یادگیری مبتنی بر پدیده

بنام خدا

در مطلب قبلی، (نظام آموزشی فنلاند)، به نظام آموزشی مبتنی بر پدیده، اشاره کردم، امروز قصد دارم در این مورد بیشتر توضیح دهم.

یادگیری مبتنی بر پدیده[1] چیست؟

یادگیری مبتنی بر پدیده یک رویکرد آموزشی نوین است که بر اساس پرسش دانشجو و حل مسأله با هدایت مربی، طراحی شده است. نه موضوع خاصی تدریس می شود و نه هیچ هدف یادگیری از پیش تعیین شده ای وجود دارد. در عوض، فراگیران با استفاده از اینکه چه موضوعاتی مربوط به مسأله هستند، سؤالات خود را طرح و سپس پاسخ آنها را می‌یابند.

این نوع یادگیری شباهتهایی با یادگیری مبتنی بر پروژه[2] ، یادگیری مبتنی بر مسأله[3] و یادگیری مبتنی بر تحقیق[4] دارد. با این حال تفاوت اساسی این است که موضوع یادگیری مبتنی بر پدیده، باید یک پدیده واقعی و یک رویکرد میان رشته ای داشته باشد و فراگیران برای مطالعه موضوع باید از دیدگاه های مختلف استفاده کنند.

هدف و مزیت یادگیری مبتنی بر پدیده

هدف از یادگیری مبتنی بر پدیده آماده سازی فراگیران برای حل مشکلات در زندگی واقعی است. آنها به جای یادگیری منفعلانه مفاهیم انتزاعی یا غیرمرتبط، یادگیری مبتنی بر پدیده‌ها و استفاده از این روش در حل مشکلات واقعی زندگی را یاد می‌گیرند.

در محیط کار ، هدف این روش می‌تواند، رفع چالش هایی باشد که کارمند یا کارفرما در محیط کار به آن برخورد می‌کنند. این روش علاوه براینکه سبب می‌شود کارمندان دانش و مهارت های مورد نیاز برای حل مشکلات را کسب کنند، بلکه ارتباط مستقیم و سریع این یافته‌ها با مهارت‌های شغلی، از مزیت‌های این فرآیند است.

انتقادی که  از روش آموزش سنتی می‌شود اینست که رویکرد در آن، یادگیری منفعل است. این بدان معنی است که مدرسان، دانش را به فراگیران دیکته می کنند. در نتیجه، فراگیران به جای چگونگی استفاده از دانش در حل مشکلات یا ارائه ایده های جدید، بیشتر روی حفظ روش ارایه شده توسط مربی یا مدرس، متمرکز می‌شوند. همچنین هیچ فعالیت پویایی، از طرف دانش آموز (یا دانشجو)، وجود ندارد.

همچنین، آموزشهای سنتی علیرغم اینکه نظریه ها و مفاهیم مختلفی را به فراگیران یاد می دهند، اما چون فراگیران، اغلب نمی توانند بین آموخته‌ها و نحوه ارتباط آنها با زندگی واقعی ارتباط برقرار کنند، آموخته ها فاقد معنا و کاربرد بوده و در ذهن مانا نیستند.

منشأ یادگیری مبتنی بر پدیده

یادگیری مبتنی بر پدیده، در سیاستگذاری نوین سیستم آموزشی فنلاند در سال 2016، ریشه دارد. سیستم آموزشی تجدید نظر شده‌ای که از دانشجویان می خواهد که هر سال یک واحد را با رویکرد یادگیری مبتنی بر پدیده، انتخاب کنند و  هدف آماده سازی بهتر دانشجویان و دانش آموزان برای زندگی واقعی است.

این رویکرد آموزشی، به دانشجویان و دانش‌آموزان، یاد می دهد که آمادگی بیشتری برای حل مسائل زندگی داشته باشند، و برای حل مسائل، دانش و مهارت های مختلف را به کار گیرند. همچنین آنها می‌آموزند مهارت های مهمی مانند ارتباطات، تفکر انتقادی، روش‌های متفاوت حل مسأله و کار گروهی را در زندگی روزمره و حل مسائل به کار گیرند.

این مهارتها همچنین توسط کارفرمایان و بخش آموزش سازمانها بسیار مورد پسند واقع می شوند و به یادگیری مبتنی بر پدیده جذابیتی می دهند که فراتر از مرزهای سیستم آموزشی فنلاند است.

درگیر ساختن کارمندان برای حل مشکلات واقعی، سناریوها و وقایع محل کار، علاوه بر کمک به حل مشکلات، به آنها می‌آموزد، حوزه های مختلف، به هم مرتبط هستند و همچنین باعث درک این موضوع می‌گردد که آموخته‌های ما، در زندگی واقعی کاربردهای فراوان و مفیدی دارند.

یادگیری مبتنی بر پدیده ایده جدیدی نیست. این موضوع ریشه در نظریه یادگیری ساخت‌گرایانه[5] ، نظریه یادگیری ساختاری اجتماعی[6] و همچنین تئوری یادگیری فرهنگی اجتماعی[7] دارد. این نظریه ها پیشنهاد می‌دهند که مناسبترین شرایط برای یادگیری، زمانی ایجاد می‌شود که دانشجو (یادگیرنده)، بجای یادگیری کلاسیک و غیرفعال، فعالانه دانش و تجربه بیاموزد.

یادگیری مبتنی بر پدیده چگونه کار می کند؟

فرآیند یادگیری مبتنی بر پدیده اینگونه است:

  • فراگیران براساس علاقه شخصی (و البته با تائید مربی)، سوالی را مطرح می کنند که مربوط به زندگی واقعی است.
  • آنها برای یافتن راه حل، با بررسی و مطالعه موضوع از زوایای مختلف و دیدگاه های متفاوت به تحقیق می‌پردازند.
  • مربیان با راهنمایی دانش آموزان برای یادگیری مفاهیم و مهارت های لازم برای حل مسأله ، فرایند را تسهیل می کنند.
  • فرگیران راه حل خود را در قالبی تعیین شده، تهیه و ارائه می دهند.

چگونه می توان از یادگیری مبتنی بر پدیده در سازمان استفاده کرد؟

  • به جای اینکه به کارمندان بگویید چه چیزهایی یاد بگیرند، از کارمندان بخواهید با مشکل یا سوالی که مربوط به شغل آنها یا عملکرد سازمان است، روبرو شوند.
  • هنگامی که کارمند سوالی را که می خواهد به آن پاسخ دهد، انتخاب کرد، باید زمان و منابع لازم برای تحقیق و یادگیری مهارت ها و دانش لازم برای حل مسأله یا سوال در اختیار آنها قرار گیرد. این امکانات، می تواند شامل دسترسی به بستر اینترنتی برای تحقیقات تحت وب، مجوز تحقیقات داخلی، منابع آموزش آنلاین یا مصاحبه باشد.
  • کارکنان درگیر یک پروژه یادگیری مبتنی بر پدیده، می توانند مهارت ها و دانش جدیدی را که برای حل مسأله یا سوال به کار گرفته‌اند و یافته های خود را، در قالب توافق مشترک ارائه دهند.

 

استفاده از این روش به واسطه فواید زیاد آن، در حال حاضر در سازمانهای زیادی استفاده می شود؛ خصوصاٌ اینکه، یادگیری مبتنی بر پدیده می‌تواند با پرورش بینش جدید، پاسخ های تازه ای برای مشکلات قدیمی ارائه دهد.

 

به نظر می رسد یادگیری مبتنی بر پدیده پاسخی برای نیازهای یادگیری قرن 21 است. به هر حال، ما بیش از هر زمان دیگری به حل کنندگان مسآله، متفکران منتقد و اندیشمندانی که بهتر می‌اندیشند و یافته‌های آنها کاربردی‌تر است، نیازمندیم. ما همچنین به فراگیرانی نیاز داریم که بتوانند خارج از چارچوب سنتی فکر کنند و به مسائل با تصویر کلی، بنگرند.

سوال مهم این است که؛ آیا یادگیری مبتنی بر پدیده برای نیازهای شما مناسب است؟ بیایید نگاهی به نقاط قوت و چالش های این روش آموزشی بیاندازیم، شاید این بررسی به شما کمک کند تصمیم بگیرید که آیا این روش مناسب برای پاسخگویی به نیازهای شما است یا خیر؟

نقاط قوت یادگیری مبتنی بر پدیده

  • این روش با مشارکت بیشتر افراد در یادگیری، آموختن دانش و مهارت های جدید را تقویت می کند زیرا فراگیران در تلاشند به سوالاتی پاسخ دهند که شخصاً به موضوع آن، علاقه مند هستند.
  • این روش، امکان یادگیری عمیق تر را فراهم می کند، زیرا فراگیران با موضوعات مختلف ارتباط برقرار می کنند و ارتباط عملی دانش با زندگی واقعی را مشاهده می کنند.
  • فراگیران، مهارتهای بیشتری در برقراری ارتباط، کار گروهی، تفکر انتقادی و حل مسأله، پیدا می‌کنند.
  • فراگیران با مسئولیت پذیری در یادگیری خود، مستقل‌تر می شوند. این امر به ایجاد نیروی کار مستقل‌تر و خودکفا، کمک می کند.

نقاط ضعف یادگیری مبتنی بر پدیده

  • اگر هدف یادگیری خاصی وجود دارد که می خواهید یادگیرندگان به آن برسند، پس یادگیری مبتنی بر پدیده ممکن است جوابگو نباشد. هیچ هدف یادگیری تحمیلی در یادگیری مبتنی بر پدیده وجود ندارد زیرا نتایج، در طی فرایند یادگیری، حاصل می‌شوند.
  • منابع و پشتیبانی باید برای فراگیران در دسترس باشد. خصوصاً اینکه بدون مربی (راهنما) ، فراگیران ممکن است در شناسایی و یادگیری مهارت ها و دانش لازم برای تکمیل پروژه با مشکلاتی روبرو شوند.
  • ویژگی یادگیری مبتنی بر پدیده، عدم ساختار رسمی آن است. اگر سازمان شما ملزم به داشتن یک ساختار رسمی است که در آن فراگیران باید مهارت یا دانش مورد نیاز خود را کاملاً کلاسیک و با اهداف از پیش تعیین شده، فرا بگیرند، این شکل از یادگیری، ایده‌آل شما نیست.
  • اگر بازخورد و ارزیابی، برای سازمان شما مهم است، روش سازمانی شما، با یادگیری مبتنی بر پدیده، که در آن ارزیابی اساساً براساس پیشرفت یادگیرنده است، متناسب نیست.

چگونه می توان یادگیری مبتنی بر پدیده را، برای فراگیران پیاده‌سازی کرد؟

اگر می خواهید ایده های یادگیری مبتنی بر پدیده را در کلاس، سازمان، یا گروه خود بگنجانید، برای شروع این مراحل را دنبال کنید:

 

  • از فراگیران بخواهید “پدیده ای” را از دنیای واقعی انتخاب کنند. این موضوع باید یک زمینه جهانی (فراگیر) داشته باشد و مربوط به مسائل یا وقایع زندگی واقعی باشد.
  • یک پرسش تحقیق درباره این موضوع طرح کنید که با “چگونه”، “چرا” یا “چه می شود اگر” شروع شود.
  • مفاهیم اساسی مربوط به سوال انتخاب شده توسط فراگیران را شناسایی و آموزش دهید. (برای حل مساله به چه مهارت یا دانشی نیاز خواهند داشت؟)
  • اطمینان حاصل کنید زمان کافی برای فراگیران در نظر گرفته شده است تا بتوانند تحقیقات لازم برای حل مسأله را انجام دهند.
  • با تنظیم چارچوبی که به راهنمایی دانشجویان در طی فرایند کمک می کند، روند کار را تسهیل کنید.

آینده یادگیری مبتنی بر پدیده

یادگیری مبتنی بر پدیده حتماً فراگیر می‌شود، زیرا در قرن بیست و یکم ، دانش‌آموزان، دانشجویان، اندیشمندان و کارمندانی موفق‌تر و مفیدتر هستند که می توانند برای حل مسائل و مشکلات، در مورد جوانب موضوع اندیشه کنند، به تنهایی یاد بگیرند و مسائل کوچک و بزرگ زندگی را حل کنند.

علاوه بر این، گسترش ارتباطات، تفکر انتقادی، روش‌های متفاوت برای حل مسأله و کار گروهی، مهارت هایی است که با نشستن در کلاس و گوش دادن به یک مربی یا با خواندن و یا تماشای فیلم های یادگیری الکترونیکی نمی‌توان آنها را توسعه داد. این مهارت ها از طریق مشارکت و انجام فعالیت پویا، در فرآیند یادگیری مبتنی بر پدیده میسر می‌شوند.

[1] Phenomenon-based learning

[2] project-based learning

[3] problem-based learning

[4] inquiry-based learning

[5] Constructivist Learning Theory

[6] socio-constructivist learning theory

[7] sociocultural learning theory

نظام آموزشی فنلاند

بنام خدا

نظام آموزشی فنلاند

در ادامه موضوعات مطروحه در حوزه آموزش، امروز قصد دارم مطالبی را در مورد ساختار آموزشی کشور فنلاند جهت استحضار و استفاده شما بزرگواران، مرقوم نمایم.

فنلاند از کشورهای پیشرو در حوزه آموزش است. نظام آموزشی این کشور براساس احترام به فردیت کودک و ایجاد امکان رشد هر کودک به عنوان یک انسان منحصر به فرد،  طراحی شده است. مربیان فنلاندی کودکان را در توسعه مهارت های اجتماعی و تعاملی راهنمایی می کنند، همچنین آنها را تشویق می کنند تا به نیازها و علایق دیگران توجه کنند، به دیگران اهمیت دهند و نگرش مثبتی نسبت به افراد دیگر، فرهنگ‌های دیگر و محیط های مختلف داشته باشند. هدف از این کار فراهم آوردن تدریجی فرصت هایی برای افزایش استقلال این کودکان است تا همه آنها بتوانند از خود مراقبت کنند و همچنین با بزرگتر شدن، توانایی تصمیم‌گیری مسئولانه و مشارکت مولد در جامعه به عنوان یک شهروند فعال را داشته باشند. همچنین توانایی مراقبت از افراد دیگری که به کمک او  نیاز دارند را داشته باشند.

برنامه‌ آموزشی، قبل از تولد کودک، آغاز می شود، به عنوان بخشی از “بسته بارداری[1]” ، به والدین نوزادان سه كتاب؛ یك كتاب برای پدر، یک کتاب برای مادر و كتابی برای كودك، داده می شود. اندیشمندان حوزه آموزش معتقدند، “آموزش اولیه، مهمترین مرحله یادگیری مادام العمر است. تحقیقات نشان داده است که 90٪ از رشد مغز، در پنج سال اول زندگی اتفاق می افتد و 85٪ از مسیرهای عصبی قبل از 7 سالگی، ایجاد می شود. بنابراین تلاش مشترک بین والدین و جامعه برای آماده سازی کودکان از نظر جسمی (تغذیه صحیح، حفظ بهداشت و سلامت ) و ذهنی ( ارتباطات، آگاهی اجتماعی، همدلی و خود اندیشی) قبل از شروع یادگیری رسمی،  نقشی مهم و اساسی در آمادگی کودکان برای آموزش و رشد آنها، دارد.

مراکز آموزشی برای نگهداری و آموزش کودکان 8 ماهه تا 5 ساله و 6 تا 7 ساله (یک سال پیش دبستانی)، با مدیریت و هزینه دولت (اغلب، شهرداری ها) وجود دارد. در این مراکز برای کودکان کمتر از  3 سال به ازای هر 12 کودک، یک معلم و دو مربی (یا پرستار)  و برای کودکان 3 تا 6 سال هم به ازای هر 20 کودک، یک معلم و دو مربی، مشغول به کار هستند.

یکی از مسئولین اداره آموزش  هلسینکی، در مورد این روند آموزشی چنین می‌گوید : این مجموعه‌های آموزشی، جایی نیست که هنگام کار فرزند خود را رها کنید. اینجا مکانی است که کودک شما می تواند بازی کند و یاد بگیرد و دوست پیدا کند. والدین خوب فرزندان خود را در مهد کودک می گذارند. تمرکز دانش‌آموزان در مهد کودک ها ” آموزش نحوه یادگیری” است. به جای آموزش خواندن و ریاضیات ، دروس مربوط به طبیعت ، حیوانات و “چرخه حیات” و تمرکز بر یادگیری مبتنی بر اشیاء و موجودات، وجود دارد. اعتقاد جدی ما بر این است که وقتی کودکان، یادگیری را به عنوان یک مهارت زندگی یاد بگیرند، آنها یادگیرنده مادام العمر خواهند شد.

هیچ برنامه‌ای با عنوان “تیزهوشان” وجود ندارد و انتظار می رود کودکانِ مستعدتر به کسانی که سرعت کمتری در یادگیری دارند، کمک کنند. این رفتار باعث می‌شود علاوه براینکه روحیه همکاری در دانش‌آموزان تقویت شود. آنها بیاموزند برای داشتن جامعه‌ای بهتر، باید سطح آگاهی و دانش، در کل جامعه بالا رود.

تحصیل در مدارس فنلاند رایگان است همچنین دانش آموزان از امکانات رفاهی همچون مراقبت های بهداشتی و هر روز یک وعده ناهار رایگان برخوردار هستند. علاوه بر این، در صورتیکه دانش آموزان برای آمدن به مدرسه نیازمند طی مسافتی طولانی و خسته کننده باشند، علاوه بر برخورداری از سرویس رایگان، امکان دریافت كتاب و ملزومات تحصیلی رایگان و یا حتی استفاده از خوابگاه را دارند.

معلمان از برنامه درسی ایالتی پیروی می کنند، اما استقلال زیادی در مورد روشهای آموزشی دارند و حتی مجاز به انتخاب کتابهای درسی خود هستند.

دانش آموزان در كلاس های اول تا نهم هر هفته از چهار تا یازده ساعت، در كلاس های نقاشی، آشپزی، موسیقی،  نجاری، خیاطی و…  شرکت می‌کنند. تاکید و اصرار معلمان بر این است که، تعداد دانش‌آموزان در کلاسها، کم باشد، مشخص شده است این تدبیر با پیشرفت دانش آموزان، نسبت مستقیم دارد.

فضای مدرسه آرام و غیر رسمی است و ساختمان ها آنقدر تمیز هستند که دانش آموزان اغلب بدون کفش و با جوراب در مدرسه راه می‌روند!.

تکالیف درسی حداقل است تا دانش‌آموزان برای فعالیتهای خارج از برنامه درسی، زمان کافی داشته باشند.

آنها « خواندن و مطالعه برای لذت بردن» را یاد می‌گیرند. فنلاند از کشورهایی است که بیشترین کتاب کودک در آن منتشر می‌شود.

شبکه های تلویزیونی برنامه‌های خارجی را با زبان اصلی و زیرنویس نمایش می‌دهند، بطوریکه کودکان در فنلاند کودکان حتی هنگام تماشای تلویزیون، در حال خواندن هستند.

برای احراز شغل معلمی (ابتدایی و متوسطه) متقاضیان باید مدرک کارشناسی ارشد داشته باشند. معلمی حرفه ای بسیار محترم است و ورود به دوره‌های تربیت معلم در دانشگاه، بسیار رقابتی است. در دوران تحصیل هم باید نمرات بسیار خوبی داشته باشند و فقط حدود 10٪ از متقاضیان این شغل، موفق به کسب آن هستند.

از سال ۲۰۱۶، در تمام مدارس این کشور نظام آموزشی جدیدی را با عنوان «یادگیری پدیده محور[2]» اجرا کرده‌اند. شورای ملی آموزش فنلاند، برنامه یادگیری پدیده محور (PhenoBL ) را به عنوان یک رویکرد مترقّی در برنامه درسی و آموزشی برای دانش‌آموزان قرن 21، طراحی و اجرا کرد. این روش آموزش، تقسیم بندی موضوعی دانش را از بین می برد. کلاسهای مبتنی بر پدیده، به جای تمرکز روی موضوعی خاص مانند ریاضیات، ادبیات و یا تاریخ، پدیده‌ها را بررسی می کنند. این رویکرد بیانگر انتقال به یک روش بین برنامه ای جدید برای تفکر در مورد سازماندهی یادگیری در مدارس است. برای مثال دانش‌آموزان پدیده ارتباط متنی افراد را با کمک معلم خود بررسی می‌کنند از نوشتن نامه شروع می‌کنند، با پست، نامه رسان، پست الکترونیک و پیام‌رسان‌ها و… آشنا می‌شوند، اما در این فرآیند با پدیده‌هایی همچون تغییرات در روشهای انتقال پیام، تلگراف ، اینترنت و… هم آشنا می‌شوند و حتی در حوزه ادبیات حتماً تغییراتی که استفاده از پیام‌رسان‌ها در شیوه نگارش ما، ایجاد کرده‌اند بررسی می‌کنند.

در پایان، نکته حایز اهمیت اینکه، در نظام آموزشی سایر کشورهای پیشرفته نیز، اکثر موارد فوق، لحاظ شده است. به عبارت دیگر  نظام آموزشی به سمت یادگیری مفهومی و پدیده محور، سوق یافته است و همانگونه که قبلاً در مقالۀ تغییرات در تعریف سواد ، بیان کردم، در این زمانه، آموزش و سواد،  متفاوت از آنچه است که فرزندان ما می‌آموزند!  

[1] Maternity package

[2] Phenomenon-based learning

انتخاب رشته تحصیلی

بنام خدا

انتخاب رشته برای دانش آموزانی که به دوره دوم تحصیلات دبیرستانی (سال دهم) وارد می شوند بسیار مهم است این انتخاب مسیر آینده دانش آموز را مشخص می نماید و بدون شک تأثیری عمیق در آینده او، خواهد گذاشت و چه بسا در بیشتر موارد مسیر باقی عمر یک فرد را تشکیل می دهند .

برای تصمیم گیری بهتر در این مورد، نکاتی را بیان خواهم کرد، برای شروع بهتر است به دانش آموز کمک کنیم به این سوالات پاسخ دهد:

  • می خواهم هشت سال دیگر کجا باشم؟
  • می خواهم چه نوع سبک زندگی داشته باشم؟
  • نقاط قوت و ضعف من چیست؟
  • شغل رویایی من چیست؟
  • انتخاب دوم من در رشته دبیرستانی چیست؟
  • انتخاب من به عنوان گزینه دوم شغلی (با توجه به روحیات، توانایی ها و علایق) چیست؟
  • آیا قصد ادامه تحصیل (رفتن به دانشگاه) را دارم؟
  • من در دانشگاه دنبال چه می گردم؟
  • نظریات یا فشارهای اطرافیان (خانواده و…) چقدر در انتخاب من سهیم است؟
  • چقدر با رشته‌ای که انتخاب کرده‌ام، آشنایی دارم؟
  • چقدر در مورد حرفه‌ای که در ادامه این آموختن‌ها، قصد ورود به آن را دارم، آشنایی دارم؟

والدین موظفند به فرزندان خود در یافتن پاسخ این سوالات کمک کنند، گاهی فرزندان ما تصوری درست از رشته های دانشگاهی و  شرح وظایف افراد در موقعیت های شغلی خود، ندارند. متأسفانه برخی از دانش آموزان و والدین بر این تصورند که رشته تحصیلی در دبیرستان، فقط بر درس هایی که او در دوره دوم دبیرستان، می‌آموزد، تاثیر می گذارد. درحالیکه اگر دانش آموزی قصد داشته باشد در آزمون ورودی دانشگاه، در رشته‌ای که در گروه آزمایشی غیر از رشته تحصیلی او در دبیرستان، شرکت کند قطعاً شانس کمتری برای قبولی در آزمون ورودی دانشگاه دارد و حتی اگر، پذیرفته شود، به سبب نداشتن دانش کافی، در تحصیل رشته جدید با مشکلات فراوانی روبرو خواهند شد.

موضوع مهم دیگر این است که رشته تحصیلی ما در دبیرستان و یا در صورت ادامه تحصیل رشته دانشگاهی ما، در یافتن شغل هم تأثیر فراوانی دارد، قطعاً برای یک فارغ التحصیل رشته علوم آزمایشگاهی، دامنه انتخاب شغل در همان حوزه متصور است.

نکته دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، این موضوع است که افراد زیادی، علیرغم داشتن مدارک تحصیلی عالی، در رشته‌های پرآوازه (پزشک، مهندس، وکیل و…)، در صف بیکاران قرار دارند، به عبارت بهتر همچنان که در نوشته های قبلی بیان کردم، براساس برآوردها درکشور ما تا سال آینده بیش از ۱۰۰ هزار نفرفارغ‌التحصیل در مقطع دکتری داریم که نمی‌توانند شغلی مناسب بیابند. بنابراین در فضای رقابتی ورود به بازارکار، موفقیت بیشتر نصیب افرادی میشود که علاوه بر داشتن شرایط تحصیلی مناسب، در دوران تحصیل خود علاوه برکسب نمره، با پرورش خلاقیت و کسب تجربه، امتیاز بیشتری برای دریافت شغل داشته باشند و پیش شرط کسب تجربه و تبلور خلاقیت، علاقه فرد به آن رشته یا حرفه است.

مهمتر اینکه این روزها کم نیستند افرادی که شغل هایی را پذیرفته‌اند که به آنها علاقه نداشته و حتی گاهی اوقات از آن متنفر هستند! یا افرادی که پس از استخدام، تازه متوجه تخصص مورد نیاز، فضای شغلی، سختی‌ها و… می شوند، این افراد نه تنها رضایت شغلی ندارند بلکه احتمالاً مجبور به ترک کار میشوند (به علت عدم رضایت شغلی و یا به علت ضعف در انجام وظایف شغلی، اخراج می‌شوند).

بنابراین باید به فرزندانمان کمک کنیم تا با شناختی کامل از رشته های تحصیلی در دبیرستان، رشته‌های دانشگاهی مرتبط با این انتخاب و  همچنین درک صحیح از شرایط و تخصص موردنیاز مشاغل مرتبط با این رشته ها، انتخاب رشته خود را براساس توانایی‌ها، علایق و روحیات خود با وسواس و دقت کافی، انجام دهند.

از نکات مهمی که لازم است در اینجا در مورد آن توضیح دهم این موضوع است که در انتخاب رشته های فنی و حرفه ای و رشته های کاردانش توجه داشته باشیم، دانش آموزانی که این رشته‌ها را برای تحصیل انتخاب می‌کنند برخلاف کسانی که به سراغ رشته های نظری می روند و در انتخاب رشته های دانشگاهی از تنوع زیادی در انتخابهای خود، برخوردارند، امکان انتخاب محدودتری دارند.

 

کلام آخر:  با افراد مطلع مشورت کنید

مشورت ادراک و هوشیاری ‌دهد

عقـلها، مر عقـل را یـاری دهد

مولانا