با وجود آنکه تغییرات اقلیمی چالشهای قابل توجهی ایجاد میکنند، فرصتهای متعددی را نیز برای نوآوری، رشد اقتصادی و تحول اجتماعی به وجود میآورند. فرصتهایی برای افراد، سازمانها و دولتهایی که خود را برای این شرایط آماده کردهاند، استراتژیهای سازگاری را در پیش گرفتهاند و با نوآوری از این رویدادها استفاده بهینه میکنند. در اینجا به برخی از این فرصتها، اشاره میکنم:
انرژیهای تجدیدپذیر: گذار از سوختهای فسیلی به منابع انرژی تجدیدپذیر (انرژی خورشیدی، باد، آب و زمینگرمایی)، بازار عظیمی را برای توسعه فناوریهای جدید، تولید، نصب و نگهداری این تجهیزات و مشاغل مرتبط با آنها، ایجاد میکنند.
بهرهوری انرژی[2]: توسعه و پیادهسازی فناوریهای با راندمان بالا در ساختمانها، حملونقل و صنعت، فرصتهای قابل توجهی را برای کاهش مصرف انرژی و انتشار گازهای گلخانهای ارائه میدهند.
حملونقل پایدار[3] : گذار به وسایل نقلیه الکتریکی، سلولهای سوختی هیدروژنی و سایر اشکال حملونقل پایدار، بازارهای جدیدی را برای تولیدکنندگان خودرو، تولیدکنندگان باتری، ارائهدهندگان زیرساخت شارژ و خدمات مرتبط ایجاد میکنند.
ساختمان سبز[4]: طراحی و ساخت ساختمانهایی مدرن که با محیط زیست سازگار هستند و اثرات زیستمحیطی را به حداقل میرسانند و با توجه به معیارهای مختلفی از جمله کیفیت ساختمان، طراحی، بهرهوری انرژی، صرفهجویی در مصرف آب و بازیافت مواد زائد، طراحی و اجراء میشوند، روندی رو به رشد دارد و فرصتهایی را برای معماران، مهندسان و شرکتهای ساختمانی ایجاد میکنند.
اقتصاد چرخشی[5]: حرکت به سوی یک اقتصاد چرخشی که بر کاهش ضایعات، استفاده مجدد از مواد و بازیافت تأکید دارد، فرصتهایی را برای کسبوکارهایی که میتوانند راهحلهای نوآورانهای برای مدیریت پسماند و بازیابی منابع، ارائه و توسعه دهند، فراهم میکند.
نوآوری و تحقیق:
علم آب و هوا [6](اقلیم): سرمایهگذاری در تحقیقات علمی در حوزه آب و هوا و تغییرات اقلیمی میتواند منجر به پیشرفتهایی در درک ما از این تغییرات و اثرات آن شود و به ما در توسعه استراتژیهای مؤثرتر برای کاهش اثرات مخرب این تغییرات و سازگاری با آنها، کمک نماید.
جداسـازی و ذخیرهسـازی کربن[7] : پیادهسازی و توسعه فناوریهایی برای جذب دیاکسـید کربن از منابع صنعتی و ذخیره آنها در زیر زمین، میتواند تا نود درصد دیاکسید کربنی را که بر اثر استفاده از سوختهای فسیلی در نیروگاههای برق و روندهای صنعتی تولید میشود، جذب کرده و مانع از ورود آن به هواکره شود.
مدلسازی و پیشبینی آب و هوا: بهبود مدلهای آب و هوا و قابلیتهای پیشبینی، میتواند به ما کمک کند تا اثرات تغییرات اقلیمی در آینده را بهتر پیشبینی کنیم و اقدامات سازگاری مؤثرتری را توسعه دهیم.
گسترش علم مواد: تحقیق و توسعه برای ساخت مواد جدیدی که پایدارتر، بادوامتر و سازگارتر با شرایط آب و هوایی در حال تغییر هستند، میتواند فرصتهای مناسبی را برای صنایع مختلف ایجاد کند.
تجارت و سرمایهگذاری:
تأمین مالی پایدار[8] : تقاضای رو به رشد برای سرمایهگذاریهای پایدار، فرصتهایی را برای مؤسسات مالی که میتوانند اوراق قرضه سبز[9]، صندوقهای سرمایهگذاری متمرکز بر محیط زیست و سایر محصولات مالی که از اقدامات اقلیمی حمایت میکنند، ارائه دهند، ایجاد میکند.
شرکتهای پایدار[10]: کسبوکارهایی که شیوههای پایدار را اتخاذ میکنند، سوء اثرات زیستمحیطی خود را کاهش میدهند و در فناوریهای سبز سرمایهگذاری میکنند، میتوانند مزیت رقابتی کسب کنند، مشتریان را جذب کنند و شهرت برند خود را افزایش دهند.
بازارهای جدید: تغییرات آب و هوایی بازارهای جدیدی را برای محصـولات و خدماتی ایجاد میکند که به جوامع و کسبوکارها کمک میکند تا با آب و هوای در حال تغییر سازگار شوند، مانند محصولات مقـاوم در خشکسالی، سـیستمهای کنترل سـیل و بیمه ریسک خطرات آب و هوا [11].
توسعه اجتماعی و اقتصادی:
مشاغل سبز[12]: گذار به یک اقتصاد کم کربن، فرصتهای شغلی جدیدی را در طیف گستردهای از بخشها، از انرژیهای تجدیدپذیر و بهرهوری انرژی گرفته تا کشاورزی پایدار و مشاوره زیستمحیطی، ایجاد میکند.
تابآوری جوامع[13]: سرمایهگذاری در اقدامات سازگاری با تغییرات اقلیمی میتواند به جوامع کمک کند تا در برابر اثرات تغییرات آب و هوا مقاومتر شوند و از زندگی، معیشت و زیرساختها محافظت کنند.
توسعه پایدار[14]: توسعه پایدار آیندهای را برای جوامع بشری مطلوب میداند که در آن، بدون آسیب رساندن به یکپارچگی، زیبایی و ثبات نظامهای حیاتی، نیازهای انسان در استفاده از منابع، برطرف میگردد. پرداختن به تغییرات اقلیمی برای دستیابی به اهداف توسعه پایدار، مانند ریشهکنی فقر، امنیت غذایی و دسترسی به انرژی پاک، ضروری است.
همکاری بینالمللی:
مشارکتهای جهانی: پرداختن به تغییرات اقلیمی نیازمند همکاری بینالمللی در زمینه تحقیق، توسعه فناوری و اجرای سیاستها است که فرصتهایی را برای همکاری بین کشورها و سازمانها ایجاد میکند.
انتقال فناوری : به اشتراک گذاشتن فناوریهای پاک[15] و دانش در این حوزهها، بین کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه میتواند به تسریع در گذار جهانی، به سمت یک اقتصاد کم کربن[16]، کمک کند.
باید توجه داشته باشیم که تحقق این فرصتها نیازمند سیاستهای فعال، سرمایهگذاریها و همکاری بین دولتها، کسبوکارها و افراد است. با پذیرش نوآوری، پرورش کارآفرینی و ترویج شیوههای پایدار، میتوانیم چالشهای تغییرات اقلیمی را به فرصتهایی برای آیندهای مرفه و پایدارتر تبدیل کنیم.
پس از انتشار مطلب قبلی (تغییرات اقلیمی، گزارش تلفیقی (۲۰۲۳)، خلاصهای برای سیاستگذاران)، برای ملموستر شدن موضوع، چند نمونه از کارهای تحقیقاتی انجام شده را بررسی کردم. در مقالهای که با عنوان « درک تغییرات اقلیمی با استفاده از تجزیه و تحلیل وضعیت شهرهای مشابه در جهان» [1]، در سال 2019 ، منتشر شده بود، در مطالعاتی جامع با استفاده از تجزیه و تحلیل وضعیت شهرهای مختلفی در جهان (520 شهر)، موضوع تغییرات اقلیمی بررسی شده بود و به شیوهای ملموس و قابل درک، این تغییرات بیان شده بود. در ادامه خلاصهای از این مقاله را تقدیم میکنم.
برنامهریزی و اجرای برنامههای سازگاری با تغییرات اقلیمی مستلزم اقدام هماهنگ در تمام بخشهای جامعه است. با این حال، «شکاف» بین دانش علمی و افکار عمومی، مانع از این اقدام جمعی میشود. برای درک بهتر این موضوع تغییرات اقلیمی در این شهرها بررسی شده و این سوال پاسخ داده شد که آیا آب و هوای این شهرها در سال 2050 شباهت بیشتری به شرایط اقلیمی فعلی این شهرها دارد یا شرایط اقلیمی آنها، با شرایط فعلی شهرهای دیگری، مشابه هستند.
براساس این مطالعات، حتی تحت یک سناریوی خوش بینانه در تغییرات اقلیمی، یافتهها نشان میدهد که 77 درصد از شهرهای آینده به احتمال بسیار زیاد آب و هوایی را تجربه می کنند که به آب و هوای یک شهر دیگر نزدیکتر است تا به آب و هوای فعلی آنها. علاوه بر این، 22 درصد از شهرها شرایط اقلیمی را تجربه خواهند کرد که در حال حاضر توسط هیچ یک از شهرهای بزرگ موجود، تجربه نشده است.
در میان این شهرها، هشت شهر از کشور ما انتخاب شدهاند، که در جدول زیر، خلاصهای از اطلاعات و پیشبینیهای انجام شده در مورد این شهرها و دو شهر در کشورهای همسایه جنوبی ما، مرقوم شده است:
همانگونه که ملاحظه میفرمائید براساس یافتهها در سال 1429 ، نسبت به سال 1398 ؛
در شهر تهران، میانگین دمای سالانه حدود 2 درجه سانتیگراد افزایش خواهد یافت، میزان بارش سالانه 17 میلیمتر کمتر خواهد شد، دمای هوا در گرمترین روز سال حدود 6 درجه افزایش خواهد یافت و در سردترین روز زمستان دمای هوا به صفر درجه سانتیگراد خواهد رسید با حدود یک و نیم درجه دما بیشتر از سال 1398، (با شرایط مشابه سال 1398 در شهر سن برناردینو).
نکته: امروز (11 شهریورماه 1403) بیشینه دمای تهران 33 درجه سانتیگراد (با 20% رطوبت) و در سن برناردینو بیشینه دما، 37 درجه سانتیگراد (با 48% رطوبت) خواهد بود.
وضعیت اقلیمی شهر قم شبیه وضعیت فعلی شهر بغداد میشود. نسبت به شرایط فعلی، میانگین دمای سالانه حدود 3 درجه سانتیگراد افزایش خواهد یافت، میزان بارش سالانه 73 میلیمتر کمتر خواهد شد، دمای هوا در گرمترین روز سال حدود 7 درجه افزایش خواهد یافت و در سردترین روز زمستان دمای هوا به یک درجه سانتیگراد خواهد رسید(حدود 3 درجه بیشتر از سال 1398).
وضعیت اقلیمی شهر مشهد شبیه کویته (پاکستان)، میشود، که نسبت به شرایط فعلی، میانگین دمای سالانه حدود 2 درجه سانتیگراد افزایش خواهد یافت، میزان بارش سالانه تغییر نداشته و دمای هوا در گرمترین روز سال حدود سه و نیم درجه افزایش خواهد یافت و در سردترین روز زمستان دمای هوا به حدود 4 درجه سانتیگراد زیر صفر خواهد رسید(حدود 2 درجه بیشتر از سال 1398).
در مورد کرج، مثال ملموستر است، پیشبینی میشود وضعیت اقلیمی کرج در سال 1429، شبیه آب و هوای امروز شهر قم شود. میانگین دمای سالانه حدود 3 درجه سانتیگراد افزایش یافته، میزان بارش سالانه 93 میلیمتر کاهش مییابد، دمای هوا در گرمترین روز سال حدود شش و نیم درجه افزایش خواهد یافت و در سردترین روز زمستان دمای هوا به حدود 3 درجه سانتیگراد زیر صفر خواهد رسید(حدود 2 درجه بیشتر از سال 1398).
نکته : بیشینه دمای امروز کرج 33 درجه سانتیگراد و در قم بیشینه دما، 37 درجه سانتیگراد خواهد بود.
در ادامه نویسندگان به سیاستگذاران و مدیران توصیه می کنند که :
این نتایج به سیاستگذاران و تمام بخشهای جامعه امکان میدهد تا تغییراتی را که احتمالاً در شهر خودشان و در طول عمرشان رخ میدهد، تصور کنند. برای مثال، لندنیها میتوانند به این فکر کنند که در سال ۲۰۵۰ آنها (مانند بارسلون امروز) چگونه برای مبارزه با چالشهای زیستمحیطی خودشان اقدام کنند.
در سال 2008، بارسلونا شرایط خشکسالی شدید را تجربه کرد که مجبور به واردات 22 میلیون یورو آب آشامیدنی شد. از آن زمان، مدیریت شهری، مجموعهای از «ابتکارات هوشمندانه» را برای مدیریت منابع آبی شهر (از جمله کنترل سطح آبیاری پارکها، فوارههای آب و…) اجرا کرده است.
شهرداری لندن ملاحظات خشکسالی را در اهداف استراتژی محیط زیست خود برای سال 2050 لحاظ کرده است [2] ، اما نتایج این مطالعه نیز میتواند زمینه را برای تسهیل توسعه استراتژیهای اقلیمی هدفمندتر فراهم کند. همچنین، این اطلاعات می تواند شهروندان را برای ارزیابی سیاستهای زیست محیطی پیشنهادی، توانمند کند.
با فراهمآوردن امکان تجسم آینده شرایط اقلیمی برای مردم، امیدواریم که این اطلاعات بتواند تلاشها را برای کاهش عواقب و سازگاری با تغییرات اقلیمی، تسهیل کند. مطالعه ما یک مدل جدید نیست که بتواند به طور دقیق، پیش بینیها یا انتظارات اقلیمی را تا سال 2050 نشان دهد. در عوض، تجزیه و تحلیل ما برای نشان دادن این موضوع است که چگونه میتوان دادههای پیچیده آب و هوایی و اقلیمی را به طور مؤثر در اطلاعات ملموسی خلاصه کرد که به راحتی توسط هر کسی قابل تفسیر باشد.
ما متوجه هستیم که این مدلها با مقادیر زیادی عدم قطعیت همراه هستند و پیشبینی شرایط اقلیمی شهرهای آینده، ممکن است با تغییراتی فراوان همراه باشند. با این حال، نتایج مطالعات ما، منعکس کننده جهت کیفی تغییرات آب و هوا در شهرها است و هدف اصلی ما این است که به منظور ایجاد انگیزه برای اقدامات موثر در سازگاری با تغییرات اقلیمی پیشبینیشده، در میان مخاطبان غیرمتخصص ، تلاش نماییم.
در نوشتار قبلی، ترجمۀ مقالهای با عنوان (مروری بر تغییرات اقلیمی در ایران: حقایق و آمار)، که حدود 5 سال پیش منتشر شده بود، روی سایتم منتشر کردم. خوشبختانه مورد توجه خوانندگان بزرگوار قرار گرفت، ابراز لطف فرمودند، و البته انتقادی (به تکرار) مطرح فرمودند: وضعیت اقلیمی فعلی و آینده تغییرات و مخاطرات اقلیمی، چگونه است؟
نوشته قبلی، براساس گزارش (AR5) که در سال 2014 منتشر است، تهیه شده بود. بنابراین بنده نسخه جدید این گزارش، (AR6) که در سال 2023 توسط IPCC [1]منتشر شده است را ترجمه کرده و با کمی تلخیص به خدمت بزرگواران، تقدیم میکنم. گزارش این موسسه، در چندین قالب ارائه شده بود و من در نگارش این مقاله، از نسخه «تغییرات اقلیمی 2023، گزارش تلفیقی، خلاصه ای برای سیاست گذاران» [2] استفاده کردهام.
برای بررسی هر رویداد و یافتن روشهای پاسخگویی مناسب به آن، نیازمند طی کردن سه مرحله هستیم : بررسی وضعیت فعلی، پیش بینی آینده، و ارائه راهکار براسـاس یافتهها. رویکرد ما به مسئله تغییرات اقلیمی و برنامهریـزی در مدیریـت این رویداد هم باید شامل همین مراحل باشد. بررسی وضعیت اقلیـمی فعلی، آینده تغییرات و مخاطرات اقلیمی، و در نهایت ارائه پاسخهای کوتاه مدت و بلند مدت برای مدیریت این مخاطرات.
وضعیت و روند فعلی:
بی تردید فعالیتهای انسانی، از طریق انتشار گازهای گلخانهای، باعث گرمتر شدن کره زمین گردیده است. به طوری که در محدودۀ سالهای 2011 تا 2020، دمای متوسط جهانی، 1/1 درجه سانتیگراد بالاتر از محدودۀ زمانی سالهای 1850 تا 1900، بوده است. یکی از مهمترین دلایل این پدیده، انتشار جهانی گازهای گلخانهای، ناشی از استفاده نامناسب و روزافزون از انرژیهای فسیلی، تغییرکاربری زمین (تخریب جنگل و ساخت وساز (مسکونی یا صنعتی) در آن، تغییر کاربری زمینهای کشاورزی و…)، تغییر سبک زندگی افراد و تغییر الگوهای تولید و مصرف، در مناطق مختلف جهان میباشد.
در محدودۀ سالهای 2011 تا 2020، نسبت به محدودۀ زمانی سالهای 1850 تا 1900، دمای سطح زمین، در خشکیها به طور متوسط 1/59 درجه سانتیگراد افزایش یافته است. این افزایش دما، بیشتر از افزایش دمای سطح اقیانوسها (0/88 درجه سانتیگراد)، بوده است.
افزایش غلظت گازهای گلخانهای از حدود سال 1750، به طور واضح ناشی از فعالیتهای انسانی در این دوره زمانی است.
مقدار تجمعی انتشار گاز Co2 ، از سال 1850 تا 2019، 240±2400 گیگاتُن بوده است، که 58 درصد آن در محدودۀ 140 سالۀ 1850 تا 1989 تولید شده و 42 درصد آن، در محدودۀ 30 سالۀ 1990 تا 2019، تولید شده است. (سطح اطمینان بالا[3]).
میزان انتشار گازهای گلخانهای، ناشی از فعالیتهای انسانی، در سال 2019 ، 6/6±59 گیگاتن معادل CO2،برآورد شده است که 12 درصد بیشتر از سال 2010 و 54 درصد بیشتر از سال 1990 ، بوده است.
سهم انتشار co2، به طور قابلتوجهی در مناطق مختلف جهان، متفاوت است. 10 درصد از خانوارهای جهان، 34 تا 45 درصد از گازهای گلخانهای خانگی را منتشر میکنند. درحالیکه 50 درصد از جمعیت جهان، 13 تا 15 درصد از گازهای گلخانهای را، انتشار میدهند. (سطح اطمینان بالا).
واضح است که فعالیتهای انسانی، جو زمین، اقیانوسها و خشکیها را گرمتر کرده است. در اثر این افزایش دما، میانگین سطح جهانی دریاها، در بین سالهای 1901 تا 2018، حدود 20 سانتیمتر، افزایش یافته است. میزان افزایش سطح دریاها بین سالهای 1901 تا 1971 ، سالانه 0/2 میلیمتر افزایش یافته است، امّا در محدوده سالهای 2006 تا 2018، میزان افزایش، به بیش از 3/7 میلیمتر در سال، رسیده است.(با سطح اطمینان بالا).
تقریباً 3/3 تا 3/6 میلیارد نفر از مردم جهان، در شرایطی زندگی میکنند که در برابر تغییرات آب و هوایی، بسیار آسیبپذیر هستند. افزایش مخاطرات اقلیمی و آب و هوایی، میلیونهای نفر را در معرض ناامنی حاد غذایی و کاهش امنیت در تأمین آب، قرار داده است. طی سالهای 2010 تا 2020 ، میزان مرگ و میر انسانها در اثر سیل، خشکسالی و طوفان، در مناطق با آسیبپذیری زیاد، 15 برابر بیشتر از مناطق با آسیب پذیری بسیار کم بود. (باسطح اطمینان بالا).
تغییرات اقلیمی باعث خسارات اساسی و جبران ناپذیرِ فزایندهای در اکوسیستم زمین، آبهای شیرین، یخکره (Cryosphere)[4]، مناطق ساحلی و اقیانوسها، شده است.(سطح اطمینان بالا). تغییرات اقلیمی باعث تلفات فراوان در گونههای مختلف (گیاهان و جانوران) به دلیل افزایش دمای زمین میشود(با اطمینان بالا). تأثیرات تغییرات اقلیمی، روی برخی از اکوسیستمها، تقریباً غیرقابل بازگشت است. مانند تأثیرات تغییرات هیدرولوژیکی ناشی از عقب نشینی یخچالها و اکوسیستمهای قطبی ناشی از ذوب شدن یخهای قطبی، که اثرات آن، دائمی است.(سطح اطمینان بالا).
تغییرات آب و هوایی امنیت غذایی را کاهش داده و امنیت آب را تحت تأثیر قرار داده است و مانعی برای دستیابی به اهداف توسعه پایدار شده است(سطح اعتماد بالا). اثرات منفی مرتبط با تغییرات اقلیمی, عمدتاً در مناطق میانی و عرض جغرافیایی کم، مشاهده میشود، اما اثرات مثبت در برخی از مناطق با عرض جغرافیایی بالا دیده میشود.(سطح اعتماد بالا). گرم شدن و اسیدی شدن آب اقیانوسها، بر تولید مواد غذایی از طریق ماهیگیری و آبزیپروری، در برخی مناطق اقیانوسی، تأثیر منفی گذاشته است (سطح اعتماد بالا). امروزه تقریباً نیمی از مردم جهان، حداقل بخشی از سال به دلیل عوامل اقلیمی (و غیر اقلیمی)، با کمبود شدید آب مواجه هسـتند.(سطح اعتماد متوسط).
در تمام مناطق، افزایش شدید گرما، منجر به مرگ و میر و عوارض انسانی شده است (اطمینان بسیار بالا).
در اثر افزایش دما، وقوع بیماریهای ناشی از آب و غذا و بروز بیماریهای واگیر، افزایش یافته است (با سطح اطمینان بالا). نتیجه بررسیهای انجام شده، نشان میدهد، در برخی مناطق بررسی شده، چالشهای سلامت روان (با سطح اطمینان بالا)، تروما (شوک و ضربه ناشی از رویدادهای شدید) (با سطح اطمینان بسیار بالا)، و مشکلات معیشتی و فرهنگی(باسطح اطمینان بالا)، با افزایش دما، ارتباط مستقیم دارند.
تغییرات آبوهوایی و اقلیمی، در آفریقا، آسیا، آمریکای شمالی (با سطح اطمینان بالا) و آمریکای مرکزی و جنوبی (باسطح اطمینان متوسط)، به طور فزایندهای، باعث جابجایی(مهاجرت اقلیمی) میشوند.
آسـیبهای اقتصادی و معیشتی ناشی از تغییـرات اقلیمی، در بخشهایی که بیشتر مرتبط با وضعیت آب و هوا و اقلیم هستند؛ مانند فعالیتهای کشاورزی، جنگلداری، شیلات، انرژی و گردشگری، افزونتر شده است. معیشت این افراد از طریق تخریب منازل و زیرساختها، از دست دادن اموال و درآمد، مشکلات در سلامتی و امنیت غذایی و تأثیرات نامطلوب در برابری جنسیتی و اجتماعی، با مشکلات فراوانی عجین شده است. (با اطمینان بالا).
در شهرها، افزایش دما و گرمای زیاد، تشدید شده است. زیرساختهای شهری، از جمله سیستمهای حملونقل، آب، فاضلاب و انرژی توسط رویدادهای شدید و مزمن[5] به خطر افتاده است، این رخدادها منجر به خسارات اقتصادی، اختلال در خدمات و اثرات منفی بر رفاه شهروندان، شـده اسـت. اثـرات نامطلوب اقتصـادی و اجتمـاعی بیشـتر در میان سـاکنانی که به حاشـیه شـهرها رانده شدهاند، متمرکز شـده اسـت (با اطمینان بالا).
مشاهده اثرات گسترده و ماندگار و همچنین خسارات قابل توجه مربوط به تغییرات اقلیمی
پیشرفت در سازگاری با تغییرات اقلیمی؛ شکافها و چالشها
پیشرفتهایی در برنامهریزی و اجرای برنامههای سازگاری با تغییرات اقلیمی، در تمام بخشها و مناطق جهان، مشاهده میشود(با سطح اطمینان بالا). با وجود این پیشرفتها، شکافها و چالشهایی، هم در برنامهریزی و هم در اجرا، وجود دارد. ناسازگاری در برخی بخشها و مناطق در حال وقوع است. جریانهای مالی جهانی برای سازگاری با تغییرات اقلیمی و گزینههای انطباق، کافی نیستند و اجرای آن را محدود میکنند، به ویژه در کشورهای در حال توسعه (سطح اطمینان بالا). بیشترین شکاف در سازگاری، در میان گروههای کم درآمد، مشاهده میشود و این شکاف به رشد خود ادامه خواهد داد(با سطح اطمینان بالا). شواهد فزایندهای مبنی بر ناسازگاری به ویژه در گروه های حاشیهنشین و آسیب پذیر، وجود دارد(با سطح اطمینان بالا). در حال حاضر محدودیتهایی برای سازگاری در بین کشاورزان و خانوارهای کوچک در امتداد برخی از مناطق ساحلی وجود دارد، که ناشی از محدودیتهای مالی، حاکمیتی، نهادی و سیاستی است(با سطح اطمینان بالا).
موانع اصلی سازگاری عبارتند از: منابع مالی محدود، فقدان مشارکت بخش خصوصی و شهروندان، حمایت مالی ناکافی برای تحقیق و پژوهش، دانش و سواد اقلیمی اندک، فقدان تعهد سیاسی در دولتها و نداشتن احساس اضطرار کافی در اهمیت دادن به سازگاری با تغییرات اقلیمی(سطح اطمینان بالا). همچنین بین بودجه اولیه در نظر گرفته شده برای سازگاری و منابع مالی تخصیص یافته به سازگاری، اختلاف گستردهای وجود دارد(سطح اطمینان بالا). اگرچه تخصیص منابع مالی جهانی، پس از انتشار گزارش (AR5 2014) روند صعودی را نشان داده است، منابع مالی جهانی فعلی که برای سازگاری اختصاص مییابند، (منابع مالی دولتی و خصوصی)، کافی نیست و اجرای راهکارهای سازگاری را، به ویژه در کشورهای در حال توسعه، محدود میکنند(با سطح اطمینان بالا).
افزایش آگاهی عمومی و سیاسی در مورد تأثیرات و خطرات تغییرات اقلیمی، منجر به ایجاد انطباق در سیاستها و فرآیندهای برنامهریزی در مورد شرایط اقلیمی در حداقل 170 کشور جهان شده است(با سطح اطمینان بالا).
نمونههایی از گزینههای مؤثر برای سازگاری با تغییرات اقلیمی عبارتند از: اصلاح بذر، مدیریت و بهبود ذخیرهسازی آب در کشاورزی، حفاظت از رطوبت خاک، آبیاری به شیوههای نوین، گسترش جنگل، رویکردهای مدیریت پایدار زمین، استفاده از اصول و شیوههای آگرواکولوژیکی[6] و سایر رویکردهایی که براساس فرآیندهای طبیعت، طراحی شدهاند(با سطح اطمینان بالا). رویکردهای سازگاری مبتنی بر اکوسیستم مانند شهرهای سبز، احیای تالاب ها و اکوسیستم های جنگلی بالادست در جهت کاهش خطرات سیل و همچنین کاهش گرمای شهرها، موثر بوده است.(با سطح اطمینان بالا).
براساس شاخصهای حکمرانی جهانی [7](WGI)در ارزیابی پاسخ اقلیمی، چند سناریوی گویا بر اساس مسیرهای اجتماعی-اقتصادی مشترک، مطرح میشود که گستره توسعه محرکهای انسانی در آینده تغییرات اقلیمی را، پوشش میدهد.
در سناریوهای انتشار بالا و بسیار بالای گازهای گلخانه ای ، مقدار انتشار CO2، تقریباً تا سال 2050 و 2100 نسبت به سطح قبلی دو برابر می شود.
در سناریوی انتشار متوسط گازهای گلخانه ای، مقدار انتشار CO2 ، تا اواسط قرن، در حدود سطوح فعلی باقی خواهد ماند.
در سناریوهای انتشار کم و بسیار کم گازهای گلخانهای، انتشار CO2 ، در حدود سالهای 2050 به سمت صفر کاهش مییابد و برای حدود سال 2070 میلادی، سطوح منفی از انتشار خالص CO2 ، پیش بینی میشود.
موافقتنامه پاریس، که تحت کنوانسیون UNFCCC، [8] با مشارکت (تقریباً) کامل جهانی، به تصویب رسید، منجر به توسعه و گشایشهایی در حوزه سیاستگذاری و تعیین هدف در سطوح ملی و منطقهای شده است، به ویژه در رابطه با کاهش {انتشار کربن و گازهای گلخانهای}، و همچنین افزایش شفافیت در اقدامات حمایتی در حوزه اقلیم(باسطح اعتماد متوسط).
در بسیاری از کشورها، این سیاستها باعث افزایش بهرهوری در حوزه انرژی، کاهش نرخ جنگلزدایی و تسریع در استقرار فناوریهای نوین، شده و در نتیجه منجر به کاهش یا حذف انتشار گازهای گلخانهای شده است(باسطح اطمینان بالا).
گزینههای فراوانی برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای مطرح میشود، برای مثال: استفاده از انرژی خورشید و انرژی باد، اصلاح سیستمهای برقرسانی شهری، ایجاد زیرساختهای مناسب برای شهرهای سبز، بهبود بهرهوری انرژی، مدیریت تقاضا، بهبود مدیریت جنگلها و کاهش ضایعات و تلفات مواد غذایی؛ این اقدامات از نظر فنی در دسترس و به طور فزایندهای مقرون به صرفه هستند، همچنین عموماً توسط مردم مورد حمایت قرار می گیرند.
از سال 2010 تا سال 2019 ، کاهش مستمری در هزینههای استفاده از انرژی خورشیدی (85 درصد)، انرژی باد (55 درصد) و باتریهای لیتیوم یون (85درصد)، مشاهده شده است.
امّا “شکاف قابل توجهی” بین تعهدات کشـورها در کنفرانس سـازمان ملل (COP26) ، مبنی بر اقدامات فـوری در مورد میزان انتشار جهانی گازهای گلخانـهای در سـال 2030 و محدود شـدن افزایش گرمـایش به 1/5 درجه سـانتیگراد و … ؛ و اقدامات انجام شده، وجود دارد. پیشبینی میشـود سـیاستهای اجرا شــده تا پایان سـال 2020 منجر به انتشار گازهای گلخانه ای، بیشتر از میزانهای پیش بینی شده باشد. این موضوع بیانگر “شکاف اجرایی” وسیعی است(باسطح اطمینان بالا).
پیش بینیها نشـان میدهـد، بدون تقویت سـیاستها و کاهش شـکاف در اجـرای این سـیاستها؛ تا سـال 2100، گرمایش جهانـی 3/2 درجـه سـانتیگـراد افـزایش مییابد (باسطح اعتماد بالا).
عدم موفقیت دراجرای برنامههای کاهش انتشار گازهای گلخانهای، در اکثر کشورهای در حال توسعه، به ویژه کشورهای کمتر توسعه یافته، تا حدود زیادی به دلیل محدودیتهای مالی، مشکلات در توسعه و انتقال فناوری، و نبود ظرفیتهای لازم، میباشد. علیرغم اینکه حجم جریانهای مالی در حوزه مدیریت شرایط اقلیمی، در دهه گذشته افزایش و کانالهای تامین مالی گسترش یافتهاند، اما روند رشـد، از سال 2018 کند شده است(باسطح اطمینان بالا).
هنوز جریانهای مالی دولتی و خصوصی، برای گسـترش سوختهای فسـیلی، قدرتمندتر از جریانهای مالی است که برای سازگاری و کاهش عوارض تغییرات اقلیمی، تأمین و هزینه میشوند(با سطح اطمینان بالا).
آینده تغییرات اقلیمی، مخاطرات، و پاسخهای بلند مدت
ادامه انتشار گازهای گلخانهای منجر به افزایش گرمایش جهانی خواهد شد، حتی با خوشبینانهترین برآورد، براساس سناریوهای در نظر گرفته شده و مسیرهای مدل شده، رسیدن به 1/5 درجه سانتیگراد افزایش دما، بسیار محتمل است(با سطح اطمینان بالا).
براسـاس ارزیابی شرایط اقلیمی و سـناریوهای مختلف، انتشار گازهای گلخانـهای، منجر به افزایش گرمـایش زمین برای سـالهای، 2081 تا2100 ، میشود؛ حدود 1/4 درجه سانتی گراد، براساس سناریوی انتشار بسیارکم گازهای گلخانهای، 2/7 درجه سانتی گراد برای سناریوی انتشار متوسط گازهای گلخانهای و افزایش 4/4 درجه سانتی گراد برای سناریوی انتشار بسیار بالای گازهای گلخانهای(باسطح اطمینان بالا)
ادامه انتشار گازهای گلخانهای، بر تمام اجزای اصلی سیستم اقلیمی، تأثیر می گذارد. با افزایش دما و گرمایش جهانی، تغییرات شدیدتر و همچنین وسیعتر میشوند. پیشبینی میشود که تداوم گرمایش جهانی موجب تغییرات شدیدی در چرخه آب جهانی، شود.، از جمله بارشهای حدی[9]، بارشهای موسمی جهانی، آبوهوای بسیار مرطوب و یا بسیار خشک و رویدادها و تغییرات اقلیمی(با سطح اطمینان بالا).
با گرم شدن بیشتر، مخاطرات تغییر اقلیم، پیچیدهتر و مدیریت آن، دشوارتر خواهد شد. اثرات مخاطرات اقلیمی و محرکهای غیراقلیمی متعدد با هم ترکیب خواهند شد و منجر به پدیدآمدن ریسکهای اقلیمی حاد و ریسکهای کلی، در بخشها و مناطق مختلف میشود. برای مثال، پیشبینی میشود که ناامنی غذایی ناشی از مخاطرات اقلیمی و بیثباتی در تولید مواد غذایی، بیماریهای همهگیر و درگیریهای توسعه شهری، با افزایش گرمایش جهانی افزایش یابد(با سطح اطمینان بالا).
در آینده، به دلیل روندهایی همچون مهاجرت، نابرابری فزاینده و شهرنشینی؛ قرار گرفتن در معرض مخاطرات اقلیمی، در سطح جهان افزایش خواهد یافت. آسیبپذیری انسانها در سکونتگاههای غیررسمی و سکونتگاههای کوچکتر، به سرعت رشد خواهد یافت. در مناطق روستایی، به دلیل اتکای زیاد معیشت روستائیان به اقلیم، آسیب پذیری افزایش خواهد یافت.
گزینههایی برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای و ایجاد سازگاری در سیستمها
برای کاهش عمیق و پایدار انتشار گازهای گلخانهای و تضمین آیندهای پویا و پایدار برای همه، تغییرات سریع و گستردهای در تمام بخشها و سیستمها، ضروری است. درحال حاضر، (با تفاوتهایی در روشها، سیستمها و مناطق)، گزینههای عملی مؤثر و کمهزینهای برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای و ایجاد سازگاری با تغییرات اقلیمی، در دسترس هستند(با سطح اطمینان بالا).
سیستم های انرژی
دستیابی به سیستمهای انرژی با Co2 صفر، مستلزم موارد زیر است:
کاهش قابل توجه در استفاده از سوختهای فسیلی، حداقل استفاده از سوختهای فسیلی بدون کاهش[10] ، استفاده از بقایای کربن بجامانده از سیستمهای سوخت فسیلی، سیستمهای برقی که هیچ CO2 خالصی منتشر نمیکنند. برقی سازی گسترده تجهیزات؛ استفاده از حاملهای انرژی جایگزین در کاربردهایی که کمتر مستعد برقیسازی هستند. صرفه جویی در مصرف انرژی و افزایش بهرهوری؛ و یکپارچگی بیشتر در سیستمهای انرژی(اطمینان بالا).
تنوع بخشی به منابع تولید انرژی (به عنوان مثال، استفاده از انرژی باد و انرژی خورشید، نیروگاههای آبی مقیاس کوچک و…) و مدیریت سمت تقاضا (به عنوان مثال، ذخیره سازی انرژی و بهبود بهرهوری انرژی)، میتواند قابلیت اطمینان در تأمین انرژی را افزایش دهد و آسـیبپذیری در برابر تغییرات اقلیمی را کاهش دهد(با سطح اطمینان بالا).
کاهش انتشار گازهای گلخانهای در حوزه صنایع، مستلزم اقدامات هماهنگ در زنجیرههای ارزش و اعمال گزینههای متناسب، از جمله مدیریت تقاضا، افزایش بهرهوری انرژی و کاهش مصرف مواد اولیه مصرفی، بازیافت مواد و همچنین بهکارگیری فناوریهای نوین در فرآیندهای تولید است(با سطح اطمینان بالا).
در حوزه حمل و نقل زمینی، وسایل نقلیه الکتریکی که با برق کمی شارژ میشوند (راندمان بالایی دارند)، پتانسیل زیادی برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای، دارند(باسطح اطمینان بالا).
پیشرفت در فناوریهای تولید باتری میتواند برقیسازی کامیونهای سنگین را تسهیل کند و به سیستمهای ریلی برقی یاری برسانند.
نگرانیهای زیست محیطی در تولید باتریها و نگرانیهای فزاینده در مورد مواد معدنی حیاتی را میتوان با استراتژی های ایجاد تنوع در مواد مصرفی، بهبود بهرهوری در حوزه انرژی و مواد اولیه و همچنین بازیافت مناسب، برطرف کرد.(سطح اطمینان متوسط)
بازارهای انرژی همراستا با تغییرات اقلیم، طراحی استانداردهای به روز شده با توجه به تغییرات اقلیمی فعلی و پیشبینی آینده، استفاده از منابع جدید انرژی، فناوریهای شبکه هوشمند، سیستم های انتقال انرژی قوی و بهبود ظرفیت برای پاسخگویی به کسری در عرضه انرژی، در میان مدت و بلند مدت امکان پذیری بالایی با مزایای فراوان در کاهش انتشار گازهای گلخانهای دارند(با سطح اطمینان بسیار بالا).
شهرها، سکونتگاهها و زیرساختها
برای دستیابی به کاهش اساسی در انتشار گازهای گلخانهای و پیشبرد توسعه انعطافپذیر با تغییرات اقلیمی، سیستمهای شهری، نقشی حیاتی دارند.
عناصر کلیدی سازگاری اقلیمی و کاهش انتشار گازهای گلخانهای در شهرها شامل این موارد است: در نظر گرفتن اثرات و مخاطرات تغییرات اقلیمی از طریق ارائه خدمات مشاوره اقلیمی در طراحی، برنامهریزی و پیادهسازی سکونتگاهها و زیرساختها، برنامهریزی در کاربری زمین برای دستیابی به فرم شهری فشرده، مشترک شدن محل سکونت و محل کار؛ حمایت از حمل و نقل عمومی، پیاده روی و دوچرخه سواری؛ طراحی و ساخت سازههای کارآمد، مقاوم سازی ساختمانها؛ کاهش و تغییر منابع انرژی و مواد مصرفی، بازیافت، برقی سازی و استفاده از منابع انرژی با میزان انتشار کم گازهای گلخانهای(باسطح اطمینان بالا).
زمین، اقیانوس، غذا و آب
بسیاری از شیوههای کشاورزی، جنگلداری و سایر کاربریهای زمین، مزایای فراوانی در سازگاری و کاهش انتشار گازهای گلخانهای را فراهم میکنند که میتواند در کوتاهمدت اکثر مناطق جهان را منتفع نماید.
حفاظت، بهبود در مدیریت و احیای جنگلها و سایر اکوسیستمها، بیشترین سهم را در کاهش انتشار گازهای گلخانهای دارند، کاهش جنگلزدایی در مناطق گرمسیری، بیشترین تأثیر را در کاهش انتشار گازهای گلخانهای، داراست.
احیای اکوسیستم، احیای جنگلها و جنگلکاری میتواند به دلیل تقاضاهای رقابتی در استفاده از زمین، منجر به مشکلات زیادی شود. به حداقل رساندن این مجادله، مستلزم رویکردهای یکپارچه برای دستیابی به اهداف متعدد (و متضاد)، از جمله برقراری امنیت غذایی، میباشد.
اقدامات در طرف تقاضا، (مانند تغییر ذائقه به رژیمهای غذایی سالم، کاهش ضایعات غذا و… ) و گسترش کشاورزی سازگار با اقلیم، میتواند تغییرات در اکوسیستم و میزان انتشار متان و اکسید نیتروژن را کاهش داده و شرایط زمین را برای احیای جنگلها و احیای اکوسیستم مناسبتر نماید(باسطح اطمینان زیاد).
حفظ انعطاف پذیری تنوع زیستی و اکوسیستم، در مقیاس جهانی، به حفاظت مؤثر و عادلانه 30 تا 50 درصد از منابع آب شیرین، زمین، اقیانوسها و اکوسیستمهای طبیعی موجود، بستگی دارد(با سطح اطمینان بالا).
احیای زمین، با هم افزایی حفظ اکوسیستم پیشرفته، بازده اقتصادی مثبت و کسب منافع مشترک، به کاهش تغییرات اقلیمی و افزایش سازگاری و همچنین کاهش فقر و بهبود معیشت کمک میکند(باسطح اطمینان بالا).
تصمیمگیری فراگیر و همکاری با مردم بومی و جوامع محلی و همچنین به رسمیت شناختن حقوق ذاتی مردم بومی، برای سازگاری موفقیتآمیز و کاهش تآثیر تغییرات اقلیمی در زمینها، جنگلها و سایر اکوسیستمها، ضروری است(باسطح اطمینان بالا).
سلامت و تغذیه
روشهای کاهش اثرات تغییرات اقلیمی و سازگاری با آن، به طور یکپارچهای سلامت را در سیاستهای غذا، حفظ زیرساختها، حفاظت اجتماعی و حفظ منابع آب برقرار میکند و سلامت انسان از این گزینهها، بهره فراوان خواهد برد(باسطح اطمینان بسیار بالا).
گزینههای موثری در سازگاری با تغییرات اقلیمی، برای کمک به محافظت از سلامت و رفاه انسان وجود دارد، از جمله:
تقویت برنامههای بهداشت عمومی مرتبط با بیماری های وابسته به تغییرات اقلیم، افزایش تابآوری سیستمهای بهداشتی، بهبود اکوسیستم، بهبود دسترسی به آب آشامیدنی، کاهش قرار گرفتن سیستمهای بهداشتی (دفع فاضلاب)، در معرض منابع آب و سیل، بهبود سیستم های نظارت و هشدار اولیه، توسعه تلقیح واکسن (باسطح اطمینان بسیار بالا).
بهبود دسترسی به مراقبتهای بهداشتی روانی، و برنامههای اقدامات بهداشت گرمایی (شامل سیستم های هشدار اولیه و پاسخ)(باسطح اطمینان بالا).
استراتژیهای سازگاری که ضایعات مواد غذایی را کاهش می دهند و از رژیمهای غذایی سالم، متعادل و پایدار حمایت میکنند و به تغذیه مناسب، سلامت، تنوع زیستی و حفظ محیط زیست، کمک می کند.(با سطح اطمینان بالا).
جامعه، معیشت، و اقتصاد
ترکیب سیاستهایی که شامل؛ بیمه در برابر حوادث اقلیمی، بیمه سلامت، حفاظت اجتماعی، شبکههای ایمنی اجتماعی تطبیقی، منابع مالی برای شرایط اضطرار و صندوقهای ذخیره، دسترسی همگانی به سیستمهای هشدار زودهنگام به همراه طرحهای اضطراری مؤثر، میتواند آسیبپذیری و قرار گرفتن انسانها در معرض آسیبهای اقلیمی را کاهش دهد.
برنامههای مدیریت ریسک بلایا، سیستمهای هشدار اولیه، خدمات اقلیمی و روشهای گسترش و اشتراک ریسک، کاربرد گستردهای در بین بخشها دارند. افزایش آموزش از جمله ظرفیت سازی، سواد اقلیمی و ارایۀ اطلاعات از طریق خدمات آموزش اقلیمی و رویکردهای اجتماعی، می توانند درک خطر را افزایش دهند و تغییرات رفتاری و برنامه ریزی را تسریع کنند(باسطح اطمینان بالا).
برابری، عدالت و فراگیری
اولویت دادن به برابری، عدالت اقلیمی، عدالت اجتماعی، شمول همگانی و فرآیندهای گذار عادلانه، میتواند سازگاری و اقدامات کاهشدهنده مخاطرات و توسعه انعطافپذیر فعالیتهای اقلیمی را، ممکن سازد. نتایج سازگاری، با افزایش حمایت از مناطق و افرادی که بیشترین آسیب پذیری را در برابر مخاطرات اقلیمی دارند، افزایش می یابد. ادغام برنامههای سازگاری اقلیمی، در برنامه های حمایت اجتماعی، تاب آوری را بهبود میبخشد(باسطح اطمینان بالا).
آسیب پذیری به دلیل نابرابری و به حاشیه راندن افراد به دلیل جنسیت، قومیت، درآمد پایین، اقامت در سکونتگاه های غیررسمی و حاشیه شهرها، معلولیت و سن؛ و الگوهای تاریخی و مداوم بی عدالتی مانند استعمار، به ویژه برای بسیاری از مردمان بومی و جوامع محلی، تشدید میشود.
حاکمیت و سیاست ها
اقدام مؤثر اقلیمی با تعهد سیاسی، حاکمیت چند سطحی هماهنگ، چارچوبهای نهادی، قوانین، سیاستها و استراتژیها هماهنگ و افزایش دسترسی به منابع مالی و فناوری، امکانپذیر میشود.
اهداف روشن، هماهنگی در حوزههای سیاستی چندگانه، و فرآیندهای حاکمیتی فراگیر، اقدام مؤثر در حوزه اقلیم را، تسهیل میکند. حکمرانی موثر در حوزه فعایتهای مرتبط با شرایط اقلیمی، کاهش انتشار گازهای گلخانهای و سازگاری با شرایط اقلیمی را ممکن می سازد. همچنین نظارت و ارزیابی و اطمینان نظارتی را افزایش می دهد، تصمیم گیری فراگیر، شفاف و عادلانه را اولویت میدهد و دسترسی به منابع مالی و فناوری را بهبود میبخشد(باسطح اطمینان بالا).
حمایت بازیگران جامعه مدنی، صاحبان مشاغل، جوانان، زنان، کارگران، رسانه ها، مردم بومی و جوامع محلی، اثربخشی این سیاستها را افزایش میدهد(با سطح اطمینان بالا).
اقدام به قیمتگذاری انتشار کربن، باعث تشویق به کاهش انتشار گازهای گلخانهای میشود، اما به تنهایی و با قیمتهای رایج کمتر مؤثر بودهاند.
حذف یارانه سوختهای فسیلی باعث کاهش انتشار گازهای گلخانهای میشود و مزایایی همچون افزایش درآمد عمومی و بهبود و پایداری اقتصاد کلان را به همراه خواهد داشت. البته حذف یارانه میتواند اثرات نامطلوبی بر روی گروههای آسیبپذیر اقتصادی، داشته باشد، که در برخی موارد میتوان با اقداماتی مانند توزیع مجدد درآمد ذخیرهشده (البته با توجه به شرایط اقتصادی دولتها)، اثرات نامطلوب آن را کاهش داد(با سطح اطمینان بالا).
براساس مطالعات مختلف، پیش بینی میشود حذف یارانه سوختهای فسیلی، تا سال 2030، انتشار جهانی CO2 را بین 1 تا 4 درصد و انتشار گازهای گلخانهای را، تا 10 درصد کاهش دهد.(اثرات آن در مناطق مختلف، متفاوت است)(باسطح اعتمادمتوسط).
مالی، فناوری و همکاری های بین المللی
منابع مالی، فناوریهای نوین و همکاری های بینالمللی، توانمندسازهای حیاتی برای تسریع اقدامات اقلیمی هستند.اگر قرار است اهداف اقلیمی محقق شوند، تامین منابع مالی باید چندین برابر افزایش یابد. بهبود در دسترسی به منابع مالی، اقدامات اقلیمی را تسریع میکند(با سطح اطمینان بسیار بالا).
میانگین سالانه سرمایهگذاری موردنیاز برای مدیریت گرمایش، طی سالهای 2020 تا 2030 ، براساس روشهای مدلسازی شده و سناریوهایی که گرمایش را به 1/5 تا 2 درجه سانتیگراد، محدود میکنند، سه تا شش برابر بیشتر از سطوح فعلی است و کل سرمایه گذاریها(دولتی، خصوصی، داخلی و بین المللی) باید در تمام بخش ها و مناطق افزایش یابد. با توجه به اندازه اقتصاد جهانی، سرمایه و نقدینگی کافی برای بستن شکاف های سرمایه گذاری جهانی وجود دارد. اما موانعی برای هدایت سرمایه به اقدامات اقلیمی، هم در داخل و هم در خارج از بخش مالی جهانی، وجود دارد.
تقویت سیستمهای نوین فناوری میتواند فرصتهایی را برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای، ایجاد منافع اجتماعی و زیستمحیطی مشترک و دستیابی به اهداف توسعه پایدار، فراهم کند. همکاریهای بینالمللی یک عامل حیاتی برای دستیابی به روشهایی برای کاهش تغییرات اقلیمی، و سازگاری و توسعه انعطافپذیر اقلیم میباشند(باسطح اعتماد بالا).
تقویت همکاریهای بینالمللـی در زمینه تأمین منابع مالی، فناوری و ظرفیتسازی میتواند انگیزههای بیشتری را ایجاد کرده و به عنوان یک کاتالیـزور برای تسـریع در کاهش انتشار گازهای گلخانهای، سـازگاریهای اقلیمی و تغییر مسـیرهای توسـعه به سمت توسـعه پایـدار، عمل نماید(با سطح اطمینان بالا).
“Confidence: The quality of being certain of having trust in people, plans, or the future” کیفیت اطمینان به افراد، برنامه ها یا آینده
[4] یخکره (به انگلیسی: Cryosphere) بخشی از کرۀ زمین است که در آن، آب به صورت جامد و پوشش برف باشد.
[5] مفهوم مزمن را در اینجا برای رخدادهایی به کار بردهام که در ظرف زمانی طولانی واقع میشوند، وقایعی همچون خشکسالی، بیابانزایی، آب شدن یخهای قطبی و… که به مرور زمان حادث میشوند و اثرات مخربی از خود به جای می گذارند.
[6] اگرواکولوژی(Agroecology) یا بوم شناسی کشاورزی شاخهاي از کشاورزي پايدار است که مفاهيم و اصول اکولوژي براي طراحي و مديريت اکوسيستمهاي زراعي را شامل ميشود، در کشاورزي اکولوژيک به مديريت و کنترل اکوسيستم مزرعه بيشتر توجه ميشود.
[8] United Nations Framework Convention on Climate Change
[9] بارشهای حدی، بارشهایی است که برخلاف بارندگیهای متعارف، کوتاه مدت و با شدت بسیار زیادی اتفاق میافتد.
[10] سوخت های فسیلی بدون کاهش، به استفاده از زغال سنگ، نفت و گاز بدون تلاش اساسی برای کاهش انتشار گازهای گلخانه ای تولید شده در طول چرخه مصرف آنها اشاره دارد.
مقاله «مروری بر تغییرات اقلیمی در ایران: حقایق و آمار»[1] در سال 2019 توسط آقایان محمدرضا منصوری دانشور، مجید ابراهیمی و حمید نژادسلیمانی تهیه و تدوین شده است. با توجه به اهمیت موضوع و مطرح شدن موضوعات تغییرات اقلیمی ضمن ترجمه مقاله، خلاصهای از آن را جهت استحضار شما بزرگوران، تقدیم میکنم.
خلاصه
مطلعیم که، تغییرات اقلیمی در میان کشورهای خاورمیانه و بهویژه ایران، شدید است. براساس برآوردها، در میان کشورهای خاورمیانه، ایران در دهههای آینده با افزایش 2/6 درجه سانتیگراد میانگین دما و کاهش 35 درصدی بارندگی مواجه خواهد شد. همچنین، ایران با مجموع انتشار گازهای گلخانهای (GHG) نزدیک به 616741 میلیون تن CO2، اولین کشور مسئول در تغییرات اقلیمی خاورمیانه و هفتمین کشور در جهان است. سهم بالای ایران در انتشار گازهای گلخانهای به تولید و استفاده قابل توجه از نفت، گاز و شهرنشینی سریع مرتبط است. پژوهش حاضر با هدف ارائه مروری بر واقعیتها و آمار تغییرات اقلیمی در ایران انجام شده است.
در این مقاله، حقایق اثبات شدهای در حوزۀ تغییرات اقلیم در مقیاس جهانی، منطقهای و ملی بررسی شده است. برای این منظور، افزایش سالانه دما و انتشار گازهای گلخانهای مورد بررسی قرار گرفته شد. علاوه بر این، تغییرات ویژگیهای آب و هوایی، مانند دمای سطح، بارندگی کل و تابش موج بلند رو به بالا (ULR)، در ایران بررسی شد که نشاندهنده کاهش غیرعادی در رویدادهای بارش و افزایش غیرعادی در ویژگیهای ULR و دما است که تأثیرات گرمایش جهانی و تغییرات اقلیم را تأیید میکند.
بر اساس گزارشهای ترکیبی تغییرات آب و هوایی در سال 2014 ، که به عنوان آخرین بخش از پنجمین گزارش ارزیابی (AR5) هیئت بین دولتی تغییرات آب و هوایی (IPCC)، منتشر شده است. یافتههای مربوط به گرمایش زمین، که گاهی اوقات در طول دههها تا هزارهها بیسابقه است، نشان دهنده رویداد گرم شدن جو زمین و افزایش دمای آب اقیانوسها همراه با کاهش پوشش برف و یخ و افزایش سطح دریاها، بوده است.
گزارشات و تجـزیه و تحلیل دادههای دمای زمین و اقیانوسها، تهیه شده توسط سازمان ملی هوانوردی و فضایی آمریکا (ناسـا) نیز، نشان دهنده گرم شدن زمین و اقیانوسها (تقریباً 1/35 درجه سانتی گراد) بین سال های 1880 تا 2018 میباشد(شکل 1).
بر اساس پنجمین گزارش ارزیابی [2] هیئت بین دولتی تغییرات آب و هوایی [3] ، از سال 1950 حداقل دما (سرما) کاهش یافته است و شـدت گرما و بارشهای سنگین، افزایش یافته است. این گـزارش نقش مهم اثـرات عمکرد انسـانها را بر افـزایش غلظت دی اکسید کربن (CO2)، متان (CH4) و اکسید نیتروژن (N2O) نشان می دهد. انتشـار تجمعی CO2 به میزان 310±2040 گیگـا تن (در طول سالهای 1750 تا 2011) برآورد شده است. علاوه بر این، براسـاس آمار «مرکز تجزیه و تحلیل اطلاعات دی اکسید کربن (CDIAC)» در سال 2014، انتشار جهانی کربن در نزدیکی 9/975 گیگا متریک تن کربن، برآورد شده است.
سیستم آب و هوایی کره زمین دارای شش سلول هدلی [4] است که باعث ایجاد جریانهای آب و هوای مرطوب و خشک متناوب هستند. این الگوی گرمایش، گردش حرارتی اقیانوسها و جو را، شکل میدهد. بر این اساس، مناطق گرم نیمه خشک و خشک، در عرض های جغرافیایی متوسط ( 15-30 درجه شمالی و جنوبی)، قرار دارند و خاورمیانه هم در این محدوده قرار گرفته است. بر اساس سناریوهای مختلف، پیشبینی میشود، برای پایان قرن بیست و یکم (2081-2100) دمای این منطقه، از 1/5 تا 5 درجه سانتیگراد، بیشتر شود.
همچنین براساس پیشبینیها، میانگین بارش برای مناطق نیمه گرمسیری خشک (در کشورهای عرض جغرافیایی میانی)، کاهش خواهد یافت و شبیهسازیهای آب و هوا، تغییرات گسترده و فراوان اقلیمی را در این مناطق نشان میدهد.
شواهد فراوانی وجود دارد که در اثر گرمتر شدن آب و هوای سطح زمین، شرایط اقلیمی مناطق خشک نیمه گرمسیری، به مناطقی منتقل شدهاند که قبلاً آب و هوای معتدلی داشتهاند.
پژوهش حاضر سعی دارد تغییرات اقلیمی را در مقیاس منطقهای، (ایران) مـرور کند. این مطالعات با هدف بررسی آمار تغییرات اقلیمی در ایران به منظور آشکار ساختن نقش جهانی برنامههای اقلیمی بر روی راهبردهای ملی کاهش و سازگاری اقلیمی انجام شده است.
بررسی تغییرات اقلیمی در مناطق خشکی مانند ایران، جایی که شرایط خشکی اقلیم، تحت تأثیر گرمایش جهانی افزایش مییابد، ضروری است. همچنین بحرانهای آبی ایران، از جمله کاهش سطح آبهای زیرزمینی، خشک شدن دریاچهها، مسئله تامین آب را برجسته می کند. با توجه به اینکه نزدیک به 85 درصد از کشور ایران در اقلیم هاینیمه خشک و خشک قرار دارد، این کشور هم با خشکسالی های طولانی مدت و هم با سیل مواجه است. در دو دهه گذشته، سیل 11 میلیون نفر را در ایران تحت تاثیر قرار داده و بیش از 2600 تلفات جانی به بار آورده است.
ایران با مساحت 1/648 میلیون کیلومتر مربع، بین 45 درجه تا 63 درجه شرقی و 25 درجه تا 40 درجه شمالی، در منطقه خاورمیانه قرار دارد (شکل 2). اقلیم عمومی ایران نمایانگر ویژگی خشک و نیمه خشک در موقعیت عرض جغرافیایی میانی است. به جز نواحی غربی و نواحی ساحلی شمالی، اقلیم ایران عمدتاً خشک و نیمه خشک است.
مشاهده می شود که میزان بارندگی، عمدتاً به عرض جغرافیایی و ارتفاع توپوگرافی بستگی دارد. بیشتر بارندگی در ایران متاثر از مراکز پرفشار غرب مدیترانه بوده است. البته در مناطق جنوبی تأثیرات قابل توجه پدیده ال نینو، بر سایر پارامترهای هواشناسی (مانند دمای هوا) گزارش شده است.
در این پژوهش از برخی گزارش های رسمی جهانی و ملی، به عنوان مثال: IPCC (2007، 2012، 2014) و دفتر ملی تغییر اقلیم ایران (NCCOI 2010، 2014) برای جمع آوری داده های مورد نیاز استفاده شد. علاوه بر این، چندین وب سایت برای دسترسی به داده های آب و هوایی سنجش از راه دور در نظر گرفته شد، به عنوان مثال، ناسا و CDIAC .
برای این منظور سه متغیر عمده اقلیمی شامل دمای هوای سطحی، شار تابش موج بلند رو به بالا (ULR) و بارش کل، به صورت مکانی برای ایران، در مقیاس ماهانه و در یک دوره زمانی طولانی 1978-2018 در نظر گرفته شد. متغیرها از طریق پایگاه http://www.giovanni.sci.gsfc.nasa.gov/giovanni استخراج شدند.
علاوه بر، متغیرهای ذکر شده در بالا، به صورت مکانی برای کلانشهر تهران (35 درجه شمالی و 51 درجه شرقی) به عنوان پایتخت ایران از مجموعه دادههای مرکز تحقیقات داده آسیا و اقیانوسیه (APDRC 2019) استفاده شده است.
تابش موج بلند رو به بالا، یکی از اجزای مهم در انرژی سطح زمین را فراهم میکند و یک عامل اساسی در تعیین میدانهای دما و جزایر حرارتی در سطح زمین است. علاوه بر تابش موج بلند رو به بالا، دمای هوای سطحی به عنوان یک پارامتر آب و هوای معمول، اندازهگیری میشود که میزان گرم یا سرد بودن هوا را توصیف میکند و انرژی حرارتی گازهای سازنده هوا را توصیف میکند. اندازهگیری بارش، بوسیلۀ شبکهای بینالمللی از ماهوارهها انجام میشود که تمامی مشاهدات باران و برف را برای بهبود اطلاعات دقیق و به موقع چرخه آب و انرژی زمین ارائه میکند.
گزارش IPCC (هیئت بین دولتی تغییرات آب و هوایی)، در مورد تغییرات آب و هوایی کنونی و حقایق گرمایش در ایران، افزایش دما در خاورمیانه را تا 2 درجه سانتیگراد در 15 تا 20 سال آینده و بیش از 4 درجه سانتیگراد تا پایان قرن تخمین میزند. این شرایط با کاهش 20 درصدی بارندگی همراه است. از این رو، کشورهای خاورمیانه در برابر اثرات تغییرات آب و هوایی بسیار آسیب پذیر هستند. در میان کشورهای خاورمیانه، ایران در دهههای آینده با افزایش 2/6 درجه سانتیگراد میانگین دما و کاهش 35 درصدی بارندگی مواجه خواهد شد. از این رو، تغییر اقلیم در ایران شدیدتر از سایر نقاط منطقه خاورمیانه است.
چندین محقق گزارش کردهاند که امواج گرما، تا پایان قرن برای ایران و غرب آسیا،30 درصد افزایش خواهد یافت. همچنین براساس بسیاری از گزارشها، شاهد کاهش مداوم بارندگی سالانه (30 درصد کاهش) خواهیم بود.
روند مکانی و زمانی بارش در ایران نشان داده است که دو رشته کوه مرتفع زاگرس(در غرب) و البرز (در شمال)، به طور قابل توجهی بر الگوهای زمانی و مکانی بارندگی و دما تأثیر دارند.
تجزیه و تحلیل روند بارندگی ایران حاکی از روند کاهشی بارش سالانه و فصلی در ایستگاههایی است که بیشتر در شمال غرب ایران قرار دارند. تحقیقات مشابه، روند منفی معنیداری را در سریهای بارش سالانه در ایران بهویژه در زمستان نشان داد. در تحقیق دیگری وقوع شدید بارش (در چند ماه از سال) برای قسمت جنوبی کشور مشاهده شد. در شمال ایران که دارای آب و هوای معتدل متاثر از رشته کوه های البرز و دریای خزر است، هم کاهش محسوسی در سری بارش ها نشان داده شده است.
رونـد مكاني و زماني افزایش شـدید دمـا در ايران نشـان داد كه حدود 66 درصد كشـور در فراواني روزهـا و شـبهاي گرم رونـد مثبت معناداري دارند. در حالی که کاهش معنیداری در فراوانی روزها و شبهای سرد دارند (حدود 40/9 درصد روزها و 68/5 درصد شبها). علاوه بر این، روند افزایش دمای قابل توجهی (حدود 30 درصد) در مناطق مرکزی و جنوبی ایران (شامل دشت کویر و کویر لوت)، مشاهده میشود.
تمامی مدلها (تحت سناریوهای مختلف)، پیشبینی روند کاهش معنیدار پوشش برف در ایران را، نشان میدهند.
در یک دوره بلندمدت، توزیع مکانی برای بارندگی سالانه، روند نزولی بارشها را در شمال غرب و جنوب شرق ایران نشان داد. نتایج مطالعات محققان ناهنجاریهای قابل توجهی را در شدت بارش در مناطق شمال غربی و جنوب شرقی ایران در امتداد رشته کوههای زاگرس نشان دادهاند. تحت تاثیر تغییرات اقلیمی، تمامی مشـخصات هواشناسی ایران تغییر کرده است. به عنوان مثال، نقش گسـترش تودههای پرفشار سـیبری (در اقلیم ایران) به لحاظ مکانی و زمانی از ایجاد نوسان در دما، به کنترل خشکسـالی تغییر کرده است.
از این رو، یکی از واقعیت های تغییر اقلیم در ایران، روند افزایشی شدت خشکسالی همراه با روند کاهشی بارندگی معتدل و شدت بارشهای سیل آسا، است. علاوه بر این، تغییر اقلیم می تواند بر منابع آب، کشاورزی، محیط زیست، بهداشت عمومی، صنعت و اقتصاد تأثیر بگذارد.
تحلیل آماری تغییر اقلیم در ایران
در تحقیق حاضر، تغییرات زمانی سه متغیر عمده اقلیمی طی سالهای 1988-2018 بر روی ایران برای دورههای زمستان و تابستان به منظور تعریف ناهنجاریهای آماری معنیدار ترسیم شد (شکل 3). این ارقام نشان داد که متغیر میانگین دمای هوای سطحی در حداقل فصل زمستان و حداکثر فصل تابستان، رکوردهای چشمگیری داشته است. افزایش غیرعادی روند افزایش دما برای دوره تابستان به ویژه در دهه اخیر (2008-2018) مشاهده شد. در مقابل، متغیر میانگین کل بارش سطحی در فصل تابستان و زمستان به طور چشمگیری کاهش یافت. کاهش غیرعادی روند بارش برای دوره زمسـتان نیز مشاهده شد. این کاهـشها بـرای طبیعت و افراد جامعه بسـیار حیاتی اسـت زیرا بیشـتر بارشها در مناطق نیمه خشک خـاورمیانه، مانند ایـران، مربوط به فصـل زمستان است.
متغیر میانگین تابش موج بلند رو به بالا (ULR) هم در دوره زمستان و هم در تابستان به طور چشمگیری افزایش یافته است که نشان دهنده افزایش گرمای بالای جو به ویژه در دوره زمستان و به خصوص در دهه اخیر (2008-2018) است. گرمایش ULR در سطوح بالای هوا می تواند کاهش ظرفیت بارش در دوره های زمستانی را توضیح دهد.
برای ارائه شواهد دقیق از تغییرات اقلیمی در مقیاس محلی، تغییرات زمانی سه متغیر عمده آب و هوایی طی سالهای 1988 تا 2018 بر روی شهر تهران به عنوان پایتخت ایران برای دورههای زمستان و تابستان ترسیم شد (شکل 4).
کلانشهر تهران با مساحت 800 کیلومتر مربع و جمعیت کل 8286198 نفر (2016) دارای اقلیمی نیمه خشک با میانگین دمای سالانه 17 درجه سانتی گراد و بارندگی سالانه 230 میلی متر (در سال های 1950-2000)، بوده است.
در تهران، متغیر میانگین دمای هوای سطحی و ULR در هر دو فصل زمستان و تابستان مشابه کل ایران افزایش یافته است. بالا رفتن مقادیر دما و ULR، به بالا بودن سطح انتشار گازهای گلخانه ای مانند NO2 در ایران و کل خاورمیانه بستگی دارد. همچنین تحقیقات نشـان داده اسـت که تغییرات اقلیمی و تأثیر آن، مانند روند افزایشـی دما، با تغییرات (افزایش) در رشـد جمعیت شهر تهران مرتبط است.
آب و هوای آینده ایران، تحت تأثیر انتشار گازهای گلخانهای
رشد انتشار CO2 در خاورمیانه، سومین رشد بزرگ در انتشار گازهای گلخانهای در جهان، طی سال های 1990 تا 2004 است. بر اساس پایش جهانی CO2، سه کشور خاورمیانه، 1- قطر با تولید (سرانه) 11/03 تن کربن، 2- کویت با تولید 7/43 تن کربن و 3- بحرین با تولید 6/46 تن کربن، جزو پنج کشور با بالاترین میزان انتشار CO2 در جهان هستند. همچنین سه کشور ایران (168/25 میلیون تن کربن)، عربستان سعودی (147/65 تن کربن) و ترکیه (88/21 تن کربن)، مسئول انتشار بیش از 65 درصد CO2 حاصل از سوختهای فسیلی، در منطقه هستند. ایران با مجموع انتشار نزدیک به 616741 میلیون تن CO2، در رتبه هفتم جهان قرار دارد (شکل 5). همچنین، ایران با سـرانه انتشار CO2 برابر با 2/18، در رتبه 47 انتشار گازهای گلخانهای در جهان، قرار دارد.
دفتر ملی تغییر اقلیم ایران فهرستی از انتشار گازهای گلخانه ای را در دو بازه زمانی سالهای 2000 و 2010 منتشر کرده است. خلاصه تولید مستقیم و غیرمستقیم گازهای گلخانهای در ایران، برای سال های 2000 و 2010 به ترتیب در جداول 1 و 2 نشان داده شده است. مجموع انتشـار CO2 از بخش های مختلف، در سال 2000 حدود 375186 و در سال 2010 حدود 677330 گیگا تن، بوده است. مجموع انتشار معادل CO2 در سال 2000 حدود 491051 و در سال 2010 حدود 1092650 گیگا تن برآورد شده است. طبق اطلاعات جداول، انتشار معادل کل (CO2) ، بیست و سه درصد در سال، افزایش یافته است.
در شکل 6، تغییرات کل انتشار معادل CO2 برای هر بخش بین سال های 2000 و 2010 ارائه شده است. این ارقـام نشـان میدهد که منـابع اصلی انتشـار گـازهای گلخـانهای در ایـران، مربوط به بخـشهای انرژی و پسـماند اسـت. بخش انرژی به تنهایی، عامل 86 تا 90 درصد از انتشار گازهای گلخانهای است. منابع مرتبط با بخش انرژی شهرها، عامل حدود 50 درصد از کل انتشار گازهای گلخانه ای (در ایران) هستند.
تحقیقات اخیر در مورد تغییرات اقلیمی مرتبط با شهرها، در نقاط با مقادیر بالای غلظت NO2، با مناطق بزرگ شهری در خاورمیانه و ایران، مطابقت دارد. این واقعیت نشان دهنده اثرات غیرمستقیم شهرنشینی بر تغییرات آب و هوا میباشد. همچنین، مناطق شهری تحت تأثیرات شدید تغییرات آب و هوایی مانند جزایر گرما، آلودگی هوا و عوامل حاد بیماریزا قرار دارند.
بر اساس مرکز آمار ایران، از مجموع 000 927 79 جمعیت ایران، 000 147 59 در شهرها زندگی میکنند. یعنی نزدیک به 75 درصد جمعیت ایران در مناطق شهری ساکن شدهاند. محققان روندهای قابل توجهی را در ارتباط این موضوع و تغییرات دما در چندین منطقه شهری ایران نشان دادهاند. نتایج تحقیقات نشان میدهد که افزایش جمعیت شهری و شهرنشینی به معنای افزایش تقاضا برای حمل و نقل و اثر گرمایی آن است. یافتهها نشان میدهد با توجه به اینکه پیشرفت اقتصادی و صنعتی ایران در دهههای اخیر سرعت بیشتری داشته است، استفاده از سوختهای فسیلی و به تبع آن انتشار گازهای گلخانهای، افزایش یافته است. با توجه به افزایش جمعیت و حملونقل در ایران، سطح غلظت گازهای گلخانهای و تغییرات دما در جو شهری، در آینده افزایش خواهد یافت. مقایسه روند تغییرات اقلیمی در گذشته و پیش بینیها برای آینده ایران نشان میدهد که تحت تأثیر انتشار گازهای گلخانهای، دما افزایش مییابد و بارندگی کاهش خواهد یافت. در این راستا، مدلهای پیشبینی دما نشان میدهد که دما تا سال 2100 بین 1/12 تا 7/87 درجه سانتیگراد افزایش مییابد.
براساس اکثر مدلها و سناریوها، میزان بارشها در آینده کاهش مییابد. به طور مشابه، پیشبینیها نشان میدهد که سطح پوشش برف، در پایان قرن بیست و یکم، مطابق با افزایش دما پیش بینی شده، کاهش مییابد. چنین نتایجی منجر به تغییرات آب و هوایی شدید (مبتنی بر فعالیتهای انسان) میشود، که اثرات منفی اجتماعی و اقتصادی قابل توجهی بر شرایط زیست، کشاورزی و صنعت دارد.
فراوانی بارندگی در ایران کاهش خواهد یافت و افزایش خطر خشکسالی در آینده، به دلیل فشار مضاعف بر منابع محدود آب شیرین، امنیت آب و غذا، به ویژه برای افرادی که در شهرهای پرجمعیت زندگی می کنند، تهدیدی جدی خواهد بود.
[3] IPCC: Intergovernmental Panel on Climate Change
[4] سـلول هدلی (گردش هدلی)، یک گـردش جوی اسـتوایی در مقیاس جهانی است که هوا را از نزدیکی اسـتوا به سمت قطب، نزدیک تروپوپوز در ارتفاع 12-15 کیلومتری از سطح زمین، بالا می برد و جریان میدهد. خنک شدن هوا و نزول آن در مناطق نیمه گرمسیری، در حدود 25 درجه عرض جغرافیایی، و سپس بازگشت به سمت استوا در نزدیکی سطح زمین. این یک گردش حرارتی مستقیم در داخل تروپوسفر است که به دلیل تفاوت در تابش و گرمایش بین مناطق استوایی و نیمه گرمسیری پدیدار می شود.
آموزش غیرحضوری در دوران شیوع بیماری کرونا، باعث شده است خیلی از افراد (دانشآموزان، والدین و حتی بعضی از معلمین) سوال مهمی را مطرح کنند:
چرا بچهها باید به مدرسه بروند؟ آیا نمیتوان آموزش مجازی را، جایگزین آموزش حضوری در مدرسه کرد؟
در این یادداشت قصد دارم در این مورد توضیحاتی را ارائه کنم.
از بدیهیترین دلایل در اهمیت آموزش حضوری و رفتن فرزندانمان به مدرسه، کیفیت و مدیریتپذیری آموزش حضوری در مدارس است. روشن است که بچهها در مدرسه، بیشتر از زمانی که دروس بهصورت مجازی، ارائه میشود، دانش میاندوزند. معلم در کلاس درس، کنش (رفتار) و واکنشِ دانشآموزان را در هنگام آموزش، بررسی میکند. او میتواند به دانشآموزان بیاموزد و بازخورد آن را ببیند (شیوه تعاملی)، میزان یادگیری درس توسط آنها را مداوم بسنجد. عقبماندگیها و ضعف دانشآموزان زودتر مشخص میشود و…
امّا شاید موضوعات مهم دیگری مغفول مانده باشد:
جامعه پذیری و توسعۀ مهارتهای اجتماعی
در جامعهپذیری اولیه، کودک از خانواده خود در مورد رفتارها و کنشهای اجتماعی مختلف میآموزد. توانایی برقراری ارتباط کلامی را بهدست میآورد، درباره رفتارهای فردی میآموزد و مهارتهای شناختی خود را توسعه میدهد. خانواده، همچنین ارزشهای فرهنگی و نقشهای اجتماعی خاص را به او میآموزد.
در بحث جامعه پذیری ثانویه، برای اکثر بچه ها، مدرسه اولین محیطی است که در آن یاد می گیرند با دیگران معاشرت کنند. آنها یاد می گیرند که دوست پیدا کنند، به معلمان گوش دهند و مشکلات خود را حل کنند. کودک با ورود به مدرسه، رفتارها و جنبههای اجتماعی مختلف را یاد میگیرد. در مدرسه کودک اجتماعیشدن را می آموزد، مهارتهای تعامل اجتماعی در او ایجاد میشود. دانشآموزان در مدرسه با گروههای متفاوتی از افراد (معلم، ناظم، مدیر، دانشآموزان دیگر و…) ارتباط برقرار میکنند و رفتارهای اجتماعی متفاوتی را یاد میگیرند. همچنین رفتارهای او نیز در معرض دیدگاهها و برداشتهای متفاوت معلمان و سایر دانشآموزان قرار میگیرند. آنها مهارتهای اجتماعی مانند همفکری، همدلی، دوستی، کارگروهی، کمک و… را میآموزند، که به رشد شخصیت و هویت اجتماعی آنها کمک فراوانی میکند.
سرمایۀ انسانی و سرمایۀ اجتماعی
سرمایۀ انسانی عبارت است از آنچه شما میدانید (مجموع شناختها، مهارتها و تجربیات)، امّا سرمایۀ اجتماعی بستگی دارد به اینکه شما چه کسانی را میشناسید و با آنها درارتباط هستید (حجم این ارتباطات، کیفیت آن و تنوع شبکههای ارتباطی فرد). سرمایۀ اجتماعی در درون ساختار روابط افراد یافت میشود و برای برخورداری از سرمایۀ اجتماعی فرد بایستی با دیگران رابطه داشته باشد. این سرمایه شما را قادر میسازد تا ارزشی بهوجود آورید و نقشی در جهان ایفاء کنید. بنابراین هیچ فردی نمیتواند بدون سرمایۀ اجتماعی به موفقیت برسد. مدرسه محیط مناسبی است تا فرزندان ما سرمایۀانسانی (دانش، مهارتها و …) برای خود کسب کنند و مثل هر سرمایهگذاری دیگری، تلاش کنند روز به روز آن را افزایش دهند. امّا مهمتر اینکه، مدرسه محیط مناسبی است که آنها، سرمایۀ اجتماعی خود را افزایش دهند. دانشآموزان در مدرسه میآموزند با افزایش ارتباطات اجتماعی، تنوع بخشیدن به شبکه ارتباطات اجتماعی خود و افزایش کیفیت این ارتباطات، سرمایۀ اجتماعی خود را افزایش دهند.
مدرسه به کودکان و نوجوانان کمک می کند تا اعتماد به نفس، کسب کنند.
اعتماد به نفس و اعتماد به تواناییهای خود، برای داشتن زندگی موفق و سالم، بسیار مهم است. افرادی که اعتماد به نفس کافی ندارند، بیشتر مورد سوءاستفاده قرار میگیرند و همواره با اضطراب دست و پنجه نرم میکنند. در محیط مدرسه، بچهها این فرصت را پیدا میکنند که اعتماد به نفس خود را تقویت کنند. با یادگیری خواندن، نوشتن، حل مسائل ریاضی و … ، اعتماد دانشآموزان به تواناییهایشان و به تبع آن، اعتماد به نفس آنها، افزایش مییابد.
نظم
زمانی که دانشآموز به مدرسه میرود، از قواعد و روالهایی پیروی میکند که نظم و انضباط را در وجود او نهادینه میکنند. او یاد میگیرد که باید به قوانین مدرسه، مسئولین مدرسه و دانشآموزان دیگر، احترام بگذارد، او میداند که درصورت رعایت نکردن قوانین و دستورالعملها، مورد بازخواست قرار میگیرد. این روال، به نهادینه شدن قانون در زندگی او کمک میکند و او را به یک شهروند قانونمند تبدیل میکند.
مثلاً در مدرسه، ساعت شروع کلاس مشخص است و هرکس دیر حاضر شود، به واسطه تأخیر مورد سوال قرار میگیرد. اما در کلاسهای مجازی معمولاً حضور و غیاب خیلی مطمئن و دقیق انجام نمیشود، حتی گاهی والدین بهجای فرزندان خود اعلام حضور میکنند. در مدرسه، خروج از کلاس درس، قانون دارد. امّا در کلاس مجازی این موضوع اصلاً جدی نیست.
تفکر انتقادی
تفکر انتقادی جزء ضروری آموزش دروس، در مدرسه و دانشگاه است. دانشآموزان در مدرسه تکنیکهای تفکرانتقادی را آموخته و توسعه میدهند. آنها از این تکنیک برای درک عمیق مطالب، شکل دادن به ایدههای خود و بیان تفکرات و اندیشههایشان در قالب نوشتار و یا گفتار استفاده میکنند. این مهارتها در تمامی زمینههای زندگی، خواه در دانشگاه، محیط کار و یا روابط اجتماعی، نقشی مهم ایفاء میکنند.
دسترسی بیشتر، به آموزش همگانی و کاهش فقر
برای آموزش مجازی، نیازمند امکانات سختافزاری، نرمافزاری و زیرساختهای خاصی هستیم، گوشیهوشمند، دسترسی به اینترنت و… . این الزامات گروه زیادی از دانشآموزان را از دسترسی به درس و آموزش محروم میکند. بطوریکه بنابر اعلام رئیس کمیته آموزش و پرورش کمیسیون آموزش مجلس ۳.۵ میلیون دانشآموز دسترسی مناسب به سامانه آموزشی شاد را نداشتند.[1] و براساس آمارهای رسمی شمار دانشآموزان ترک تحصیلی کشور در سال 1400، قریب یک میلیون نفر بوده است.[2]
امّا در مورد ارتباط آموزش و فقر؛ آموزش، نقش مهمی در کاهش فقر دارد. وقتی بچهها تحصیل میکنند، میتوانند به شغلهایی با درآمد بالاتر دسترسی پیدا کنند. این به نفع تمام خانوادههای آنهاست و میتواند به چرخههای فقری که در این خانوادهها وجود دارد، پایان دهد. اگر کشوری میخواهد فقر را کاهش دهد، باید در مدارس سرمایه گذاری کند. قطعاً عوامل دیگری بر نوع شغلی که یک فرد میتواند به دست آورد، تأثیر میگذارد، اما به طور کلی، همواره با افزایش تحصیلات فرد، درآمد او، افزایش مییابد.
آزمونهای واقعی!
در آموزشهای مجازی، امتحانات غیرحضوری روش مناسبی برای محک زدن آموختههای دانشآموزان نبود. در زمان برگزاری امتحانات، استفاده دانشآموز از کتاب، دانشِ والدین و خانواده، گروههای همفکری (نامی جدید برای تقلّب گروهی!) و… ، باعث شده بود که آزمونهای مجازی مدارس، کارایی سنجشی خود را از دست بدهند.
حضور در کلاس و تمرکز بیشتر
حضور دانشآموزان در مدرسه، باعث میشود با دقت وحضور ذهن بیشتر در کلاسها حاضر شوند و همچنین آنها مجبور به مشارکت در کلاس هستند، امّا در آموزش مجازی دانش آموزان بدون اینکه در کلاس مشارکتی داشتهباشند، حتی گاهی درحال استراحت و خواب، ظاهراً در کلاس حاضرند و حتی اگر مورد سوال قرار بگیرند، با عذرهای مختلف فنی و غیرفنّی، موضوع را خاتمه میدهند.
در کلاسهای آموزش مجازی بچهها امکانات زیادی دارند تا خود را به چیزی غیر از درس، مشغول کنند. یک گوشی تلفن همراه هوشمند به اندازه کافی جذابیت دارد، به اینترنت هم که متصل است! اما در کلاس درس، حواسپرتی دانشآموز ممکن است درحدّ نقاشی کردن کناره کتاب، یا شاید صحبت با همکلاسی خود باشد. که معمولاً معلمِ هوشمند، متوجه میشود، به آنها تذکر میدهد و ذهنشان را به فضای درس و کلاس متوجه مینماید.
رفتار اطرافیان!
گاهی وقتها مشکل کلاسهای مجازی، جدّی نگرفتن این کلاسها توسط والدین و اطرافیان دانشآموز است. آنها انتظار دارند دانشآموز همانطور که سرکلاس حاضر است، کارهای دیگری را هم انجام دهد! مثلاً به خواهرش دیکته بگوید، لباسها را پهن کند و …
افزایش فعالیتهای بدنی
کلاسهای مجازی، باعث کاهش فعالیتهای بدنی دانشآموزان میشود و در نتیجه این کم تحرکی، اضافه وزن به سراغ آنها میآید و باعث بروز مشکلات و بیماریهایی برای آنها میشود. وقتی کودک به مدرسه میرود، درگیر فعالیتهای جسمی مختلفی مانند ورزش، بازی در حیاط مدرسه و… میشود که سلامت جسمانی او را بیشتر میکند. همچنین کودکان اغلب در رویدادهای ورزشی مدرسه مانند فوتبال، بسکتبال، دو ومیدانی و … شرکت میکنند. این رویدادها علاوه بر نقشی که در سلامتی آنها ایفاء میکند، میتواند زمینههای علاقه به ورزش حرفهای را در دانشآموزان، به وجود آورد.
تغذیه
در مدرسه، معمولاً دانشآموزان در محدوده زمانی زنگ استراحت، در حیاط مدرسه، تغذیه خود را میل میکنند، در نوع تغذیه هم محدودیتهایی وجود دارد، امّا در آموزشهای غیرحضوری معمولاً بچهها بدون نظمی خاص، حجم بیشتری از مواد غذایی استفاده میکنند و همچنین مواد غذایی را مصرف میکنند که بهطور معمول، به عنوان تغذیه دانشآموزان محسوب نمیشود. این موضوع، با توجه به کمتحرکی آنها، مشکلات فراوانی در حوزه سلامت برای آنها ایجاد مینماید.
بهداشت
معمولاً دانشآموزان قبل از خروج از منزل ، دست و صورت خود را شستشو میدهند، دندان خود را مسواک میزنند و… . امّا وقتی آموزش مجازی شد، بچهها معمولاً در این امور کاهلی میکنند. همچنین به واسطه عدم نظارت مربیان بهداشت و مسئولین انضباطی مدرسه، در رعایت بهداشت فردی، کوتاهی میکنند. احتمالاً حسنیِ دهِ شلمرود هم، چون به مدرسه نمیرفت، با موی بلند، روی سیاه و ناخن دراز، مشکلی نداشت!
افزایش مهارتهای کلامی:
بعضی از دانشآموزان در کلاسهای مجازی کمتر صحبت میکنند و کمتر میشنوند، گاهی وقتها برای اینکه صحبت نکنند بهانه میآورند (میکروفن نداریم، نِت ضعیف است، داداش کوچیکم خواب است و …). بهانههایی که در کلاس حضوری، ممکن نیست.
هنر
متاسفانه در آموزش حضوری هم، زنگ هنر در مدارس جدی گرفته نمیشود، قبلاً در مقالۀ ازبین بردن خلاقیت و هنر در کودکان و عواقب آن، در مورد این موضوع توضیحاتی را مطرح کردم. امّا تجربه آموزش مجازی در دوران همهگیری کرونا، نشان داده است که در شرایط عدم حضور دانشآموزان در مدرسه، شرایط به مراتب بدتر است و حتّی تکالیف درس هنر، معمولاً توسط هنرمندانِ خانواده انجام میشود.
تکالیف کلاسی
تکالیفی که دانشآموزان در مدرسه انجام میدهند، از ابزارهای مهم معلمان در سنجش سطح یادگیری دانشآموزان است و معمولاً معلمِ مجرّب، با بررسی زمانِ انجام تکالیف، روش حل مسائل، کیفیت پاسخها و… به نقاط ضعف هر دانشآموز، واقف میشود و زمینههای رفع مشکلات آموزشی او را فراهم مینماید.
آموزش زبان خارجی
یکی از دروس مهم در مدارس، آموزش زبان خارجی است و یکی از مهمترین بخشهای این درس، مکالمه است که یادگیری و مهارت در آن، نیازمند گفتگو دو یا چند جانبه (دیالوگ) است که در کلاسهای مجازی معمولاً چنین امکانی وجود ندارد.
استقلال
بچهها در مدرسه میآموزند که چند ساعتی را بدون والدین بگذرانند، آنها در این زمان باید مشکلات خود را به تنهایی (یا با کمک کادر مدرسه) حل کنند، اگر لباس آنها پاره شود. ناراحتی جسمی، قلدری دانشآموزان دیگر، مشکلات در مسیر رفت و آمد به مدرسه و …
آشنایی با موضوعات جدید و کشفوشکوفایی استعدادها
وقتی کودکان به مدرسه نمیروند، درمحیط خانواده آنچه را فرا میگیرند که در حوزه دانش والدین و اعضای خانواده آنها قراردارد. امّا در مدرسه، دانشآموز با موضوعاتی آشنا میشود که شاید در حوزه دانش خانواده او نباشد. اغلب اوقات، دانشآموز به واسطه گفتار معلم، یا از طریق یک مقاله تحقیقاتی یا پروژههای گروهی، با موضوعات خاصی در سطح عمیق ارتباط برقرار میکند و این درک عمیقتر، سبب میشود آنها فرصتهایی برای کشف بیشتر علایق خود به دست آورند. به عبارت دیگر، آشنایی او با موضوعات متفاوت در حوزههایی همچون، سیاست، تاریخ، هنر، علوم جدید، حرفههای خاص، ورزش و …، و دستیابی به این طیف وسیع اطلاعات، به کودک کمک میکند تا علایق و اشتیاق خود را در مراحل اولیه زندگیاش، تشخیص دهد.
در مورد رفتار با احمقها از بنده سوال شده بود، امروز در این نوشته قصد دارم به این موضوع بپردازم.
صفات احمقها
احمقها از همه انتظار دارند با آنها سازگار شوند.
همه باید بدانند که همیشه حق با آنها (احمقها) است.
آنها به شدت به سرزنش کردن و انتقاد از دیگران علاقمند هستند.
از پاسخگویی منطقی و ارائه استراتژی عملی برای راه حلهایی که ارایه میدهند، عاجز هستند.
احمق ها معمولاً خیلی حرّاف هستند و از گوش دادن به حرفهای دیگران بیزار هستند؛ آنها باید همیشه متکلم وحده باشند.
اعتماد به نفس زیادی دارند و اطمینان فراوانی به درستی افکار و عقاید خود دارند.
آنها تحمل مخالفت یا انتقاد را، به هیچ وجه، ندارند.
اگر وقتی نزد شما بودند، از شما تعریف و تمجید کردند (یعنی دچار نکوهش و نقد توسط ایشان نشدید) به احتمال خیلی زیاد، در زمان عدم حضور شما، مشغول غیبت و نکوهش شما هستند.
احمقها معمولا رفتار تودهوار دارند و به همین دلیل، منطق و دلیل عقلی در اصلاح رفتار آنها کارکردی ندارد.
احمقها معمولاً دنبال چالش و رقابت نبوده و راحتطلب هستند.
آنها به شدت در مقابل فهمیدن مقاومت میکنند.
متاسفانه حماقت در چهره افراد تأثیر ملموسی نمیگذارد اما خوشبختانه تا شروع به صحبت کنند، شما متوجه حماقت آنها خواهید شد.
احمق ها به شدت تحریکپذیر هستند. (خصوصیت تودهها)
احمقها همواره دچار غلو در احساس هستند (میانهروی در رفتار آنها مشاهده نمیشود)
حتماً شما هم میتوانید موارد دیگری را به لیست بالا اضافه کنید.
رفتار با احمقها
معمولاً بهترین رفتار در برخورد با احمقها، سکوت است. اگر گفتار و رفتار آنها خطر آسیب جدی برای شما یا عزیزانتان، ایجاد نمیکند، سـکوت کنید و سعی کنید، عصبی و خشمگین نشوید. این کلام میشل فوکو، (جامعهشناس، فیلسوف و اندیشمند معاصر) خیلی آرامشبخش است:
همیشه، سکوت نشانه تایید گفتار طرف مقابل نیست، گاهی نشانه قطع امید از سطح فهم طرف مقابل است.
مارک تواین هم با این منطق، سکوت در برابر احمقها را توصیه میکند:
هرگز با احمقها بحث نکنید، آنها نخست شما را تا سطح خودشان پایین میکشند؛ سپس با تجربه یک عمر زندگی در آن سطح، شما را شکست میدهند.
اگر گفتار، نگرش و رفتار آنها خطر جدی برای شما یا اطرافیانتان داشت. سکوت جایز نیست! اما روش های معمول و معقول (براساس استدلال عقلی و منطق) در مورد آنها موثر نیست.
توصیه میکنم کتاب روانشناسی تودهها اثر گوستاو لوبون را مطالعه فرمایید. علیرغم اینکه این کتاب در سال 1895 تألیف شده است، امّا مطالب ارائه شده در کتاب، متناسب با شرایط امروز، دقیق و کاربردی است. در این کتاب راهکار مناسب و عملی برای ایجاد تغییرات ملموس در رفتار تودهها (احمقها)، اینگونه بیان شده است:
بر روان تودهها، به توسط استدلالات منطقی نمیتوان تاثیر گذاشت … اینکه سخنورانی که میدانند تودهها را چگونه تحت تأثیر قرار دهند، نه خرد، بلکه احساس ایشان را مخاطب قرار میدهند، از همین جا سرچشمه میگیرد. قوانین منطقی، بر تودهها کوچکترین تأثیری ندارد.
در مورد چرایی عدم تأثیرپذیری منطق بر احمقها، برتراند راسل در کتاب تاریخ فلسفه غرب، موضوع جالبی را بیان میکند:
توضیح و شرح یک مرد احمق از آنچه یک مرد باهوش و خردمند میگوید، هرگز نمیتواند صحیح و دقیق باشد، زیرا او ناخودآگاه هر آنچه را میشنود، به چیزی تبدیل میکند که میتواند بفهمد.
بله، ظرف ذهنی و البته معیوب این افراد، باعث میشود در مواجهه با مسائل منطقی، علمی و ارزشمند، امکان بهرهمندی از روشنگری و برکات آن را نداشته باشد و قطعاً نمیتوانند این مطالب را درست و کامل، منتقل نمایند. (انتقال شیر با آبکش را تصور کنید!)
در مورد عدم تأثیر استدلال های منطقی در این افراد همانگونه که قبلاً در مقاله اثر دانینگ کروگر – در اوج قلهیِ «حماقت» بیان کردم، اثر دانینگ- کروگر باعث میشود که آنها از «توهم برتری فکری» رنج ببرند و یا به عبارت صحیحتر باعث رنج دیگران شوند. (آنها تصوری از میزان حماقت خود ندارند!)
در مورد این موضوع چارلز بوکوفسکی، جملهای جالب دارد:
مشکل دنیا این است که آدمهای باهوش پر از شک هستند، درحالیکه آدمهای احمق پر از اعتماد به نفس هستند.
خلاصه
در مقابل احمقها، حتیالمقدور، سکوت کنید. اگر مجبور شدید که با آنها صحبت کنید، اصلاً سراغ دلایل منطقی و علمی نروید، فقط تحریک احساس و هیجان کارساز است.
نکته کلیدی : تأثیر هیجان گروهی، در ایجاد تغییرات در احمقها بسیار زیاد است.
یکی از موضوعاتی که همواره در جامعه مطرح میشود، مسأله گسترش انحرافات اجتماعی است. انحراف اجتماعی[1]، به رفتاری گفته میشود که براساس معیارهای اعضای جامعه، نادرست و ناپسند باشند. شاخص و معیار جامعه برای اطلاق صفت منحرف یا کجرو، ارزشها [2] و هنجارهای اجتماعی [3] است لذا فردی که برخلاف آن معیارها عمل کند، از سوی اجتماع به عنوان منحرف و کجرو شناخته میشود و رفتار او در حوزه جامعه شناسی تحت عنوان « انحراف اجتماعی» یا «کجروی اجتماعی» مورد مطالعه و تبیین قرار میگیرد.
در بحث انحرافات اجتماعی، تراویس هیرشی[4] نظریهای را با عنوان « پیوندهای اجتماعی[5]» مطرح کرده است، او معتقد است چهار عنصر اصلی موجب تحکیم پیوند فرد و جامعه و کاهش انحرافات اجتماعی در جامعه، میشوند. در ادامه ضمن معرفی این چهار عنصر، توضیحاتی را در مورد چرایی افزایش مشکلات و انحرافات اجتماعی، با استفاده از مفاهیم این نظریه، مرقوم مینمایم.
وابستگی، قدرت پیوندها و روابطی را که بین فرد با محیط اجتماعی فرد وجود دارد، توصیف میکند. در وابستگی، ارتباط با والدین از اهمیت ویژه ای برخوردار است، اما نهادها و بازیگران دیگر مانند مدرسه یا دوستان نیز نقش مهمی در وابستگی دارند و تا زمانی که حلقه دوستان مشوّق هنجارهای انحرافی نباشند وابستگی به دایره دوستان میتواند از انحراف جلوگیری کند.
در خیلی از موارد به واسطه شرایط نامناسب اقتصادی والدین (معمولاً پدر خانواده) مجبور به صرف زمان زیادی در محیط کاری خود هستند تا بتوانند حداقلهای معیشت خانواده را تأمین نمایند، این سبک زندگی عامل تعمیق فاصله فرزندان و والدین میشود و جایگاه، این رکن مهم در پیوند اجتماعی و نقش آن در دوری از انحرافات اجتماعی را به شدت تضعیف مینماید.
ارتباطات و وابستگی اعضای خانواده، به علت تغییر سبک زندگی، کم شدن روابط فامیلی (خصوصاٌ پس از همهگیری ویروس کرونا و محدودیتهای قرنطینه و…) روز به روز کمتر شده است و با کم شدن ارتباطات اجتماعی افراد، حس تعلق خاطر و وابستگی به شدت کاهش یافته است.
متاسفانه فضای مجازی، به جایگزینی برای تامین نیاز عاطفی و ارتباطی افراد تبدیل شده است، بطوریکه گاهی اوقات حتی در دورهمیهای خانوادگی هم افراد بجای گفتگو با هم، متن و تصویر برای هم ارسال میکنند!
در دوران کودکی، فرد تحت تاثیر خانواده است ولی با افزایش سن نقش همسالان و دوستان پررنگ می شود و در دوران نوجوانی به اوج خود می رسد؛ چرا که نوجوانان در این سنین در جست و جوی استقلال هستند و تلاش میکنند تا هویت خود را در کنار دوستان خود تعریف کنند و همانگونه که اشاره کردم شرایط کنونی باعث شده است فرزندان ما زمان بیشتری را با دوستان خود بگذرانند (چه حضوری و چه مجازی) و این موضوع اثربخشی رفتار و تربیت والدین، نسبت به فرزندان را کاهش میدهد. در جامعه ی امروزی یکی از عوامل موثر در بروز لغزش ها و انحرافات اجتماعی در نوجوانان و جوانان را باید در کیفیت و نوع تعاملات آنها با گروههای هم سن و سال جستجو کرد، تا جایی که این معاشرت و ارتباط نوجوانان و جوانان با دوستان ناباب به یکی از معضلات مهم تبدیل شده است .
تعهد، بعد جامعه شناختی مفهوم فرد (Ego) در روانشناسی است. هیرشی معتقد است شخصی که منابع، زمان و انرژی خود را برای دستیابی به اهداف مورد قبول اجتماعی صرف کرده است، نسبت به کسی که تعهد کمتری در دستیابی به اهداف اجتماعی، داشته است، تلاش بیشتری در دوری از رفتارهای انحرافی داشته و تلاش بیشتری برای حفظ موقعیت اجتماعی خود خواهد داشت.
در مورد مسأله تعهد، یکی از مهمترین تعهدات انسانها، تعهد به همسر و فرزند است، براساس تحقیق مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی بالا بودن هزینه های آغاز زندگی، هزینه بالای مسکن، بیکاری و عدم اشتغال جوانان و پیدا نکردن گزینه مناسب ازدواج در سه اولویت اول دلایل عدم ازدواج بهنگام جوانان قرار دارند. [8] این مشکلات، مساله فرزندآوری را هم با چالشهای فراوانی همراه نموده است. براساس آنچه ذکر گردید، عامل تعهد هم به شدت کاهش پیدا میکند.
منظور از درگیری در نظریه هیرشی این است که فردی که به شدت درگیر فعالیتهای اجتماعی است، زمان و فرصت کمتری برای انجام رفتارهای انحرافی دارد. البته منظور، فعالیتهای ساختاریافته و پذیرفتهشده اجتماعی مانند تحصیل، کار یا تربیت فرزندان بوده و این عوامل میتوانند آمادگی و توان افراد را برای مقاومت در برابر انگیزههای رفتار انحرافی، تقویت کنند.
در بحث مشغولیتهای اجتماعی در بخش اشتغال حرفهای، نرخ بیکاری همچنان بالا است ( برای مثال نرخ بیکاری در استان هرمزگان 15/8 درصد و در استان کرمانشاه 14/9 درصد، ثبت شده است. [10]) و یا افراد در کاری موقت یا غیر مرتبط به تحصیلات و تخصص خود، مشغول به کارند که مقبولیت و جذابیت لازم را ندارد. تربیت فرزند هم که با افزایش خانوادههای بدون فرزند و نیز وجود جوانان زیادی در سن فرزندآوری که همچنان، مجرد هستند، مشغولیت مفید و جذابی برای افراد ایجاد نمیکند. در مورد انگیزه برای تحصیلات عالی هم، به واسطه گسترش بیکاری قشر تحصیل کرده، انگیزه ادامه تحصیل هم کمتر شده است. (جوانان تحصیلکرده در صف انتظار کارگری ساده![11] )
هیرشی اعتقاد را چهارمین عامل پیوند اجتماعی میداند. او به اعتقاد و اعتبار ارزشها و هنجارهای جریان اصلی جامعه اشاره دارد. هر چه این ارزشها و هنجارها بیشتر درونی شده باشند، نقض آنها دشوارتر میشود. هنگامی که معنای هنجارها زیر سؤال میرود، انگیزه درونی برای اطاعت از آنها نیز کاهش مییابد.
یکی از مواردی که باعث شده است اعتقادات و باورهای بنیادی افراد، تضعیف شود، فقر است (معاون رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی : ۳۰ میلیون نفر ایرانی زیر خط فقر مطلق قرار دارند[13] ) این فرمایش امیرالمومنین در تبیین این موضوع، بسیار روشنگر است؛ ایشان به فرزندش محمد بن حنفيه چنین فرمودند: فرزندم! از فقر بر تو مى ترسم، پس، از آن به خدا پناه ببر، چراكه فقر، هم دين انسان را ناقص مى كند و هم عقل را مشوش مى سازد و هم مردم را به او، و او را به مردم بدبين مى كند.[14]
به قول پاول کوزینسکی[15] « فقر آفت آگاهیست. انسان گرسنه در درجه نخست هدفی جز سیر شدن شکم ندارد. چون غم نان اجازه نمی دهد که انسان به تماشای جهان بنشیند. در زندگی عمیق شود. کتاب بخواند، یاد بگیرد و آگاهیاش را بالا برده و به جهان اطراف خود بیاندیشد. آدمی در نتیجهی زندگی فقیرانه پا را فراتر از جهل نمیگذارد. چیزی که با فقر یکجا جمع نمی شود، آگاهی است.»
ارزشها و هنجارهای اجتماعی برای نسلهای متفاوت و حتی افراد مختلف، یکسان نیستند و به قول عباس عبدی: جوان و نوجوان کنونی به کلی نمیداند که ارزشهای رسمی چیست که حتی بخواهد آن را رعایت کند. آنان با نهادهای اصلی جامعه قطع رابطه کرده و در خود فرو رفتهاند. [16]
پس نتیجه میگیریم؛ تنها با نگرش غیرکارشناسی و مغرضانه میتوان آخرین حلقه زنجیر، «منحرف» را مقصر تام دانست و قصور و تقصیر سایر افراد در حوزههای آموزش، تصمیمسازی، تصمیمگیری، برنامهریزی، سیاستگذاری، حکمرانی و… را با تسامح، تعصب یا تعمد، مغفول گذاشت.
[2] اَرزِش در اصطلاح جامعهشناسی، باورهایی است که افراد یا گروههای انسانی در مورد چیزهای مطلوب و مناسب دارند. ارزشهای گوناگون، نمایانگر جنبههای اساسی تنوع در فرهنگ انسانی است. ارزشها معمولاً از عادت و هنجار، سرچشمه میگیرند. (ویکی پدیا)
[3] در اصطلاح دانش جامعهشناسی به الگوی رفتاری گفته میشود که روابط و کنشهای اجتماعی را تنظیم میکند، اکثریت جامعه خود را به آن پایبند میدانند و در صورتی که شخصی آن را رعایت نکند (هنجارشکنی)، جامعه او را مجازات میکند.
[4] تراویس وارنر هیرشی (زاده ۱۵ آوریل ۱۹۳۵ – درگذشته ۲ ژانویه ۲۰۱۷) جامعهشناس آمریکایی و استاد بازنشسته جامعهشناسی در دانشگاه آریزونا بود. او نظریه پیوندهای اجتماعی را مطرح نموده و به توسعه نسخه مدرن نظریه کنترل اجتماعی جرم و همچنین نظریه خودکنترلی جرم کمک کرد.
همه ما در زندگی روزمره خود، تصمیمهای زیادی میگیریم، البته بسیاری از این تصمیمات را، آگاهانه نمیگیریم! گاهی تصمیمگیری ساده است؛ در یخچال را باز میکنیم و تنها چیزی که در آن وجود دارد، شیرینی است! این یک تصمیم گیری بسیار ساده است. اما اگر مجبور باشیم تصمیمات زیادی را بگیریم: چه بخورم؟ چه بپوشم؟ در روز تعطیل با چه کارهایی خود را مشغول کنم و… فرآیند تصمیمگیریهای متعدد خسته کننده و استرسزا است. براساس نتایج بررسیهای به عمل آمده، در طول روز، ما بیش از 35000 تصمیمگیری انجام میدهیم که اکثر آنها آگاهانه نیست.
تعدد تصمیمگیری، چه تصمیمهای ساده مثل انتخاب مسیری مناسب برای برگشت از محل کار به منزل و یا تصمیمهای سخت مانند، عبور کم آسیب از مهلکه همهگیری ویروس کرونا! زمان و انرژی فراوانی از ما میگیرد و مطمئناً توان جسمی و روحی ما را تحلیل برده باعث ایجاد استرس، غم و خستگی مفرط در ما شده و توانایی ما را در تصمیمگیریهای مناسب، مختل مینماید. به این حالت ” خستگی از تصمیم” (decision fatigue) گفته میشود.
بعضی رفتارهای افراد خسته از تصمیم:
خرید فوری و بدون تأمل، تحقیق و یا حتی نیاز! .
واگذاری تصمیمگیری به دیگران،
انصراف از تصمیمگیری و انتخاب (در یک پروژه تحقیقاتی در دانشگاه کلمبیا، دوگروه از افراد انتخاب شدند، به گروه اول، 6 طعم مربا برای انتخاب پیشنهاد شد و به گروه دوم 30 طعم متفاوت برای آزمون عرضه شد، از گروه اول 30 درصد یک مورد را انتخاب کرده و خریداری کردند و گروه دوم فقط 2 درصد تصمیم به خرید مربا گرفتند! )
راه حل :
اول تصمیمات سخت و مهم را بگیرید؛ درگیری ذهنی ما وقتی در موردی سخت، تصمیمگیری را به تعویق میاندازیم، توانایی ما را در تصمیمگیریهای مناسب، به شدت تحلیل میبرد. با اولویت دادن به تصمیمگیری های سخت و مهم، ذهن خود را آزاد کنید. (بقول مرحوم پدر؛ این پدر مردنی است و این گریه هم، کردنی!).
در هنگام تصمیمگیری از عواملی که حواس شما را پرت میکنند، دوری کنید. تلفن همراه، تلویزیون و… را کنار گذاشته و روی موضوع مورد نظر تمرکز کنید و تصمیمگیری کنید.
کمد لباس خود را خلوت کنید! کم کردن انتخابها در پوشیدن لباس (لباس روزمره برای رفتن به اداره، دانشگاه و …) خستگی تصمیمگیری را به شدت کاهش میدهد. جالب توجه است که افراد موفق و تأثیرگذاری همچون باراک اوباما، استیوجابز، زاکربرگ و… با محدود کردن انتخابهای خود در پوشیدن لباس، ضمن تلاش برای رهایی از «خستگی از تصمیمگیری»، انرژی و زمان بیشتری برای اتخاذ تصمیمات مهم داشتهاند. اوباما هنگام انجام وظایف روزانه خود فقط کت و شلوار خاکستری یا آبی میپوشید. او در مصاحبهای با Vanity Fair در سال 2012 چنین میگوید: «من سعی میکنم تصمیمات را کم کنم. من نمیخواهم درباره آنچه میخورم یا میپوشم تصمیم بگیرم، زیرا تصمیمهای زیادی برای گرفتن دارم.»
برنامهریزی برای وعدههای غذایی؛ یک برنامه غذایی تهیه کنید و وعده های غذایی هفته را از قبل آماده کنید. این کار میتواند به کاهش فشار تصمیمگیری در لحظه، کمک کند و قدرت مغز را برای کارهای مهمتر حفظ کند.
حتیالمقدور از انجام همزمان کارها، که در حقیقت انجام تصمیمگیری همزمان است، خودداری نمائید.
استراحت کردن؛ خستگی جسمی، در ایجاد خستگی تصمیمگیری نقش موثری داشته و خیلی افراد ممکن است زمانی که خسته هستند تصمیمات بدتری بگیرند. استراحت در طول روز، میتواند به تجدید قوای ذهنی ما کمک کند.
سیزدهم فروردین (دوم آوریل) روز جهانی آگاهی از اوتیسم (World Autism Awareness Day) نام گرفته است این مناسبت، سازمانهای مرتبط با اوتیسم را در سراسر جهان دور هم گِرد میآورد تا به اموری مانند تحقیق، تشخیص، درمان و پذیرش عمومی افراد مبتلا به این اختلال، کمک کنند.
به این بهانه مقالهای درمورد نقش فعالیتهای ورزشی در بهبود اختلال اوتیسم، ارایه خواهم کرد. لازم به توضیح است که در هنگام ترجمه سعی کردهام تعریف واژگان تخصصی را در زیرنویس متن مرقوم نمایم.
عبارت “ورزش دارو است” یک عبارت رایج در بین متخصصان سلامت و پزشکان است. انبوهی از تحقیقات درستی این موضوع را تأیید می کند. و اکنون – به لطف تعداد فزاینده ای از مطالعات مربوط به نوجوانان مبتلا به اوتیسم – می توانیم با اطمینان بگوییم که فعالیتهای مناسب بدنی، طیف گسترده ای از مزایا را برای آنها فراهم می کند.
من اخیراً نتایج فراتحلیل[3] 29 تیم مطالعاتی را منتشر کردم که به فواید ورزش در میان بیش از هزار نوجوان مبتلا به اوتیسم پرداخته بود. در یک فراتحلیل، ما یافتههای مطالعات متعدد را ترکیب میکنیم تا تصویری عمیقتر و قابل اعتمادتر از تأثیر بالقوه یک مداخله [4] به دست آوریم.
به طور کلی، ما دریافتیم که فعالیت بدنی برای نوجوانان مبتلا به اوتیسم مزایای متوسط تا زیادی را در زمینههای مختلف به همراه داشت. مزایایی همچون؛ بهبود مهارتهای حرکتی، تناسب اندامِ مرتبط با مهارت، بهبود مهارتهای اجتماعی و نیز قدرت و استقامت عضلانی. من اینها را با جزئیات بیشتر در زیر توضیح خواهم داد.
مهارتهای اجتماعی
فراتحلیل ما نشان داد که نوجوانانی که در برنامههای فعالیت بدنی طراحی شده برای افراد مبتلا به اوتیسم شرکت کردند، دستاوردهای قابلتوجهی در بهبود مهارتهای اجتماعی و ارتباطی خود نشان دادند. این فعالیتها شامل اسبسواری، انواع مختلف بازیهای گروهی، برنامههای دویدن، دویدن همراه حرکات نمایشی[5] و سایر بازیهای الکترونیکی که شامل فعالیت بدنی میشوند؛ بود.
همچنین محققان به این نتیجه رسیدند که وقتی برنامههای فعالیت بدنی بهطور مناسب طراحی شوند، میتوانند محیطی سرگرمکننده و امن برای تعامل با کودکان دیگر فراهم کنند و این فعالیت بدنی باعث بهبود مهارتهای اجتماعی میشود. به عبارت دیگر، آنها می توانند فرصت های عالی برای تمرین مهارتهای اجتماعی ارائه دهند. علاوه بر این، فعالیتهای مرتبط به حیوانات (مثلاً اسبسواری) روشی مناسب و جذاب برای تعامل غیرکلامی و همچنین کلامی برای کودکان فراهم میکند.
تناسب اندام
بسیار دلگرم کننده است که تجزیه و تحلیل ما تأیید کرد که این نوجوانان مبتلا به اوتیسم، به طور قابل توجهی قدرت و استقامت عضلانی خود را با شرکت در برنامه های ورزشی، ورزش در آب و اسب سواری بهبود میبخشند. این امر به ویژه به این دلیل مهم است که ما از مطالعات قبلی میدانستیم که افراد مبتلا به اوتیسم نسبت به سنشان، قدرت و استقامت عضلانی ضعیفتری دارند. قدرت و استقامت نه تنها برای سلامت جسمانی، بلکه برای استفاده از فرصتهای اجتماعی که همراه فعالیتهای بدنی از جمله ورزشهای تفریحی و بازیهای غیرساختاری است، مهم هستند.
تناسب اندامهای مرتبط با مهارت
بسیاری از افراد مبتلا به اوتیسم در مقایسه با سایر افراد، در مهارتهایی مانند تعادل، هماهنگی بدن، کنترل دیداری- حرکتی[6] و سایر مهارتهای حرکتی، توانایی و مهارت کمتری دارند. در اینجا، دوباره، ما با خوشنودی متوجه شدیم که بسیاری از انواع فعالیتهای بدنی، تناسب اندامِ مرتبط با مهارت را برای نوجوانان مبتلا به اوتیسم بهبود میبخشد. این فعالیتها شامل تمرینات رایانهای، پریدن بر روی ترامپولین (با نظارت و موانع ایمنی)، آموزش مهارتهای حرکتی (مانند تنیس روی میز) و اسبسواری بود.
افزایش مهارتهای حرکتی بنیادی
بسیاری از انواع فعالیتهای بدنی – و فرصتهای اجتماعی که برای افراد براین مبنا فراهم میشود – به چیزی نیاز دارد که ما آن را «مهارتهای حرکتی بنیادی»[7] مینامیم. این مهارتهای اساسی شامل دویدن، پرتاب کردن، گرفتن و غیره است. تجزیه و تحلیل ما نشان داد که برنامه های ورزشی به طور قابل توجهی این مهارتها را در بین نوجوانان مبتلا به اوتیسم بهبود می بخشد.
درک بیزاری ها
اخیراً یک پسر مبتلا به اوتیسم را تشویق کردم که در طول تعطیلات در کنار همسالان خود بازی کند. او پاسخ داد: «فکر نمیکنم بتوانید جای بدتری برای من طراحی کنید!»؛ متوجه منظور او شدم؛ از او میخواستم وارد محیطی شود که اجتماعی، فعال، پر سر و صدا و غیرقابل پیشبینی بود، همه ویژگیهایی که او دوست نداشت.
چند مسئله باعث می شود که فعالیت بدنی برای بسیاری از افراد مبتلا به اوتیسم، کمتر جذاب باشد. موضوعاتی مانند: مهارتهای اجتماعی و حرکتی ضعیف آنها، ترجیح فعالیتهای مبتنی بر صفحه نمایش، نداشتن همپا در ورزش و نبود فرصتهای مناسب و پذیرای افراد مبتلا اوتیسم برای فعالیتهای بدنی در جوامع ما، از مهمترین موانع در این راه هستند.
خبر خوب: ما تدابیر عملی مناسبی، درجهت تشویق افراد برای فعالیت بدنی منظم داریم.
از «زمان کوتاه» شروع کنید
مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری ها[8] توصیه می کند که کودکان حداقل روزانه یک ساعت فعالیت بدنی داشته باشند. دانستن و اجرای این موضوع خوب است، اما من پیشنهاد میکنم با یک هدف سادهتر شروع کنید. ما دریافتهایم که دورههای فعالیت بدنی کوتاهتر و با فاصله در طول روز، راحتتر اجرا شده و تداوم مییابند. به یاد داشته باشید: هدف این است که فعالیت بدنی را به بخشی منظم و لذت بخش از زندگی روزمره تبدیل کنید. پس صبور باشید و بلند مدت فکر کنید.
در اینجا چند راه برای اضافه کردن فعالیت بدنی به برنامه روزانه آورده شده است:
پیاده روی به مدرسه یا محل کار (یا حداقل طی قسمتی از این مسافت!)
پیادهروی همراه حیوانات خانگی (اگر دارید!)
رفتن خانوادگی به زمین بازی را به یک فعالیت عادی و بعد از صرف شام، تبدیل کنید. اگر بتوانید آنجا پیاده روی کنید، خیلی بهتر است.
توصیه میکنم به تدریج زمان صرف شده در این فعالیتها و سایر فعالیتها را افزایش دهید (با هدف دستیابی به ساعت توصیهشده روزانه برای فعالیت بدنی.)
فراگیری بهتر مهارت های حرکتی
به خاطر داشته باشید که کودک شما برای شرکت موفقیت آمیز در فعالیت های بدنی و ورزش، باید برخی از مهارتهای حرکتی اساسی را، بهتر فرا بگیرد. شما میتوانید با انجام بازیهایی که کودکتان را به فعالیت بیشتر تشویق میکند این مهارتآموزی، را لذتبخش کنید:
به روشهای مختلف حرکت کنید. (مانند دویدن، لِیلِی، پرش و …)
بازی با انواع مختلف تجهیزات؛ مانند توپ، چوب و راکت؛ و با انجام حرکاتی مانند: پرتاب، گرفتن و ضربه زدن)
فراگیری این مهارتها در خانه، نه تنها میتواند موفقیت فرزند شما را در کلاس تربیت بدنی افزایش دهد، بلکه باعث میشود حس لذت بردن او از سایر فعالیت های فیزیکی جذاب اجتماعی مانند بازیهای گروهی و ورزشهای تفریحی، افزایش یابد.
تجزیه و تحلیل ما طیف گسترده ای از فعالیت ها را شناسایی کرد که میتوانند مزایایی را به همراه داشته باشند. از تنیس روی میز گرفته تا شنا، از دوچرخه سواری تا اسب سواری، فعالیتهای بدنی فراوانی وجود دارد که شما و فرزندتان میتوانید آنها را امتحان کنید. در حالت ایدهآل، یک یا چند فعالیت همزمان را تجربه کنید. این فعالیتها علاوه بر کمک به تقویت عضلات، بهبود سلامت و تناسب اندام، تعامل اجتماعی کودکان و نوجوانان را، بهبود میدهد.
الگویی مناسب باشید و دوستان و خانواده را به یاری بگیرید. شما به عنوان پدر و مادر، مهمترین الگو برای فرزندتان هستید. من شما را تشویق می کنم که یک سبک زندگی فعال را برای فرزندتان الگو کنید و لذت و ارزشی که از فعال بودن به دست می آورید، به آنها نشان دهید.
در مرحله بعد، برنامهریزی کنید که چگونه میتوانید از افرادی که به صورت روزانه یا هفتگی با فرزندتان در ارتباط هستند برای تشویق فرزندتان برای فعالیت بدنی، یاری بطلبید.
معلمان، به ویژه معلمان تربیت بدنی میتوانند تأثیر زیادی داشته باشند. آرزوها و استراتژیهای خود را برای فرزندتان، با آنها به اشتراک بگذارید. تا آنها در کنار برنامه آموزشی خود، حتماً اهداف شما را نیز در این برنامه، لحاظ کنند.
با افرادی که مسئولیت برنامهریزی و اجرای فعالیتهای ورزشی_تفریحی را در جامعه برعهده دارند، تماس بگیرید. برخی از آنها ممکن است از این موضوع که مهارتهای لازم برای مشارکت و گنجاندن برنامه های مناسب برای افراد مبتلا به اوتیسم را در برنامههای خود ندارند، ناراحت و نگران باشند. ممکن است بتوانید با به اشتراک گذاشتن دانش وتجربیات خود در برقراری ارتباط، روشهای مناسب برای ایجاد انگیزه و شیوههای کارآمد آموزشی، دانش و اعتماد به نفس لازم را به آنها بدهید.
بسیاری از ما به اسلوب و روال نیاز داریم. من پیشنهاد میکنم یک ساختار منظم و قابل پیشبینی در برنامۀ فعالیت بدنی ایجاد کنید. یک برنامه بصری برای کمک به تقویت این اقدامات ایجاد کنید. بسیاری از افراد مبتلا به اوتیسم یادگیرنده بصری هستند. پشتیبانیهای بصری مانند فلشکارتها، نمایشگرها و مدلسازی ویدیویی، اغلب بسیار مفید هستند.
[1] ترجمه شده از وبگاه : https://www.autismspeaks.org/expert-opinion/autism-exercise-benefits
[2] دکتر شـان هیلی، استادیار علوم رفتار سلامت و مدیر بخش سلامت، فعالیت بدنی و ناتوانی در دانشگاه دلاور (University of Delaware) است. دکتر هیلی پیش از این، پس از اتمام دکترای خود در دانشگاه ویرجینیا، به عنوان استادیار در دانشگاه ایالتی هومبولت، کالیفرنیا (2015-2017) کار میکرد.
[5] running/jogging : در این ورزش فرد در حین دویدن، حرکات نمایشی با توپ انجام میدهد.
[6] کنترل حرکتی دیداری( Visual motor control) ، توانایی هماهنگ کردن اطلاعات بصری با خروجی حرکتی است (مثال: تشخیص و حرکت درست و به موقع، هنگامی که توپ پرتاب شده را، میگیریم).
[7] مهارت های حرکتی بنیادی (fundamental motor skills)، حرکات (ماهیچهای) هستند که ما در زندگی روزمره خود از آنها استفاده میکنیم. حرکاتی که به ما توانایی میدهند، راه برویم، بدویم و مسواک بزنیم!
امروز قصد دارم قسمتهایی از دو گزارش را جهت استفاده شما بزرگواران تقدیم کنم. امیدوارم با مطالعه و اندیشه در این موضوعات، آینده بهتری برای فرزندانمان فراهم کنیم.
امسال سازمان یونیسف به مناسبت روز جهانی دختر، مساله شکاف دیجیتال برمبنای جنسیت[1] را مطرح کرده است. در این یادداشت به آمارهای مهمی اشاره شده است: [2]
شکاف جهانی جنسیتی کاربران اینترنت در حال افزایش است، از 11 درصد در سال 2013 به 17 درصد در سال 2019 و بیشترین شکاف در کشورهای توسعه نیافته جهان با 43 درصد است.
2/2 میلیارد نفر از افراد زیر 25 سال در خانه به اینترنت دسترسی ندارند و نسبت این محرومیت برای دختران بسیار بیشتر است.
در سطح جهانی، درصد زنان فارغ التحصیل در رشتههای علوم پایه، فنی، مهندسی و ریاضیات (STEM) [3]در بیش از دو سوم کشورها کمتر از 15 درصد است.
در کشورهای با درآمد متوسط و بالا، تنها 14 درصد از دخترانی که در علوم پایه یا ریاضی، دانش و توانایی بیشتری داشتند، امید داشتند که در حوزه علوم پایه و فنی مهندسی کار کنند، در حالی که این انتظار در میان پسران، بیش از 26 درصد بود.
تنها 22 درصد از متخصصان هوش مصنوعی (AI) در سطح جهان زن هستند، شکاف جنسیتی عظیمی که در حال حاضر، در قلب طراحی الگوریتمها وجود دارد، بر زندگی زنان تأثیر زیادی میگذارد.
شاخص جهانی شکاف جنسیتی برای اولین بار توسط مجمع جهانی اقتصاد در سال 2006 معرفی شد تا پیشرفت در جهت برابری جنسیتی را بررسی کرده و شکاف های جنسیتی را در چهار بعد مقایسه کند: فرصتهای اقتصادی، آموزش، بهداشت و رهبری سیاسی
آمار سال 2021 در مقایسه با سال 2020 ، با منفی 6/0 درصد پسرفت، نشان از يك عقبگرد كلي در کاهش شكاف جنسيتي در جهان دارد و براین اساس برای پركردن شكاف جنسيتي در جهان، 135 سال زمان نياز است.
شکاف جنسیتی در زمینه قدرت سیاسی جهانی در سال جاری 22.3 درصد است که 2.4 درصد بیشتر از آمار گزارش شده در نسخه قبلی گزارش است. این افزایش شکاف، آمار را به سطح سال 2014 باز میگرداند و سرعت رشد مثبت در این زمینه را به نیم درصد در سال کاهش میدهد. در نتیجه، 145.5 سال دیگر طول می کشد تا این فاصله به طور کامل برطرف شود.
به دلیل تعصب والدین در داشتن فرزند پسر، به کمک شیوههای انتخاب جنسیت قبل از زایمان، در سراسر جهان سالانه1/2 تا 1/5 میلیون نوزاد دختر، قبل از به دنیا آمدن، سقط میشوند. (چین و هند با هم حدود 90 تا 95 درصد آمار را به خود اختصاص میدهند!)
علاوه بر این در چین، هند و پاکستان میزان مرگ و میر دختران (زیر 5 سال) با شیوههای انتخاب جنسیت پس از زایمان {از قتل نوزاد تا غفلت از مراقبت های بهداشتی و تغذیه !}، براساس برآورد در سال 2020 بیش از 142میلیون نفر بود، دو برابر بیشتر از سال 1970!
در عربستان سعودی، متوسط درآمد یک زن معادل 24 درصد از متوسط درآمد یک مرد است، در مصر 22 درصد، در الجزایر 19درصد؛ در ایران 18 درصد؛ در عراق 12درصد و در یمن 7 درصد.
ده کشور اول در این لیست(شاخص جهانی شکاف جنسیتی 2021) عبارتند از : ایسلند، فنلاند، نروژ، نیوزیلند، سوئد، نامیبیا، روآندا، لیتوانی، ایرلند، سوئیس.
هفت کشور آخر جدول، ایران، کنگو، سوریه، پاکستان، عراق، یمن و افغانستان.