سند 2030 و بی اخلاقی بعضی ها !!!

زمانی که در کوران تبلیغات نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری گروهی به قصد تخریب کاندیدای دولت مستقر، شروع به مطرح کردن روایتی دروغ از سند 2030 سازمان یونسکو نمودند یاد داستانی از مرحوم دکتر علی شریعتی افتادم با این مضمون که ، « در مزینان فردی روزی به عموی دکتر شریعتی می‌گوید در ده کنار مزینان، جوجه خروس‌های خوب و چاق را دانه‌ای پنج تومان می‌فروشند. عموی ایشان می‌گوید چطور چنین چیزی امکان دارد، در مزینان جوجه خروس ده تومان است. پاسخ می‌شنود که : شما پولش را بدهید، من آن را تهیه می‌کنم. عموی ایشان پنجاه تومان می‌دهد و فرد مورد نظر چند روز بعد ده خروس به او تحویل می‌دهد و عمو خوشحال از ارزان خریدن خروس‌ها ! چند وقت بعد یکی از بستگان به دیدن عموی مرحوم شریعتی می‌آیند و در ضمن صحبت میگوید که راستی جوجه خروس‌ها به دستت رسید! آخر مرغ ما کرچ نمیشد و زنم نذر کرده بود اگر مرغ کرچ‌ شد و روی تخم ها خوابید هر چند تا که خروس شد ، نذری برای شما باشد. ده یازده تایی خروس شد و دادیم فلانی برای شما بیاورد!

در این زمان ناگهان پیکِ رند بی‌خبر وارد منزل عمو می‌شود و مشاهده می‌کند  صاحب اولیه‌ی خروس‌ها در کنار عمو نشسته است. با زیرکی شروع به فریاد میکند: آقا چه نشستید خون افتاده تو بازار حسن با حسین دعوا کرد، محسن را با چاقو زدند ، آقا بازار قیامت شده و…..

آنها هم با عجله و هراسان به سمت بازار می‌دوند و اما می‌بینند همه جا آرام است و همه سرکار خودشان هستند ، فقط در این شلوغ کردن‌ها آن مردِ رند فرار کرده است تا راز برملا شده، برایش دردسر درست نکند.!!!

داستان شلوغ کاری ها در مورد سند 2030 هم بدین‌گونه است، که گروهی به دروغ این سند را ضد اسلام و ارزش‌های ملی و آئینی ما نشان دادند و در ذهن عوام جامعه اینگونه مطرح کردند که براساس سندی که دولت جمهوری اسلامی ایران پذیرفته است آموزش های جنسی شامل خودارضایی و همجنسگرایی در مدارس الزامی خواهد شد و حتی برخی پا فراتر گذاشتند و مدعی شدند که ارائه این آموزش ها با چاپ کتابی به نام «لک لکی در کار نیست» در برخی مدارس آغاز شده است. درحالیکه  در این سند، حتی کلمات خودارضایی و همجنسگرایی نیامده است و تماماً ساخته و پرداخته ذهن این افراد بوده است!

 حتی همانگونه که رئیس جمهور محترم بیان کردند، به رهبر معظم انقلاب هم گزارش دروغ دادند!

آنها در ایام تبلیغات انتخاباتی، علاوه بر اینکه در فضای مجازی این شایعات را پراکندند، با چاپ میلیونی تراکت و توزیع آن در اقصی نقاط کشور، به ویژه در روستاها و حتی سخنرانی های متعدد انتخاباتی و تبلیغات چهره به چهره خیابانی، کوشیدند به نگرانی مردم در این مورد دامن بزنند.

در ادامه خلاصه این سند (اصل سند حدود 100 صفحه است. جهت تنویر اذهان دوستان ارائه میشود، تا ببینید این بی اخلاقان برای شلوغ کردن بازار انتخابات چه دروغ‌هایی را به هم بافتند تا شاید بتوانند به کرسی ریاست جمهوری برسند (که البته به لطف خدا و کوشش مردم فرهیخته ما، موفق نبودند).

 

چارچوب اقدام آموزش ۲۰۳۰» در امتداد برنامه «آموزش برای همه» قرار دارد که سابقه آن به سال ۱۹۹۰ باز می گردد. برنامه «آموزش برای همه» طی سال های ۲۰۰۰ الی ۲۰۱۵ در جمهوری اسلامی ایران اجرا شد و کشور ما به دلیل دستاوردهای موفقی که در ارتباط با برخی از شاخص های آن داشت، مورد تقدیر جهانیان قرار گرفت.

اما خلاصه متن اصلی سند 2030 یونسکو [1]

در مقدمه این متن بیان شده است، این سند برای توجه به رفاه و نیک‌بختی انسان‌ها و بهبود اوضاع شرایط کره زمین تهیه شده است و رهبران و مردم جهان بر آن هستند که تا سال 2030، فقرو گرسنگی در همه اشکال و ابعاد آن پایان یابد ،خشونت، فساد، قاچاق و … پایان یافته و به سمت تحقق کرامت انسانی، صلح، عدالت، رعایت برابری، رفاه، ، مدیریت پایدار منابع طبیعی،گسترش بهداشت، تامین آب آشامیدنی برای همه، توانمندسازی زنان و دختران، محترم شمردن تنوع فرهنگی،حمایت از اقشار آسیب پذیر، مردمسالاری، بهبود محیط زیست، توسعه مناطق روستایی،توسعه آموزش های عمومی و فنی و حرفه ای، ترویج تفاهم، اشتغالزایی، و نظایر این ها حرکت کنند.  سپس بر لزوم تلاش همه دولت ها برای رسیدن به اهداف توسعه ای 2030 تأکید شده است. آنگاه اهداف اصلی سند، در هفده بند بیان شده است که عبارتند از:

         1-        پایان دادن به فقر در تمامی اشکال آن در همه جا

         2-        پایان دادن به گرسنگی، تحقق امنیت غذایی،  تغذیه بهتر و ترویج کشاورزی پایدار

         3-        تضمین زندگی توام با سلامت و ترویج رفاه برای همه و در تمام سنین

         4-        تضمین آموزش با کیفیت فراگیر و عادلانه و ایجاد فرصت های یادگیری مادام‌العمر برای همه

         5-        دستیابی به تساوی جنسیتی و توانمند سازی همه دختران  وزنان

         6-       تضمین در دسترس بودن و مدیریت پایدار آب و فاضلاب برای همه

         7-        تضمین دسترسی به انرژی ارزان قیمت، قابل اعتماد، پایدار و مدرن برای همه

         8-       ترویج رشد اقتصادی ماندگار، فراگیر و پایدار و اشتغال کامل و مولد و شغل مناسب برای همه

         9-       ایجاد زیرساخت مقاومتی، ترویج صنعتی‌سازی پایدار و فراگیر  و ترویج نوآوری

       10-     کاهش نابرابری در درون و در میان کشورها

       11-     تبدیل شهرها و سکونت گاه های انسانی به مکان های همه شمول، امن، مقاوم و پایدار

       12-      تضمین الگوی پایدار تولید و مصرف

       13-     اقدام فوری برای رویارویی با تغییرات آب و هوا و اثرات آن

       14-      حفاظت و استفاده پایدار از اقیانوسها، دریاها و منابع دریایی برای توسعه پایدار

       15-      پاسداشت، احیاء و ترویج استفاده پایدار از بوم‌سازگان‌های زمینی، مدیریت پایدار جنگل ها، مبارزه با بیابان زایی، متوقف و معکوس نمودن فرسایش زمین و توقف از بین بردن تنوع زیستی

       16-      ترویج جوامع صلح‌جو و فراگیر برای توسعه پایدار، دسترسی به عدالت برای همه و ایجاد نهادهای موثر، پاسخگو و فراگیر در تمام سطوح

       17-     تقویت ابزارهای اجرایی و احیای مشارکت جهانی برای (تحقق) توسعه پایدار 

 

همانگونه که ملاحظه میفرمایید موضوعات مطرح شده عملاً  ارتباطی با موضوعاتی  که مخالفان دولت مطرح کرده بودند، نداشته و مسائلی انسانی و ارزشمند را مطرح می‌نماید.مهمتر اینکه علیرغم اینکه موضوعات مطروحه منافات ساختاری با مسائل ملی و اعتقادی ما ندارد ، دولت جمهوری اسلامی ایران از حق تحفظ[2] در قراردادهای بین‌المللی استفاده نموده و اعلام نموده در هربخشی از این سند که با معیارهای دینی و ملی و عرفی ما منافات داشته باشد ، توسط ایران اجرا نخواهد شد.

«جمهوری اسلامی ایران خود را متعهد به بخش هایی از «چارچوب اقدام آموزش ۲۰۳۰» که به هر شکلی در تعارض با مقررات و اولویت های ملی، باورهای دینی و ارزش های فرهنگی جامعه ایرانی تفسیر و تعبیر شوند، نمی داند»[3].



[1] ترجمه متن اصلی در آدرس :

http://fa.irunesco.org/wp-content/uploads/2016/07/Agenda2030FARSI-1.pdf

[2] حق تحفظ براساس کنوانسیون وین در مورد حقوق معاهدات (1969)

«بیانیه یک‌جانبه‌ای که یک کشور تحت هر نام یا به هر عبارت در موقع امضا، تصویب، پذیرش، تأیید یا الحاق به یک معاهده صادر و با آن قصد خود را اعلام می‌کند که اثر حقوقی بعضی از مقررات معاهدات به هنگام اجرای آن معاهده نسبت به خود را نمی‌پذیرد یا آن را تغییر می‌دهد »

 

[3] “Text of reservation of the Islamic Republic of Iran on the Framework for Action Education 2030

“The Islamic Republic of Iran is not committed to those parts of the Framework for Action Education 2030 that might in one way or another be interpreted as contradictory to the national legislations and priorities, religious beliefs and cultural values of the Iranian society”.

 

سیدمحمد خاتمی سیاست مداری صادق و کاریزماتیک

هیچ گفته ای تا کنون به اندازه ی این جمله ی سردار مرتضی طلایی ، فرمانده اسبق نیروی انتظامی و عضو سابق شورای شهر تهران به دلم ننشسته بود:

«انتخابات در ایران، دیگر انتخابات نیست، بلکه انتصابات سید محمد خاتمی است».

اگر این جمله از زبان هواداران خاتمی بود شاید اینگونه اثر گذار نمی شد. طلایی از نظامیان سابقه دار، از اصولگرایان نام آشنا و از مخالفان مشهور سید محمد خاتمی است.
شاید پشت این جمله سردار طلایی بتوان افسوس و حسرت را به وضوح مشاهده کرد که چرا در خیل هواداران خاتمی جای ندارد.
راستی چه شد که خاتمی بدون داشتن تریبون و روزنامه و امکانات ارتباطی آن چنانی و تعریف و تمجیدهای تلویزیونی و مجیز گویی های مداحان و صاحبان منبر، آنگونه شده که کافیست هر چهار سال تنها با یک پیام سه دقیقه ای آنهم نه در تلویزیون که در شبکه های مجازی، آرای ملتی را به سمت و سوی خاصی تغییر دهد. عجیب است که این مرد دیگر در مقابل انواع تهمتها و افتراها دارای گونه ای سپر دفاعی است که هر گونه توهین و ناسزا بدون عکس العملی از طرف ایشان، به سمت گوینده بازگشته و بر قلب خودش اصابت میکند. او کسی است که با ارائه یک لیست ساده در انتخابات مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان رهبری، شورای شهر و ریاست جمهوری، رقبا را کاملا مات می کند. باور کنید حداقل از این نظر ، خاتمی در کل دنیا بی همتاست. در هیچ جای دنیا، فردی را پیدا نمی کنید که با وجود حجم عظیم هجمه های تبلیغاتی علیه ایشان، بدون داشتن یک رسانه ی فراگیر و در میان محدودیت های و ممنوعیت های گوناگون اینگونه در حرکت توده های اجتماع تأثیر گذار باشد.
حال خاتمی تبدیل به رهبری گردیده که هر حزب و جبهه سیاسی آرزوی داشتن چنین لیدری را دارد. رهبری که مخالفانش او را در حصر ظالمانه قرار دادند تا کسی صدایش را نشنود، تصویرش را ممنوع کردند تا از ذهن مردم پاک و فراموش شود، ممنوع الخروجش کردند تا هیچ نام و نشانی از او در دنیا یافت نگردد، او را متهم به وطن فروشی کردند تا بدنامش کنند ولی امروز آنکه آزادست، خاتمی است، آنکه خوش نام است، خاتمی است ، آنکه تأثیر گذار است، خاتمی است و آنکه محبوب است، خاتمی است . در عوض آنانکه منفورند و بدنامند و در حصار خودخواهی های خود محصورند و از اینهمه تلاش مذبوحانه خسته و رنجورند دشمنان خاتمی اند.
دوم خرداد، سالروز طلوع گفتمان صداقت در دنیای پر از نیرنگ سیاست است و معمار این گفتمان کسی نیست جز سید محمد خاتمی.
او ثابت کرد که لزوماً برای موفقیت در عالم سیاست، نیازی به نیرنگ بازی های رایج زمانه نیست. او نشان داد که سیاستمدار راستگو و پرهیزگار موجودی افسانه و خیالی نیست. او بنیانگذار گونه ای نو از علم سیاست است که در آن با تکیه بر صداقت و گذشت و مدارا و احترام به مخالفان و حتی دشمنان، پرهیز از زیاده گویی و توهین و افترا ، می توان بر همه چیز و همه کس فائق آمد.
*«شاید تنها نلسون ماندلا را بتوان یک خاتمی دیگر نامید ولا غیر»*
دوم خرداد سالروز شکفتن گل خوشبوی صداقت و راستی در عالم هزار رنگ سیاست مبارکباد.

دوم خرداد و انتقال قدرت

بنام خدا

دوم خرداد حقیقتاً روزی خاص در تاریخ ایران است. از این روز ماندگار، ۲۰ سال گذشته است. در این سالها از جنبه‌های مختلف به این رویداد پرداخته شده است؛ اما یکی از جهاتی که توجه کمی به آن شده است ، مساله انتقال قدرت اجرایی در آن زمان است.

در علوم سیاسی تعاریف مختلفی از “سیاست” ارائه می‌شود. یکی از این تعاریف عبارتست از : «سیاست علم بدست آوردن، حفظ و انتقال قدرت است» و این انتقال قدرت توسط بالاترین مقام اجرایی کشور، تا سال 76 در کشور ما انتقال نیفتاده بود.

پس از پیروزی انقلاب در تاریخ 15 بهمن ماه سال 58 ، ابوالحسن بنی‌صدر به عنوان نخستین رئیس جمهور ایران انتخاب گردید ، اما او در تاریخ 31 خردادماه سال 60 ، توسط مجلس شورای اسلامی بدلیل عدم کفایت سیاسی ، از ریاست جمهوری برکنار گردید!

دومین رئیس جمهور ، مرحوم محمد علی رجایی بودند که تنها پس از 28 روز از آغاز ریاست جمهوری خود، در بمب‌گذاری دفتر نخست وزیری، به شهادت رسیدند.!

پس از ایشان در تاریخ 17 مهرماه سال 60، آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای، به عنوان رئیس جمهور انتخاب گردید. ایشان چهارسال بعد برای دومین بار به عنوان رئیس جمهور، انتخاب شدند. با فوت امام خمینی (ره) در خرداد ماه سال 68 ، آیت‌الله خامنه‌ای از سوی فقهای مجلس خبرگان رهبری، به عنوان دومین رهبر جمهوری اسلامی ایران، به مقامی بالاتر از رئیس جمهور منصوب گردیدند.

در مرداد ماه سال 68 مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی با انتخاب مردم شریف ایران، به عنوان چهارمین رئیس جمهور ، انتخاب شدند. ایشان در سال  72 برای دومین بار به عنوان رئیس جمهور انتخاب شدند.

 اما از سال 73 بحث تغییر قانون اساسی برای تمدید دوره ریاست جمهوری مرحوم هاشمی، توسط عطااله مهاجرانی « معاون حقوقی و پارلمانی رئیس جمهور» مطرح شد. در این مقطع حزب کارگزاران سازندگی نیز، تمدید دوره‌ی ریاست‌جمهوری مرحوم هاشمی رفسنجانی را خواست مردم بیان میکرد.

بحث درباره این موضوع از سوی افراد، احزاب و … همچنان ادامه داشت، برای نمونه، روزنامه‌ی سلام در ۲۹ شهریور سال ۱۳۷۵ نوشت:

«روز گذشته در راهروی مجلس این طور شایعه شد که تعدادی از نمایندگان، که اکثریت قریب به اتفاق آنها را طرفداران کارگزاران تشکیل می‌دهند، در صدد تهیه‌ی یک طومار به حمایت از آقای هاشمی رفسنجانی و درخواست تمدید دوره‌ی ریاست‌جمهوری هستند.»

یا در سفری که مرحوم هاشمی در شهریورماه ۱۳۷۵ به اصفهان داشتند آیت الله طاهری اصفهانی امام جمعه وقت اصفهان پیش از سخنرانی‌ هاشمی در جمع مردم اصفهان فرمودند:

«اگر ما در مجلس خبرگان می‌دانستیم شخصیتی مانند جنابعالی (خطاب به آقای هاشمی) عهده‌دار منصب ریاست‌جمهوری خواهید بود، هرگز محدودیتی را در انتخاب این مسئولیت تصویب نمی‌کردیم.»

فردای آن روز روزنامه «سلام» به مدیرمسئولی موسوی خوئینی ها از دعوت عبدالله نوری از مردم برای جلوگیری از کنار رفتن هاشمی خبر داد.

«مصلحت نظام اسلامی و منافع کشور ایجاب می­کند تا دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی برای بار سوم تمدید شود… بنده معتقدم نباید با استناد به منع قانون اساسی در مورد تمدید دوره ریاست‌جمهوری آقای رفسنجانی دست­ های خود را ببندیم. از مردم می خواهم که به عنوان یک وظیفه و برای قدردانی از آقای هاشمی و استمرار برنامه­ های سازندگی و توسعه کشور نگذارند که وی کنار برود.[1]

اواخر شهریور ماه، حسن روحانی نایب رئیس مجلس پنجم نیز به جمع حامیان مادام العمر کردن ریاست جمهوری هاشمی پیوست. وی در ۲۹ شهریور ماه در جمع مردم سرخه سمنان گفت:

«قانون اساسی نوکر نظام است و ارزش قانون اساسی آرای مردم است… انسان های استثنایی و شایسته در قالب قانون نمی‌گنجید.[2]

البته این موضوع مخالفانی هم داشت مانند حجت الاسلام ناطق نوری رئیس وقت مجلس شورای اسلامی، ایشان این موضوع را توهین به مردم توصیف نمود:

«من با این کار مخالفم. تغییر قانون اساسی به معنای این است که نیروی دیگری در کشور وجود ندارد و این توهین به مردم است و این یک ضایعه است. قانون اساسی کشور به هر مناسبتی نباید تغییر کند و اگر به هر بهانه­ای بخواهیم قانون اساسی را زیر سوال ببریم به معنی سست کردن قانون اساسی است» [3]

سرانجام مقام معظم رهبری در این زمینه موضع گیری کردند:

«رئیس‌جمهوری محترم، حقاً و انصافاً عمر و زندگی خود را چه پیش از انقلاب و چه بعد از آن وقف اسلام کرده و در تمامی مسئولیت های سنگینی که تاکنون برعهده داشته، منشاء خدمات بزرگ و ارزنده‌ای بوده‌اند و بی‌تردید بعد از پایان دوره ریاست‌جمهوری نیز در مسئولیت های بزرگ دیگری که برعهده می‌گیرند وجود ایشان برای نظام اسلامی و انقلاب و کشور بسیار نافع و ارزشمند خواهد بود.» [4]

روز ۲۳ دی مجمع روحانیون مبارز نام سید محمد خاتمی، را به عنوان کاندیدای خود اعلام کرد و در ۱۳ بهمن این حضور با اعلام رسمی قطعیت پیدا کرد. بسیاری از مردم بر این باور بودند که محمد خاتمی برنده این انتخابات نیست. در نیمه دوم اسفند برخی اعضای حزب کارگزاران سازندگی نیز به جمع حامیان محمد خاتمی پیوستند. یکی از موضوعات خاصی که محمد خاتمی در مناظره تلویزیونی مطرح کرد این بود که در پاسخ به سؤال امکان رابطه ایران و آمریکا گفت، رابطه با این کشور منوط به سه شرط «عزت، مصلحت و حکمت» است. همین امر باعث شد گروهی دیگر از اندیشمندان و روشنفکران جامعه به حمایت از محمد خاتمی جلب شود. حزب کارگزاران نیز در فروردین سال 76 ، حمایت رسمی خود را از خاتمی اعلام می‌کند.

به مرور جوانان، اهل هنر و خصوصاٌ افرادی که با صندوق‌های رای قهر کرده بودند، تصمیم گرفتند از خاتمی حمایت کنند. به موازات قدرت یافتن این مجموعه، در مقابل، نیروهای رسمی حکومتی تازه فهمیدند باید تلاش کنند. مهم‌ترین کاری که کردند، ایجاد اتحاد کامل در بین روحانیون بود. همه ائمه جمعه، جز دو یا سه نفر. همه نهادهای حکومتی، همه شخصیت‌های سیاسی پشت آقای ناطق‌نوری آمدند. تلویزیون هم پشتوانه آنان بود. حتی شورای نگهبان اسامی کاندیداها را به ترتیب الفبا منتشر نکرد و اسم آقای ناطق نوری را لیست نصب شده در شعب اخذ رای قبل از خاتمی نوشتند.

اما در نهایت نتیجه انتخابات دوم خرداد با بیست میلیون رای به نفع حجت‌الاسلام خاتمی، رقم خورد.

و علیرغم همه مخالفت‌ها و  کارشکنی‌ها، برای نخستین بار، انتقال قدرت توسط «بالاترین مقام اجرایی کشور»  صورت پذیرفت و رئیس جمهور قبلی صندلی خود را به جانشین خود تحویل داد و قدرت را واگذار کرد.

 

                                                                             علیرضا سمنانی – دوم خرداد 96

 


[1] روزنامه سلام 8/6/75

[2] هفته‌نامه ارزشها، شماره اول، صفحه3

[3] روزنامه سلام 12/6/75

[4] کیهان هوایی، ۳۱/6/۷۵

نخبگان و اهمیت استفاده از آنها در مدیریت بحران

مقدمه:

 نخبگان بخش برگزیده‌ای از جامعه هستند که از نظر قابلیت‌ها یا توانایی‌ها، برتر از بقیه جامعه قرار می‌گیرند. در جامعه‌شناسی و فلسفه سیاسی نخبه به گروه کوچکی از مردم گفته می‌شود که با قرار گرفتن در رأس «هرم منزلت اجتماعی» و «امتیازات»، کنترل سهم بزرگی از قدرت سیاسی و یا ثروت را در اختیار دارند

نخبگان هر گروه، جایگاه والای دیگر نخبگان را در جامعه به رسمیت می‌شناسند. «به عنوان یک اصل، آنها یکدیگر را می‌پذیرند، یکدیگر را درک می‌کنند، با یکدیگر ازدواج می‌کنند و حتی اگر همراه با یکدیگر هم نباشد، مانند یکدیگر فکر و کار می‌کنند.»

 اهمیت استفاده از نخبگان

برای روشن شدن موضوع به مثال زیر توجه فرمایید:

در امتحانات رایج ما سنجش را بصورت موازی انجام میدهیم یعنی در امتحان شیمی مثلا 10 سوال 2 نمره ای مطرح میشود و  اگر دانش‌آموز به یک سوال پاسخ ندهد نمره او 18 میشود و 90% امتیاز را کسب کرده است، اما در یک عملیات اطفاء حریق مسائل بصورت سری بررسی می‌شوند مثلاً اگر 10 اِلمان مهم زیر را برای عملیات موفق داشته باشیم مانند:

1-    رسیدن به محل وقوع حریق در زمانی کمتر از دو دقیقه

2-    قطع جریان گاز

3-    قطع جریان برق

4-    شناسایی نوع ماده مشتعل شده (منشاء حریق)

5-    تعیین ماده خاموش کننده مناسب با توجه به منشاء حریق

6-    بررسی حجم آتش

7-    تعیین محل استقرار خودروهای آتش‌نشانی

8-    تعیین محل استقرار آتش‌نشان‌ها

9-    بررسی مقاوم بودن سازه در حال سوختن

10-   بررسی وضعیت ساختمان‌های نزدیک محل حریق جهت جلوگیری از گسترش دامنه حریق

اگر فرمانده عملیات، فقط در تشخیص صحیح  یک مورد، مثلاً آیتم 4 (شناسایی نوع ماده مشتعل شده) اشتباه کند و درحالیکه ماده مشتعل شده «بنزین» است، تصور کند که آتش از سوختن چوب ایجاد شده است !! ، به طبع آن در تعیین ماده خاموش‌کننده مناسب برای اطفاء حریق هم اشتباه میکند،  با آب به جنگ آتش می‌رود، آتش گسترش پیدا میکند، آتش‌نشانها دچار مصدومیت شدید میشوند، خودرو ها هم آسیب میبیند، سازه هم سست شده و ………..

در بررسی موضوع فوق با محاسبات ریاضی اگر فرمانده‌ی عملیاتی را در نظر بگیریم که درصد خبرگی او در این مهارت (علمی یا عملی) و در مدیریت این مساله برابر 95 درصد باشد و فرماندهی دیگر با مهارت 75 درصد، و همچنین جواب ده سوال بالا را بصورت (درست/اشتباه) در نظر بگیریم، شانس هرکدام در پاسخ درست به تمام سوالات فوق 95% و 75% است و درصد موفقیت کل پروژه در دوحالت برابر است با :

شانس موفقیت فرمانده با خبرگی 95%                     60% ۱۰(95/0)

و شانس موفقیت فرمانده با خبرگی75%:                      6% ۱۰(75/0)

به عبارت دیگر علیرغم اینکه درصد خبرگی این دونفر فقط 20% با هم فرق دارد و در آزمون با مراحل موازی، هر دو موفق هستند، در این آزمون سری، شانس موفقیت فرد «نخبه» 10 برابر فرد «عادی» می باشد. (این عدد به تعداد مراحل «سری» در پروژه بستگی دارد.)

اما با دقت در موضوعات حادث شده در اطراف خود به راحتی درک میکنیم که استفاده از افراد خبره در موقعیت‌های حساس و خاص مورد توجه کافی نبوده و بواسطه ضعف‌های مدیریتی و اجرایی همواره آسیب‌پذیری ما در حوادث مشابه بسیار بیش از کشورهای توسعه یافته است. چرا که در این حوادث بواسطه نیاز به تصمیم‌گیری و عملیات بصورت سریالی و توجه کافی به جمیع جهات، بیش از عناصر سخت افزاری نیازمند نخبگان و خردگرایی و هوش آنها هستیم و عدم دقت کافی در بکارگیری افراد خبره، موجب بروز مشکلاتی بزرگ و قطعاً جبران ناپذیر خواهد شد.

پوپولیست ها به میدان آمده اند/ بچه هایمان در خطر هستند؛ از ماجرای آرژانتین عبرت بگیریم

عصر ایران؛ جعفر محمدی

تجربه تاریخی نشان داده است کشورهایی که در دام پوپولیست ها افتاده اند، به ازای هر سال حکومت آنها، سالیان متمادی از قافله توسعه عقب مانده اند.

بعد از جنگ جهانی دوم، آرژانتین کشوری متمول و پیشرو تلقی می شد.در آن سالها آرژانتین بعد از استرالیا، بریتانیا و آمریکا ثروتمندترین کشور جهان بود و جایگاهی برتر از فرانسه، آلمان و ایتالیا، ژاپن و سایر قدرت های امروزی داشت.

رشد اقتصادی آرژانتین برای حدود 40 سال بالای 6 درصد بود که بالاترین رکورد در تمام دنیا به شمار می رفت؛ همچنین آرژانتین، بهشت سرمایه گذاران خارجی بود و به ویژه اروپایی ها در این کشور بیشترین سرمایه گذاری را داشتند تا این که ژنرال “خوآن دومینگو پرون” با شعارهای پوپولیستی رییس جمهور این کشور شد.

 
پوپولیست ها به میدان آمده اند/ بچه هایمان در خطر هستند؛ از ماجرای آرژانتین عبرت بگیریم

پرون به معنای واقعی کلمه پوپولیست بود. او با شعارهای توده پسند قدرت را در دست گرفت و دو قطبی فقیر و غنی را در جامعه رقم زد و در این میان، خود را حامی فقرا جا زد. 2 شعار او عدالت اجتماعی و امداد اجتماعی بود که طبیعتاً اقشار وسیعی را جذب خود می کرد. توده مردم عاشق او بودند و پرون را قهرمان ملی خود می دانستند که مردم داری در ذات اوست.
با این حال، پرون به اسم دفاع از مردم و فقرا ، فقر را در کشور نهادینه کرد و افراد بیشتری در طول سال های بعدی به زیر خط فقر سقوط کردند.
اینک برغم این که دهها سال از حکومت عوامفریبانه وی می گذرد، آرژانتین نتوانسته است به دوران رونق قبل از پوپولیسم برگردد و اکنون نه کشوری در زمره قدرت های بزرگ اقتصادی که سرزمینی سوخته است و مردمانش، حسرت سال های قبل از پرون را می خورند.

***
به قول مرحوم عمران صلاحی، “حالاحکایت ماست” و راهی که پیش رو داریم. ایران در دوران احمدی نژاد یک دوره سنگین پوپولیستی را پشت سر گذاشت و شد آنچه نباید می شد.
اینک بعد از یک دوره 4 ساله که از دوران پوپولیسم فاصله گرفته ایم، بار دیگر در معرض یک انتخاب “تاریخی” هستیم.
واقعیت این است که ایران، دیگر تحمل پوپولیسم را ندارد. اقتصاد آسیب دیده ایران که هم اکنون در حال احیای تدریجی است، تاب ضربات سهمگین جدید را ندارد. سیاست، فرهنگ و حتی اخلاق نیز چنین اند.

افتاد ایران به دام پوپولیسم، آسیبی به مراتب سهمگین تر از ماجرای آرژانتین بر جای خواهد گذاشت چرا که از یک سو، ایران نه به قدرتمندی آرژانتین قبل از پرون است و نه شرایط جهانی همانند سال های میانی قرن گذشته است. جهان امروز، جهان رقابت های پرشتاب است و هر کسی در این پیست مسابقه زمین بخورد، رقبای ریز و درشت به راحتی از او سبقت می گیرند. 

ما در انتخابات 29 اردیبشهت، یک رئیس جمهور انتخاب نمی کنیم. قرار است تصویر آینده ایران را ترسیم کنیم، آینده ای که قرار است فرزندان مان در آن زندگی کنند.

پوپولیسم، ما و بچه های ما را به خاک سیاه خواهد نشاند. هر کدام از ما به وسع خود بکوشیم حتی اگر شده، یک نفر را متقاعد کنیم که درست و با دلسوزی نسبت به آینده ایران رأی دهد. فرصت زیادی برای نجات ایران نداریم.