی ماشین بر انسانها و روابط اجتماعی‌آنها؛ فرهنگ، هنر، خلاقیت و ادبیات را به حاشیه برده است. برنامه‌ریزی‌های آموزشی نیز چنان ضعیف و بدون تدبیر انجام شده است که هنر {منظور تمام شاخه‌های هفتگانه یا شاید هشتگانه آن} و خلاقیت به سمت نابودی پیش می‌رود.

یافته‌های جدید، که در حقیقت تائیدکننده دانسته‌ها و روش گذشتگان است، ثابت می‌کند کودکان همیشه و همواره مشتاق ادبیات و خصوصاً شعر هستند و زمانی که آموزش بربستری از شعری مناسب و ارزشمند به کودکان (حتی بزرگسالان) عرضه می‌شود، قوه فراگیری به شدت افزایش می‌یابد و خلاقیت شکوفا می‌شود. خصوصاً اینکه آموختن با این روش هم آموزش است و هم سرگرمی و تفریح.

یکی دیگر از محاسن آموزش بربستر شعر این است که آموخته‌ها، در ذهن و روان افراد ماندگارتر خواهد بود. اگر کمی فکر کنیم حتماً براین موضوع صحه می‌گذاریم که آنچه به شعر و مَثَل آموخته‌ایم در وجودمان نهادینه شده است.

به یادسپاری مفاهیم بربستر شعر هم، به مراتب راحت‌تر و ماناتر از روشهای دیگر است. اکثر ما معترفیم، روش خلاقانه برخی از معلمان درس عربی در آموزش قواعد دشوار این درس، با زبان شعر، باعث شد که این قواعد تا سالها درحافظه ما ماندند.

نقش شعر در تقویت قوه تخیل و خلاقیت هم برهمگان روشن است ، زمانی که داستان هفت خوان رستم، که از زبان حکیم ابوالقاسم فردوسی روایت می شود را با برخی از انیمیشن‌ها و فیلم‌های تخیلی امروزی مقایسه می‌کنیم چقدر متاثر می‌شویم از جفایِ هنرمندان ِ بی ذوق کشورمان ، بر فردوسی و مــا.

پس برای رشد ذهن و اندیشه فرزندانمان برای آنها شعر بخوانیم، آموخته‌هایی مفید و  زیبا در میان ابیات شعر نهفته‌اند.

به مناسبت روز گرامیداشت مولانای جان حکایتی زیبا از دفتر چهارم مثنوی با عنوان «قصه مرغی که در دام صیاد افتاد و پند او به صیاد » انتخاب کرده‌ام تا برایتان نقل کنم؛

آن یکی مرغی گرفت از مکر و دام                           مرغ او را گفت ای خواجه همام

تو بسی گاوان و میشان خورده‌ای                              تو بسی اشتر به قربان کرده‌ای

تو نگشتی سیر زانها در زمن                                    هم نگردی سیر از اجزای من

هل مرا تا که سه پندت بر دهم                                 تا بدانی زیرکم یا ابلهم

اول آن پند هم در دست تو                                     ثانیش بر بام کهگل بست تو

وآن سوم پند دهم من بر درخت                               که ازین سه پند گردی نیکبخت

آنچ بر دستست اینست آن سخن                               که محالی را ز کس باور مکن

بر کفش چون گفت اول پند زفت                                       گشت آزاد و بر آن دیوار رفت

گفت دیگر بر گذشته غم مخور                                 چون ز تو بگذشت زان حسرت مبر

بعد از آن گفتش که در جسمم کتیم                           ده درمسنگست یک دُرّ یتیم

دولت تو بخت فرزندان تو                                     بود آن گوهر به حق جان تو

فوت کردی در که روزی‌ات نبود                               که نباشد مثل آن در در وجود

آنچنان که وقت زادن حامله                                     ناله دارد خواجه شد در غلغله

مرغ گفتش نی نصیحت کردمت                                که مبادا بر گذشته دیغمت

چون گذشت و رفت غم چون می‌خوری                      یا نکردی فهم پندم یا کری

وان دوم پندت بگفتم کز ضلال                                 هیچ تو باور مکن قول محال

من نیم خود سه درمسنگ ای اسد                                       ده درمسنگ اندرونم چون بود

خواجه باز آمد به خود گفتا که هین                            باز گو آن پند خوب سیومین

گفت آری خوش عمل کردی بدان                            تا بگویم پند ثالث رایگان

پند گفتن با جهول خوابناک                                     تخت افکندن بود در شوره خاک

چاک حمق و جهل نپذیرد رفو                                 تخم حکمت کم دهش ای پندگو

 

حتماً متوجه روایت زیبا و ساده آن شده‌اید، متن علیرغم اینکه ادبیات اشعار مولانا کمی سنگین است، تقریباً قابل فهم است و چه خوب که چند کلمه‌‌ی هم که معنی آن را نمی‌دانیم، جستجو کنیم و به دانشمان افزوده شود:

مردی یک ، پرنده‌ای را به دام انداخت. پرنده گفت: ای مرد دلیر و جوانمرد، تو در زندگیت فراوان گوشت گاو، گوسفند و شتر خورده‌ای و هیچ وقت هم سیر نشده‌ای. پس مطمئناً از خوردن پرنده‌ای لاغر و  کوچک مثل من هم سیر نمی‌شوی. امّا اگر مرا رها کنی، سه پند با ارزش به تو می‌دهم و متوجه میشوی که من چقدر پرنده دانایی هستم و با عمل به این پندها به خوشبختی میرسی. پند اول را در دستانت به تو می‌گویم. اگر آزادم کنی پند دوم را وقتی که لب بام خانه‌ات بنشینم به تو می‌دهم و پند سوم را وقتی که روی درخت بنشینم به تو می‌دهم پندهایی که تو را خوشبخت و سعادتمند می‌کند. مرد قبول کرد. پرنده گفت اولین پند اینکه سخن محال را ازهیچکسی باورنکن. شکارچی تا اولین پند را شنید، زود پرنده را آزاد کرد. پرنده برلبه بام نشست و گفت پند دوم اینکه: هرگز غم گذشته را نخور و برای آنچه که از دست دادی افسوس نخور.

پرنده روی شاخه درخت پرید و گفت : در شکم من یک دُرّ گرانبها به وزن ده درم هست. ولی چون آزادم کردی قسمت تو و بچه‌هایت نشد و گرنه با داشتن آن ثروتمند می‌شدی. صیاد با شنیدن  سخن بسیار ناراحت شد و آه و ناله‌اش همچون زنان باردار در هنگام زادن فرزند، بلند شد. پرنده به او گفت: مگر تو را نصیحت نکردم که افسوس گذشته نخور؟ چرا غصه گذشته را می‌خوری؟  یا پند و نصیحت مرا نفهمیدی یا کر هستی؟ نصیحت اول من به تو این بود که سخن ناممکن را باور نکنی. ای ساده لوح ! همه وزن من سه درم بیشتر نیست، چگونه ممکن است که یک دُرّ ده درمی در شکم من باشد؟ مرد وقتی اندیشید متوجه موضوع شد و گفت ای پرنده دانا پندهای تو بسیار ارزشمند است. سومین پندت را هم به من بگو.

پرنده گفت : مگر تو  به آن دو پند توجه کردی و به آنها عمل نمودی که من پند سوم را هم به تو بگویم؟؟؟

نصیحت کردن آدم  نادان و ‌غافل،همانند پاشیدن بذر در زمینی شوره‌زار، بی‌حاصل است و آدمی که در جهل مرکب است نصیحت برای او سودی ندارد.

و در پایان به احترام مادران؛ یک لالایی زیبا و گوش نواز :

 

لالالالاخبر لالا                                شده فصل سفر لالا

یکی رفت و یکی اومد                      لالاچشما به درلالا

لالالالاخبراومد                               پرنده از سفر اومد

یکی بال وپرش واشد                       یکی بی بال و پر اومد

لالادنیا گذرگاهه                              گذرگاهی که کوتاهه

یکی رفته یکی مونده                        یکی الان تو راهه

لالالالاگل پونه                                که دنیا یک خیابونه

یکی رفت و یکی اومد                      چرا؟هیچ کس نمی دونه!

لالالالاگل تازه                                که شبها چشم تو بازه

ببین دنیا پر از رنگه                          ببین دنیا پر از رازه

یه جا مهتابی و روشن                       یه جا تاریک و بی روزن

یه جا صحرا و خارستون                    یه جا باغ و یه جا گلشن

لالاصحرا پر از رنگه                         دهان چشمه ها تنگه

نگاه آسمون صافه                            دل کوهها پر از سنگه

                                                                            

پرسشهای خلاقانه و چالشی

بنام خدا

پیش از این در مطالبی که درمورد پرورش خلاقیت نوشته بودم به نقش پرسش‌های خلاقانه و چالشی و اهمیت فراوانی که در رشد خلاقیت و نیز افزایش شناخت ما از فرزندانمان دارد، اشاره کردم. امروز قصد دارم نمونه‌ای از این سوالات را که درحوزه مسائل کودکان و نوجوانان است مطرح و کارکردهای آنها را بررسی نماییم. باید توجه داشت، معمولاً افراد در هنگام پاسخگویی به سوالات، مسائل جانبی را مطرح میکنند که درحد موضوع اصلی دارای اهمیت است.

والدین و مربیان محترم با توجه به شناخت از سطح دانش، نوع نگرش، سن، روحیات و… می‌توانند سوالات دیگری را نیز مطرح نمایند.

نکته ضروری : در هر جلسه فقط باید یک سوال مطرح شود و هدف ما پاسخ مشروح به سوالات است.

  • اگر پول زیادی (رقمی که برای کودک شما معنی «خیلی زیاد» می‌دهد) داشته باشی، با آن چه کارهایی انجام می‌دهی؟
  • «بچه بودن» چه سختی‌هایی دارد؟
  • اگر طراحی یک خانه را به تو بسپارند ، چه چیزهایی را در نظر می‌گیری که زندگی در آن خیلی راحت و جذاب باشد؟
  • بچه‌ها کی بزرگ می‌شوند؟ بزرگها چه کارهایی می‌کنند و چه کارهایی نمی‌کنند؟
  • اگر بتوانید یک روز نامرئی شوید، چه کارهایی انجام می‌دهید؟
  • اگر بتوانید به تمام کودکان دنیا یک هدیه بدهید ، آن هدیه چیست؟
  • اگر بتوانید چند سال به عقب برگردید و با خودتان دیداری داشته باشید، چه توصیه‌ای به خود می‌کنید؟
  • اگر بتوانید قانون و قاعده‌ای برای جهانیان وضع کنید که برای همه آنها لازم‌الاجرا باشد، آن قانون چیست؟
  • اگر می‌توانستید همین الان بزرگ شوید و مشهور، دوست داشتید با چه توانایی یا موضوعی مشهور شوید؟
  • اگر بدانید که گرفتار نمی‌شوید، در امتحان تقلب می‌کنید؟
  • فکر می‌کنید که از میان درسها یا مهارت‌هایی که می‌آموزید، کدام آنها در بزرگسالی بیشتر از همه برای شما مفید است؟
  • آیا تو دوست خوبی هستی؟ چرا این نظر را داری؟
  • اگر حیوانات یا گیاهان بتوانند با ما صحبت کنند، جهان چگونه خواهد شد؟
  • اگر بتوانید یک قانون یا قاعده خانه را عوض کنید، چه چیزی را تغییر می‌دهید؟
  • فکر می‌کنید چه وسیله مفیدی هنوز اختراع نشده است؟
  • اگر مثلاً نتوانیم صحبت کنیم، سخت ترین قسمت مشکل کجاست؟
  • و…

از فرزند خود بخواهید در ابتدا سوال را برای شما تشریح کند چون نگرش و درک او از سوال هم به اندازه پاسخ او مهم است و بعد از او بخواهید بطور مشروح به سوال پاسخ دهد، در پاسخ او دخالت نکنید و سعی نکنید جواب او را به سمت نظر خود، منحرف کنید، فقط او را تشویق کنید که همه‌ی جنبه‌های سوال را مورد توجه قرار دهد.

هدف از این سوالها فقط تقویت کنجکاوی، تخیل و یا خلاقیت کودک نیست، بلکه باعث می‌شود ما با دغدغه‌های ذهنی کودک ، نوع نگرش او به جهان، سطح توقعات او ، موضوعاتی که باعث خوشحالی یا ناراحتی‌اش می‌شود و… آشنا شویم.

مثلاً وقتی فرزند ما در پاسخ به سوال :« آیا تو دوست خوبی هستی؟» جواب مثبت می‌دهد و دلیل آن را اینگونه توضیح می‌دهد : « چون رازدارم، اشتباهات و مشکلات دوستانم را برای دیگران بازگو نمیکنم تا باعث نشوم او مورد تمسخر دیگران قرار بگیرد.» شاید منظور او گلایه از رفتار ما است که اشتباهات او را برای دوستان و فامیل نقل می‌کنیم و در جمع خانوادگی بقول خودمان با او شوخی می‌کنیم. اما در حقیقت با تمسخر او دلش را می‌شکنیم و روانش را می‌آزاریم.

یا وقتی از او سوال میکنیم : « فکر می‌کنی که از میان درسها یا مهارت‌هایی که می‌آموزی، کدام آنها در بزرگسالی بیشتر از همه برای تو مفید است؟» و او علیرغم اینکه تمام تعطیلات تابستانی خود را در کلاس A  گذرانده ، هیچ اسمی از موضوع آن کلاس، به عنوان مهارتی که در آینده او نقش مثبتی خواهد داشت، یاد نمی‌کند ؛ باید در درستی کارمان در انتخاب موضوع آموزش ، مدرس یا …. شک کنیم.

نکته مهمی که باید در هنگام بررسی پاسخ‌های او به آن توجه داشته باشیم  توجه به جنسیت، سن، شرایط اقتصادی خانواده ، طبقه اجتماعی و… در زمان طرح سوال و شنیدن پاسخ آن است. بنابراین اگر پسرک 7 ساله ما با پول فراوان خود، خودرو لوکس، موتور پرشی و گوشی همراه بخرد. آرزوهایی منطقی و متناسب با فهم و درک کودکیش دارد، اما اگر دختر 17 ساله شما لیست خرید خود را شامل یک گوشی لاکچری!، کمدهای مملو از پیراهن و کیف و کفش و  لوازم آرایش اعلام کند؛ نیازمند توجه بیشتری به او هستید.

بدیهی است که باید در بررسی پاسخ‌های فرزندان، حتماً با افراد خبره و صاحب نظر مشورت کنید.

کتاب خواندن برای کودکان

تأثیرات خواندن کتاب برای کودک ، به دلیل‌توانایی بالای اودر یادگیری ، بسیار زیاد است، به همین دلیل والدین باید دقت داشته باشند که مطالعه به عنوان بخشی اساسی در برنامه روزانه کودکان لحاظ شود. خواندن کتاب برای کودکان نتایج فراوانی دارد که به چند مورد، اشاره خواهم نمود:

کسب دانش، رشد خلاقیت، رشد ادراک فردی و اجتماعی او، افزایش شناخت او نسبت به خود و محیط اطرافش، ارتباط بیشتر و بهتر با والدین و اطرافیان، سلامت روان، افزایش حس همدلی در کودک، افزایش اعتماد به نفس ، افزایش دقت و کنجکاوی کودک درباره دنیای اطراف خود، افزایش تمرکز ، تقویت هوش و قوه استدلال ، توسعه مهارتهای نوشتاری و گفتاری، افزایش توان او در پردازش اطلاعات دریافتی و…

  • بررسی‌ها نشان داده است در خانواده هایی که والدین اهل مطالعه هستند و به طور منظم برای کودکان خود کتاب می‌خوانند، پیوند والدین و فرزندان مستحکم‌تر است و همچنین خواندن کتاب فرصتی برای والدین فراهم می‌کند احساسات مشترک بیشتری با فرزندان خود داشته باشند همچنین این ارتباط منظم باعث میشود والدین شناخت بیشتری از روحیات فرزندان خود نیز پیدا کنند.
  • وقتی داستانی را مطالعه می‌کنیم این امکان برای ما فراهم می ‌شود تا زندگی شخصیت‌های کتاب را تجربه کنیم، آنچه آنها احساس می‌کنند، حس کنیم و با آنها در فراز و نشیب زندگیشان، همراهی کنیم. کودکان می‌توانند از این درک برای همدلی در دنیای واقعی با افراد دیگر استفاده کنند. علاوه بر این ، کودکان درک بیشتری از احساسات پیدا می‌کنند و این فهمِ بهتر، می‌تواند به آنها کمک کند تا احساسات دیگران را درک کنند و این موضوع به رشد اجتماعی و سلامت روان آنها کمک چشمگیری می کند.
  • با مطالعه کتاب می توانیم به هرجایی برویم: به شهری دیگر ، به کشوری دیگر یا حتی به دنیای دیگر. با خواندن یک کتاب ، کودکان در مورد افراد ، مکان ها و رویدادها چیزهایی را یاد می‌گیرند که در شرایط واقعی چنین تجربه‌ای دور از دسترس آنهاست.
  • در مورد محاسن خواندن کتاب برای کودکان خردسال یافته‌های متخصصین نشان ‌دهنده این واقعیت است که خواندن کتاب با صدای بلند برای كودكان خردسال، حتی اگر آنها كاملاً نتوانند صحبت های شما را بفهمند، به آنها در کسب مهارتهای گفتاری کمک فراوانی می‌نماید. این کار حتی در اولین ماه های زندگی آنها می تواند به تحریک بخشی از مغز که عملکرد زبان را پردازش می‌نماید، کمک کند. همچنین شنیدن کلمات با صدای بلند می تواند کودکان را در معرض طیف وسیعی از واژگان و عبارات جدید قرار دهد که ممکن است پیش از این، آنها را نشنیده باشند. با خواندن روزانه کتاب برای کودک ، آنها هر روز کلمات جدیدی می آموزند.
  • یکی از نتایج مطالعه مستمر کتاب در افراد، گفتار بهتر و شیواتر و همچنین نوشتن متن‌هایی پرمعنی و رسا می‌شود این موضوع برای فرزندانمان در تقویت دروسی مانند ادبیات، نگارش، املاء و انشاء نقش بسزایی دارد. خواندن منظم و مداوم کتاب برای کودک می تواند به تمرکز بیشتر او کمک کند و باعث می‌شود کودک در کلاس درس با آرامش بنشیند و برای مدت طولانی به صحبت‌های معلم گوش فرا دهد. همچنین مطالعه کتاب با افزایش دانش، اطلاعات عمومی و عمیق‌تر شدن بینش و درک او، باعث کسب موفقیت‌های بیشتر تحصیلی در کودکانمان، می‌شود. ضمناً آنها از کتابها آموخته‌اند که برای حل هر مشکل یا مساله‌ای باید اندیشید، پشتکار داشت و امید به موفقیت.
  • شنیدن داستانهای لذت‌بخش و خصوصاً استفاده ما از تخیّل و خلاقیت در زمان خواندن یک کتاب و کمک به تجسم محیط داستان، رویدادها و موضوعات مشابه و غوطه‌ور شدن کودکمان در جریان داستانها و فراز و فرود روایت کتاب، باعث رشد خلاقیت و تخیّل سازنده در او می‌شود.
  • افراد اهل مطالعه با توجه به شناخت و درک عمیق‌تری که از جهان و جهانیان دارند و آشنایی بهتر آنها با مهارت‌های اجتماعی و تعامل بهتر آنها بااطرافیان، شخصیتی جالب و جذاب‌ دارند، واضح است در کودکان نیز مطالعه کتاب باعث درک عمیق‌تر او نسبت افراد و جامعه و افزایش تعاملات اجتماعی او و در نتیجه افزایش اعتماد به‌نفس در او می‌شود.

 روش کتاب خواندن برای کودکان

  • خواندن کتاب برای فرزندانتان را از نوزادی او شروع کنید! او در دوران نوزادی می‌تواند به تصاویر نگاه ‌کند و به صدای شما گوش ‌دهد. با صدای بلند برای کودک خود کتاب بخوانید و هنگام صحبت در مورد اشیاء یا حیوانات، به تصاویرکتاب اشاره کنید. با این کار او از دو حس خود (شنوایی و بینایی) بصورت همزمان، برای درک داستان استفاده می‌کند. حتی گاهی میتوان حس لامسه را هم به کار گرفت مثلاً وقتی میگوییم « مادر سارا به او یک قاشق داد» به فرزندتان یک قاشق کوچک بدهید تا آن را لمس کند. وقتی کودک شما بزرگتر شد و می تواند خودش بخواند ، شما همچنان هر روز برای او کتاب بخوانید تا جایی که به کتابخوانی، مانند مسواک زدن، عادت کند.
  • تنوع در انتخاب کتاب بسیار مهم است، او باید با مکانهای جدید، آدمهایی با فرهنگ‌های متنوع، آداب و رسوم متفاوت، اخلاق و رفتار خوب یا بد ، آشنا شود.
  • در هنگام خواندن کتاب برای کودکان، با دقت و صبوری روند داستان را حفظ کنید و اطمینان حاصل کنید هرآنچه شما خوانده‌اید، او متوجه شده است. اگر کلمات جدیدی در کتاب بود که احتمالاً او با معنی آن آشنا نیست، کلمه جدید را بخوانید و بعد معنی کلمه را برای او توضیح دهید. حتماً بعد از خواندن کتاب، با هم درباره آن صحبت کنید. نظر او را درباره داستان جویا شوید. آیا از داستان لذت برده است؟ آیا فکر می‌کند قهرمان داستان کارش را درست انجام داده؟ و…

در پایان ؛ بچه‌ها از رفتار ما الگوبرداری میکنند، خیلی بیشتر از آنچه میگوییم، پس کتاب بخوانیم، در مورد کتابهایی که خوانده‌ایم با آنها صحبت کنیم و کتابها را در جایی مناسب و پیش چشم آنها قرار دهیم. انشاالله بعدها در مورد کتابخانه مطلبی خواهم نوشت.

رشد خلاقیت در کودکان

در ادامه موضوع مطرح شده در مورد خلاقیت و نقش آن در آینده فرزندانمان، در این مطلب به روشهایی موثر در رشد تفکر و خلاقیت در کودکان خواهم پرداخت. تربیت کودک خلاق کار دشواری نیست؛ همواره فرصتهای بی‌شماری برای کارهای مفید و جذاب در جهت رشد تفکر خلاقانه در کودک وجود دارد. اما یکی از شروط مهم این است که هنگام آموزش مهارتهای مهم زندگی به کودکان ، از روشهای غیرخلاقانه و الگوهای قالبی استفاده نکنیم. بررسی‌ها نشان داده است کودکانی که در آموزش‌های مهارت‌های زندگی با شیوه «دستورالعملی» و الگویِ «تنها راهش همینه»، امور روزمره را آموخته‌اند، هنگام روبرو شدن با مسائلی که جدید هستند یا کمی مشکل به نظر میرسند، کاملاً مستاصل و مضطرب می‌شوند اما در مقابل کودکانی که به شیوه خلاقانه و نوآورانه آموزش دیده‌اند و با این شیوه تفکر و رفتار آشنا هستند دچار سردرگمی و اضطراب نمیشوند و معمولاً موفق به حل مشکلات میشوند.

مساله مهم دیگر، تصور ما از خلاقیت است، ساخت کاردستی، نقاشی کشیدن، ساخت عروسک کاموایی و… حتماً روشهایی برای بروز و پرورش خلاقیت هستند اما قطعاً کافی نیستند، ما باید به جنبه‌های مهم دیگری از خلاقیت که اتفاقاً اهمیت بیشتری دارند دقت لازم را داشته باشیم مثلاً پرسیدن سوالات چالشی و جذاب و یا رفتار روزمره والدین با فرزندان، نقش مهمی در رشد تفکر خلاق در آنها دارد. در ادامه این نوشته ایده‌هایی ساده اما جذاب و موثر را ذکر خواهم کرد:

  • کودک را با هنرهای مختلف، هنرمندان و زیبایی‌های هنرآشنا کنید، به او بیاموزیم که جهان بدون هنر محلی دهشتناک و غیرقابل تحمل است، به او بگویید، خداوند زیباست و زیبایی‌ها را دوست دارد (الله جمیل یحیب الجمال) و مهمتر اینکه امکان تجربه در عرصه‌های مختلف هنری را برای او فراهم کنید. (البته هنرهایی که برای او جذاب است، نه آنهایی که خودمان در کودکی امکان یادگیری آن را نداشته‌ایم!)
  • به او بیاموزید که «دیکته ننوشته غلط ندارد» همه ما اشتباه می‌کنیم اما باید یاد بگیریم قبل از انجام هرکار فکر کنیم، مسئولیت رفتارمان را بپذیریم و اشتباهاتمان را اصلاح کنیم.
  • برای او کتاب‌های مناسب خصوصاٌ داستان زندگی افراد خلاق و موفق را تهیه کنید تا مطالعه کند؛ سوزوکی، ادیسون، پاستور و… برای رسیدن به موفقیت،تلاشهای فراوانی انجام دادند.
  • او را به نوشتن ترغیب کنید؛ بقول نظامی گنجوی:

غافل منشین و ورقی میخراش                      گر ننویسـی، قلمـی میتـراش

  • سعی کنیم خودمان تعمیر وسایل خانه، دوچرخه و خودرو را بیاموزیم و در زمان انجام تعمیرات، کودکانمان هم حضور و مشارکت داشته باشند این کار هم باعث آشنایی آنها با مسایل فنی و عملکرد ابزار و تجهیزات می‌شود و هم خلاقیت را در فرزندان ما تقویت می کند. راستی اگر کار تعمیرات خیلی هم خوب پیش نرفت، اشکالی ندارد، مدیریت خطا[i] هم موضوع مهمی است، لازم است آنها کمک گرفتن از متخصصین را هم بیاموزند.
  • باید بدانیم که موفقیت ارزشمند است اما مهمتر تلاش‌در جهت رسیدن به موفقیت است، بنابراین از او به جهت برنامه‌ریزی و تلاش در جهت نیل به اهدافش تقدیر و تشکر کنید، نه برای کسب نتیجه. «من افتخار می کنم که فرزندم برای موفقیت در امتحان ریاضی زمان زیادی به سختی مطالعه کرد، نمونه سوال حل کرد و…» تمجید از تلاش او تأثیری ماندگارتر در ذهنش، برجای خواهد گذاشت.
  • هنگامی که فرزندتان از شما سوالی می‌پرسد و یا برای حل یک مسئله از شما درخواست کمک میکند پاسخگویی بلادرنگ به سوال او، بهترین رفتار نیست! بلکه بهترین کار این است که در مورد سوال و راه‌حلهایی که برای حل آن به ذهن او متبادر می‌شود، با هم گفتگو کنید و روند گفتگو را به نحوی مدیریت نمایید تا او خود به پاسخ سوالش برسد.
  • یک کتاب داستان، انیمیشن و یا فیلم مورد علاقه او را درنظر بگیرید و بعد یک حادثه سرنوشت‌ساز داستان را حذف کرده یا تغییر بدهید و از او بخواهید تا داستان را ادامه دهد. مثلاً در داستان سیندرلا، اگر لنگه کفش بلوری او روی پله‌های قصر، جا نمی‌ماند، داستان چگونه ادامه می‌یافت؟
  • از او بخواهید یک حیوان جدید خَلق کند! بعد آن‌را نقاشی کند، برایش اسم انتخاب کند، خوراکی‌های مورد علاقه آن حیوان چیست؟ کجا زندگی می‌کند؟ دشمن آن چه حیواناتی هستند؟ و…
  • با آنها بازی کنید و هنگامیکه با کودک بازی می‌کنید از منطق و قوانین او پیروی کنید، شاید نظر او این است که میمون سلطان جنگل است و شیرها فقط ماهی می‌خورند! و با حیوانات دیگر مهربان هستند، و در مقابل وسوسه منطقی‌شدن اتفاقات بازی، مقاومت کنید.
  • ضمن توجه به حفظ سلامتی آنها، بگذارید در روزهای برفی، سرسره‌بازی کنند، در باران بدوند، درختان را درآغوش بگیرند، برگ جمع کنند و…
  • از آنها بخواهید که خود را دارای یک قدرت فوق‌العاده تصور کنند و براین اساس، برای شما بگویند با این قدرت و توانایی خاص، چه کارهایی انجام می‌دهند. شاید آرزوی فرزند دلبندتان، توانایی کوچک شدن و رفتن به لانه مورچه‌ها و بازی با آنها باشد!
  • از آنها بخواهید با استفاده از تلفن همراه شما، از اتفاقی که دیده است، برای کسانیکه شاهد واقعه نبوده‌اند، یک گزارش تلویزیونی تهیه کند. امروز شما از حیاط منزل صدایی شنیده‌اید و وقتی به حیاط رفتید متوجه شدید که گلدان شمعدانی از لبه دیوار سقوط کرده و گلدان شکسته است. اما شاید گزارش فرزندتان اینگونه باشد: فیلمی از یک گلدان شکسته و صدای گزارشگر کوچک «‌من از محل حادثه سقوط گلدان شمعدانی سلطنتی! برای شما گزارش تهیه می‌کنم! یعنی چه اتفاقی افتاده؟؟!! « بعد صدا و تصویر فرزند کوچکترتان  »امروز راس ساعت سه و چهارده دقیقه، گربه حنایی چون از دست ملکه عصبانی بود  با یک حرکت رزمی، گلدان را به وسط حیاط پرت کرد و تازه برای ملکه زبان‌درازی هم کرد!!!»
  • اگر قرار است آخر هفته به گردش بروید از او بخواهید با توجه به نوع سفر، زمان آن و … ، لیستی از همه اقلام مورد نیاز، شامل لباس و کفش مناسب، غذا، آب و نوشیدنی، تجهیزات حفاظتی(عینک‌آفتابی، کرم ضدآفتاب و…)، تجهیزات کیف کمک‌های اولیه و… تهیه کند.
  • از او بخواهید در تهیه غذا، دسر و… به شما کمک کند، اما از او سوال کنید که به نظر او چه تغییراتی در روش تهیه معمول انجام دهیم تا طعم یا شکل غذا متفاوت شود. مثلاً اگر درهنگام تهیه ژله بجای آب سرد، آبمیوه اضافه کنید، ژله، ظاهری جالب و طعمی دلپذیرتر پیدا می‌کند!
  • سعی کنید گاهی از مسیرهای جدید برای برگشت به خانه استفاده کنید و از او بخواهید آنها را با هم مقایسه کند.(طول مسیر، زیبایی مسیر، خلوت بودن و…)
  • به صورت غیرمحسوس (که حساسیت او را برانگیخته نفرمایید)، او را از تلویزیون دور کنید.
  • سعی کنید غذاها، میوه‌ها، نوشیدنی‌ها و… جدید را امتحان کنید.
  • از کودک خود بخواهید در مورد اختراع یک وسیله جدید فکر کند و بعد برای شما از دلیل اختراع، شکل آن، کارکرد و… صحبت کند.
  • برای او اسباب‌بازی‌هایی بخرید که بتواند با آنها «چیزی» درست کند، لگوهای خانه‌سازی، خمیربازی، …
  • اگر فرزندتان دچار ناکامی شد، مثلاً در آزمون ورودی هنرستان موسیقی پذیرفته نشد. بجای آنکه بلافاصله او را دلداری بدهید، یک نشست دونفره به صرف چای و بیسکوئیت ترتیب بدهید و با او در مورد عدم موفّقیتش صحبت کنید و از او بخواهید مشکل را آنالیز کند و راهکار ارایه کند.
  • وسایل دورریختنی را به او نشان بدهید شاید بخواهد با جعبه خالی کفش برای ماشینهایش پارکینگ مسقف بسازد.
  • دربرخورد با مشکلات، ساده‌ترین‌کار و بی‌فایده‌ترین کار، غُر زدن است و کودکان از ما می‌آموزند!
  • از فرستادن اجباری او به کلاسهایی که مورد علاقه‌اش نیست (خودم بچه بودم دلم میخواست بابام نذاشت، بچه خواهرم میره، الان همه میرن و …) جداً خودداری فرمایید.
  • عادات صحیح غذایی را به او بیاموزید (صبحانه کامل، قند و شکرِ کمتر، آب بیشتر و…)
  • به او یاد بدهید که کنجکاوی در «چرا» با اهمیت‌تر از کنجکاوی در «چگونه» است. آنها اول باید بفهمند چرا به مدرسه می‌روند، بعد آداب و روش درس خواندن را بیاموزند.
  • هیچ وقت کودکان، حتی بزرگسالان! را با هم مقایسه نکنید. همه آدمها دارای صفات خوب و بد هستند، پس به کودکان خود ارزشها و خوبی‌ها را بیاموزید، همین!
  • همه ما نیاز داریم در طول شبانه‌روز زمانی را با خود خلوت کنیم، به فرزندانمان هم اجازه دهیم در طول روز زمانی را تنها باشند بدون اینکه لازم باشد کاری انجام دهند، این موضوع خصوصاً برای فرزندانمان که در دوران بلوغ هستند بسیار مفید است.
  • پیدا کردن تصاویر حیوانات، اشیاء و … در نقش فرش، شکل ابرها و…
  • و یکی از موضوعات زیربنایی در تربیت و خلاقیت؛  مهربان باشیم.

 

 

 

 

 

[i] Fault management