آیا استعداد دختران در یادگیری ریاضی و علومِ فنی مهندسی، کمتر از پسران است؟

بنام خدا

هفته قبل که مطلب آموزش معکوس، را منتشر کردم، یکی از دوستان که لطف فرموده بودند و مطلب را مطالعه کرده بودند، موضوعی عجیب طرح کردند :

تبعات این مشکلات (آموزش و یادگیری در دوران کرونا) برای دختر خانم‌هایی که در رشته ریاضی تحصیل می‌کنند، بیشتر است!

چرا؟

دخترن دیگه ؟

یاد فیلم ورود آقایان ممنوع افتادم، جایی که آقای رضائیان، مدیر دبیرستان پسرانه الوند به خانم دارابی، مدیر دبیرستان دخترانه، میگوید: تو درسای حفظی شاید دختراتون بتونن رقابت کنند، اما ریاضی و شیمی که اصلاً….

متاثر و متاسف شدم، چیزی نگفتم؛ امّا شروع کردم به جستجو و مطالعه، و نتیجه این مقاله شد، ترجمه ای مختصر از دومقاله از مراجعی معتبر.

 

در سال 1992 ، عروسک سخنگویی به بازار عرضه شد با نام؛ Teen Talk Barbie که یکی از صداهایی که پخش می کرد این عبارت بود“کلاس ریاضی سخت است” . در حالی که تولید و عرضه این اسباب بازی با واکنش عمومی فراوانی روبرو شد، اما این تصور همچنان ادامه دارد و این افسانه را تبلیغ می‌کنند که زنان به دلیل کمبودهای بیولوژیکی در استعداد ریاضی، در زمینه های علمی، فنی، مهندسی و ریاضی (STEM)[1] رشــد نمی کنند.

جسیکا کانتلون در دانشگاه کارنگی ملون[2] یک تیم تحقیقاتی را هدایت کرد که رشد مغز دختران و پسران را به طور جامع بررسی کردند. تحقیقات آنها هیچ تفاوتی بر مبنای جنسیتی، در عملکرد مغز و توانایی حل مسایل ریاضی نشان نمیدهد. نتایج این تحقیق در شماره 8 نوامبر 2019،  ژورنال Science of Learning[3] به صورت آنلاین در دسترس است.

نویسنده ارشد این تیم تحقیقاتی (کانتلون، رونالد جی و مری آن زدروکوفسکی، استاد علوم اعصاب رشدی در دانشکده علوم انسانی و اجتماعی) بیان می کند: “علم با اعتقادات و تصورات مردم همسو نیست.” ، “ما می بینیم که مغز کودکان بدون در نظر گرفتن جنسیت آنها، به طور مشابه کار می کند ، بنابراین امیدواریم که بتوانیم توانایی کودکان در آموزش ریاضیات را دوباره ارزیابی کنیم.”

کانتلون و تیم وی اولین مطالعه تصویربرداری عصبی را برای ارزیابی تفاوت های جنسیتی – بیولوژیکی در استعداد ریاضی کودکان خردسال انجام دادند. آنها از MRI ​​ برای اندازه گیری فعالیت مغز در 104 کودک خردسال (3 تا 10 ساله ؛ 55 دختر) هنگام تماشای یک فیلم آموزشی شامل مباحث اولیه ریاضی، مانند شمارش و جمع اعداد، استفاده کردند. محققان اسکن‌های پسران و دختران را برای ارزیابی تشابه مغزی مقایسه کردند. علاوه بر این، با مقایسه اسکن مغری کودکان با اسکن گرفته شده از یک گروه بزرگسال (63 بزرگسال ؛ 25 زن) که همان فیلم های ریاضی را مشاهده می کردند، بلوغ مغز را بررسی کردند.

پس از مقایسه‌های آماری متعدد، کانتلون و تیم او هیچ تفاوتی در فعالیت مغزی دختران و پسران پیدا نکردند. علاوه بر این، محققان هیچ تفاوتی در نحوه یادگیری و استفاده از مهارت های ریاضی، در دختران و پسران در هنگام تماشای فیلم های آموزشی پیدا نکردند. در نهایت، رشد مغزی دختران و پسران از نظر آماری معادل بود با مردان یا زنان گروه بزرگسال.

آلیسا کرسی ، دانشمند فوق دکترا در گروه روانشناسی دانشگاه شیکاگو و اولین نویسنده مقاله، بیان می‌کند که: “فقط این نیست که دختران و پسران از شبکه های ریاضی به یک شیوه استفاده می کنند بلکه شباهت ها در کل مغز مشهود است.” “این یک یادآوری مهم است که انسانها فراتر از تصور ما با یکدیگر شباهت دارند.”

محققان همچنین نتایج آزمون توانایی در حل مسائل ریاضیات اولیه را با یک تست استاندارد برای کودکان 3 تا 8 ساله (97 شرکت کننده، 50 دختر) با یکدیگر مقایسه کردند تا میزان توانایی آنها را بسنجند. آنها دریافتند که توانایی ریاضی در کودکان معادل است و نتایج در سنین مختلف، براساس جنسیت، تفاوت ندارد.

کانتلون معتقد است، جامعه و فرهنگ احتمالاً دختران و زنان جوان را از رشته های ریاضی و STEM دور می‌کند. مطالعات قبلی نشان می دهد که خانواده ها زمان بیشتری را با پسران نوجوان، در بازی می گذرانند. بسیاری از معلمان همچنین ترجیحاً در کلاس ریاضی وقت بیشتری را با پسران می گذرانند و پیشرفت آنها را در ریاضی پیش‌بینی می‌کنند{معتقدند که آنها موفق تر هستند}. همچنین، کودکان اغلب براساس انتظارات والدین خود، رفتار می کنند، یعنی اگر والدین معتقدند که دختران درک ریاضی خوبی ندارند، پس حتماً همینطور است! كانتلون می‌گوید نحوه رفتار ما با فرزندان، به شدت در درک آنها از توانایی‌‌شان در علوم و ریاضیات موثر است. ( والبته سایر توانایی ها !)

و نتیجه اینکه:

هیچ تفاوتی در یادگیری و کسب مهارت های ریاضی، در کودکان (متاثر از جنسیت) وجود ندارد.

 

اما قسمتی مهم از مقاله دوم که در شماره 11مجله Technium Social Sciences (سپتامبر 2020) [4] ارایه شده است که در این مقاله هم نویسنده ، ضمن تاکید بر اینکه هیچ تفاوتی جنسیتی در عملکرد مغز در توانایی حل مسایل ریاضی وجود ندارد، معتقد است؛ دلیل اعتماد به نفس کم دختران در توان یادگیری مهارتهای ریاضی را باید در انتظارات و حمایت والدین و معلمان جستجو کرد، چرا که متاسفانه والدین و معلمان به طور کلی ریاضیات را فقط یک دامنۀ مردانه می دانند. محققان متذکر می شوند که اگرچه پسران و دختران از تحصیلات یکسانی برخوردار هستند و نتایج آزمایشات استاندارد گرفته شده از آنها، یکسان است، اما کلیشه های جنسیتی در رویکردهای والدین، معلمان و جامعه آشکار می شود [هاید ، 1990 ، ص. 123-124]. با چنین رویکردهایی حتی اگر دختران عملکرد بهتری نسبت به پسران داشته باشند، اعتماد به نفس دختران را در توانایی تحصیلی کاهش می دهد.

 

پس تصورات اشتباه را از ذهن بزداییم، انسانها در آموختن، به واسطه جنسیت، نقصان یا مزیتی ندارند. به توانایی آنها مومن باشیم و  به فرزندانمان بیاموزیم که تلاش مستمر، همواره ما را به سرمنزل مقصود، راهبری می‌کند.

موضوع بالا با این برهان خلف قوی ثابت میشود!

مرحومه دکتر مریم میرزاخانی، ایشان  استاد دانشگاه استنفورد بودند. میرزاخانی در سال 2014 به خاطر کار بر «دینامیک و هندسه سطوح ریمانی و فضاهای پیمانه‌ای آنها» برندهٔ مدال فیلدز شد که بالاترین جایزه در ریاضیات است. وی اولین ایرانی برندهٔ مدال فیلدز است.

و بقول فریدون مشیری:

بهارم دخترم از خواب برخیز

شکر خندی بزن، شوری برانگیز

بهارم، دخترم، چون خنده ی صبح

امیدی می دمد در خنده تو

به چشم خویشتن می بینم از دور

بهار دلکش آینده ی تو !

 

 

[1] Science, Technology, Engineering, and Mathematics

[2] https://www.cmu.edu

[3] www.nature.com

[4] https://techniumscience.com/

آموزش در دوران پسا کرونا و روش آموزش مجازیِ «کلاس معکوس»*

بنام خدا

ویروس کرونا برخلاف تصور اولیه همه ما، فراگیرتر شد و روز به روز افراد بیشتری را مبتلا میکند. تصور جهانیان در ابتدا اینگونه بود که این بیماری در دوران محدودی سلامت ما را تهدید میکند و میتوان با چند هفته قرنطینه و مراعات توصیه های بهداشتی، از شر آن خلاص شویم و به زندگی عادی و روال معمول جامعه بازگردیم. اما به مرور متوجه شدیم که باید زندگی با کرونا را بیاموزیم و فهمیدیم که زندگی در دوران پس از کرونا، متفاوت با زندگی در شرایط قبل از کرونا است. تا جایی که برخی از افراد معتقدند که زندگی پس از کرونا آنقدر متفاوت است که احتمالاً همانگونه که بعد از عصر بخار شاهد تغییرات فراوانی در زندگی انسانها بودیم، به دوران پساکرونا هم مانند عصری جدید باید بنگریم.

مساله ای که امروز در مورد آن خواهم نوشت مساله آموزش در دوران پساکرونا است، در کشور ما بحث تغییرات در سیستم آموزش و آموزش مجازی همواره با مشکلات فراوانی همراه بوده است. خیلی از مراجع سیاستگذاری در حوزه های مختلف، دید مناسبی به آموزش مجازی و اینترنت ندارند، حتی اکنون که مجبور به استفاده از فضای مجازی برای آموزش هستیم، منتقدان در مورد استفاده از تجهیزات و برنامه های غیربومی حساسیت دارند و ابراز ناراحتی و مخالفت می نمایند.

کرونا باعث شد خیلی از سدها، در حوزه های فکری و حتی عملیاتی از بین بروند، مخالفت ها کمتر شده است و پوشش دسترسی به اینترنت افزایش یافته است و تقریباً اکثر سیاستگذاران، اساتید دانشگاه، معلمان، دانش آموزان و دانشجویان، متوجه شده اند که باید به آموزش مجازی به عنوان راه حلی جدی و لازم، توجه کنیم.

اما در مورد شیوه های نوین آموزش مجازی قصد دارم در مورد روش «کلاس معکوس» * صحبت کنم. البته لازم به توضیح است که خوشـبختانه یکی از معلمین فرزنـدم (دبیر ریاضی دبیرستان فردوس) از این روش استفاده می نمایند.

در این شیوه، مـدرس، مطالب آموزشی جدید را در قالب فیلم، اسـلاید، صوت و …  قبل از ارائه در کلاس، بصورت فایل و از بستر اینترنت، در اختیار دانش آموز قرار می دهد و دانش آموز (یا دانشجو) موظف است ضمن مطالعه مستندات درس جدید، سوالات و نکات مهم درس را یادداشت کند؛ بنابراین وقتی مدرس، درسِ جدید را در کلاس ارایه می کند، دانش آموز بطور کامل نکات درس را درک می کند و در کلاس در مورد آنها بحث و بررسی صورت میگیرد. البته کلاس اصلی هم میتواند بصورت مجازی برگزار شود و هم میتوان کلاس را بصورت حضوری (با حضور مدرس در کلاس درس) برگزار نمود.

البته ذکر این نکته ضروری است که برگزاری کلاسهای مجازی، علاوه برنیاز به تجهیزات سخت افزاری (کامپیوتر، گوشی هوشمند و…) و زیرساخت ارتباطی مناسب، نیازمند مدرسانی بادانش و تجربه کافی است، چراکه دروس ارائه شده، ضبط میشود، والدین و اساتید آنها را میبینند و… چند درصد از معلمین و اساتید در این حد دانش و تجربه قرار دارند؟ شنیدن صدای معلمان فرزندانمان در کلاس آنلاین، و ویدئوها و صداهای ضبط شده از کلاسهای آنلاین که در شبکه های مجازی به وفور به آنها برمیخوریم، نشان دهنده این است که در این حوزه (تربیت معلمانی با دانش و تخصص کافی) هم نیازمند برنامه ریزی هستیم.

 

* The Flipped Classroom

افسردگی در دوران بلوغ

بنام خدا

هفته گذشته وقتی از بلوغ صحبت کردم به مساله افسردگی اشاره کردم، جالب است بدانیم براساس آمار سازمان بهداشت جهانی افسردگی چهارمین بیماری در نوجوانان 15 تا 19 ساله در جهان است [i] و براساس آمارهای میزان افسردگی دوران بلوغ در دختران دو برابر پسران است بنابراین امروز قصد دارم به افسردگی و راههای درمان آن بپردازم.

در تعریفی ساده، افسردگی یک حالت خلقی شامل بی‌حوصلگی و گریز از فعالیت یا بی‌علاقگی و بی‌میلی است که می‌تواند بر روی افکار، رفتار، احساسات و خوشی و تندرستی یک فرد تأثیر بگذارد. (ویکی پدیا)

در مورد عوامل موثر دربروز افسردگی میتوان به تغییرات هورمونی، تغییر رفتار والدین و اطرافیان با فرد، افزایش مسئولیت های اجتماعی، مشکلات خانوادگی و … اشاره کرد.

اگر بخواهم بصورت فهرست‌وار از نشانه‌های افسردگی بگویم، باید به موضوعات زیر اشاره کنم:

  • پرخاشگری و خشم ناگهانی
  • گوشه گیری از جمع و فعالیتهای اجتماعی
  • بی اشتهایی یا اشتهای کاذب !
  • نداشتن تمرکز کافی
  • عدم استقبال از فعالیت های تفریحی، سفر و…
  • احساس ندامت یا گناه
  • عدم تحمل هرگونه مخالفت یا انتقاد
  • تمارض ( گلایه و ناراحتی از بیماری در عین سلامتی!)
  • صحبت درمورد مرگ، خودکشی و…

نکته مهم  اینکه بروز این علایم نمیتواند نشانه ابتلای قطعی به افسردگی باشد و نوجوان با علایم بالا میتواند کاملاً سالم باشد!  برای تشخیص افسردگی لازم است با پزشک یا روانشناس مشورت کرد.

راههای درمان افسردگی

  • همانگونه که در بحث بلوغ هم مرقوم کردم، باید به خلوت افراد، خصوصاً نوجوانان و جوانان احترام بگذاریم و آن را نشانه افسردگی ندانیم.
  • قبلاً هم بیان کردم با آنها گفتگو کنید و به تفاهم برسید (تفاهم : یکدیگر را فهمیدن)
  • آنها در دوران بلوغ خشن و پرخاشگر میشوند، شما به عنوان یک انسان بالغ، با صبر و آرامش رفتار کنید.
  • افسردگی به افراد آسیب جدی میرساند، سعی کنید به کمک روان پزشک یا مشاور این موضوع را در عزیزان خود بررسی کنید.
  • با او دوست باشید و به او اجازه دهید مانند یک دوست با شما حرف بزند و رفتار کند.
  • با او در مورد موضوعات و مشکلات جاری زندگی مشورت کنید، این کار هم اعتماد به نفس او را افزایش میدهد هم به او میفهماند که در زندگی مشکلاتی جدی تر از مشکلات او هم وجود دارد.
  • سعی کنید به او کمک کنید حداقل در یک موضوع یا مهارت مورد علاقه اش، تخصص پیدا کند ، مثلا نوازندگی، مکالمه یک زبان خارجی و… و از مهارت آنها استفاده کنید و موفقیت او را ارج بنهید. اینکار اعتماد به نفس و آرامش درونی آنها را افزایش میدهد.
  • مسئولیت بعضی از امور جدی خانواده را به بسپارید، مثلاً پیگیری وضع سلامت و درمان اعضای خانواده یا هماهنگی امور درسی خواهر کوچکترش.
  • افراد در نوجوانی و جوانی به شدت تحت تاثیر همسالان خود هستند، سعی کنید بطور نامحسوس دوستان و اطرافیانش را زیرنظر داشته باشید.
  • پیگیر وضع سلامت، تغذیه و خواب مناسب آنها باشید.
  • استفاده خودسرانه از داروهای ضدافسردگی بسیار خطرناک بوده و میتواند عواقب ناخوشایندی داشته باشد.
  • مثل همیشه تکرار میکنم ، با آنها مهربان باشید، خیلی موثر و کارساز است.

[i] https://www.who.int/news-room/fact-sheets/detail/adolescent-mental-health

بلوغ

بنام خدا

بلوغ مرحله‌ ای مهم از زندگی همه انسانهاست، دوران گذر از کودکی و رسیدن به بزرگسالی ، شاید تعریف بلوغ از دیدگاه زیست‌شناسی ساده تر باشد؛ «فرد بالغ توانایی تولید مثل دارد!» اما هنگامی که در مورد بلوغ صحبت میکنیم دامنه موضوع به  بلوغ جسمی، بلوغ جنسی، بلوغ روانی، بلوغ شرعی و … گسترش پیدا میکند. من در این مقاله قصد دارم در مورد بلوغ و تغییرات رفتاری و روانی مطالبی را بیان کنم.

بلوغ روانی، نوعی تکامل در اندیشه و رفتار انسان است که قدرت تشخیص دقیق تر، رفتار خردمندانه‌تر و توانایی پذیرش مسئولیت های اجتماعی را در انسان به وجود می‌آورد، این مرحله معمولا دیرتر از از بلوغ جسمی آغاز میشود و متاسفانه کمتر مورد توجه قرار می گیرد.

دوره بلوغ همواره سرشار از تنش های عاطفی و روانی است . چرا که نوجوان باید از دوران کودکی خود جدا شده و وارد دوران پرمسئولیت و سرنوشت ساز بزرگسالی با تمام هیجانات، سختی ها و مسئولیت های یک بزرگسال شود .

از جمله مهم ترین تغییرات در شرایط روحی، روانی و عاطفی در دوران بلوغ می توان به موارد زیر اشاره کرد .

رشد ذهنی و عقلی:

نوجوانان به مرور می آموزند که در هر موردی چگونه اطلاعات جمع آوری کنند، اطلاعات را طبقه بندی کنند، استدلال کنند و تصمیم بگیرند.

تغییرات در احساسات عاطفی:

  • افسردگی: در دوران بلوغ معمولاً فرزندانمان دچار افسردگی میشوند ، موضوعاتی مانند تغییرات ناخوشایند در ظاهر (مثلاً جوش روی صورت!) عدم موفقیت در ارتباطات اجتماعی ، ناراحتی و تاسف از رفتار خودشان با والدین و دوستان و … باعث ایجاد حس افسردگی در آنها میشود.
  • پرخاشگری و خشم: نوجوانان در دوره به واسطه تغییرات هورمونی، رفتارهای اطرافیان و خصوصاً والدین با آنها، سلب استقلال و آرامش آنها توسط دیگران، تبیض در رفتار و… پرخاشگر و عصبی میشوند.
  • مسایل عاطفی و احساسی: در دوران بلوغ، نوجوانان بگونه ای غیر قابل پیش بینی و گاه متضاد، احساسات و عواطف خود را بروز میدهند ، بقول مرحوم پدر «حال نوجوان مثل هوای بهار است، لحظه‌ای غرّان مثل رعد و چند دقیقه بعد گریان مثل ابر بهاری! »
  • اضطراب: نوجوانان در این دوره به واسطه تغییرات جسمی و هورمونی و شرایط دوران گذر از کودکی به بزرگسالی، دچار اضطراب و نگرانی های فراوان میشوند، ترس از تنها ماندن، فقدان عزیزان، ناکامی در تحصیلات، رفتن به سربازی، از دست دادن دوستان و… آنان را مضطرب و نگران میکند.

تغییرات در رفتار اجتماعی:

نوجوانان در این مرحله از زندگی سعی میکنند ارتباطات اجتماعی خود را گسترش دهند، تشکیل گروههای همسالان (بقول خودشان اکیپ)، شرکت در فعالیتهای اجتماعی گروهی (کوهنوردی، بازی های گروهی و…) ، کسب مهارت در کارهای جمعی، تلاش برای کسب محبوبیت و مورد توجه بودن و گرایش به ارتباط با جنس مخالف

علاقه به معنویات و افزایش اعتقادات دینی:

نوجوانان در این مرحله از زندگی، معمولاً به متافیزیک، معنویات و… علاقمند میشوند، پسرانی که هیئتی میشوند، دخترانی که چادری میشوند، علاقمندان به عرفان و صوفیگری و …

 

اما همه اینها مقدمه بود و برای یادآوری گفته شد،؛ اصل موضوع این است که والدین چه وظیفه‌ای در این دوران گذار برعهده دارند. علیرغم وجود بحران های دوران نوجوانی، مشکلات زیاد نوجوانان در این دوران و اهمیت فراوان این دوران در آینده فرزندانمان، اتفاقآ 80درصد مشکلات با گفتگو حل میشوند.

در مورد گفتگو دوهفته پیش مطلبی نوشتم ، به آن متن باید چند نکته را اضافه کنم :

  1. سعی کنیم با آنها دوست باشیم ، دوست یعنی کسی که با او راحت حرف میزنیم، از بیان حقایق به او نمیترسیم، به او دروغ نمیگوییم، میدانیم خیرخواه ما است و با او مشورت میکنیم.
  2. به موقع با او حرف بزنیم ، او باید قبل از بلوغ با این دوران و مسائل آن آشنا شود.
  3. فرزندانمان همواره نیازمند حمایت ما هستند، این حمایت در هر دوره از زندگی آنها به گونه‌ای است، در دوران نوجوانی آنها نیازمند حمایت عاطفی هستند به آنها بگویید که زیبا هستند، حتماً ثمره تلاش آنها موفقیت است، شما هم این دوران را پشت سر گذاشته اید، آینده آنچنان که آنها تصور میکنند هول انگیز و تاریک نیست و مهمتر اینکه در روزهای سخت در کنار آنها هستید.
  4. در مقابل رفتار پرخاشگرایانه و عصبی آنها، با آرامش و صبوری با آنها رفتار کنیم، بیاد داشته باشیم بعد از غرش رعد، بارش باران در راه است و همچنین یادمان باشد آنها در دوران بلوغ هستند و ما چون تشخیص دادیم که بالغ شده ایم، ازدواج کردیم و واسطه آمدن آنها به این دنیا شدیم.
  5. سعی کنیم بدون اینکه حساسیت آنها را تحریک کنیم در مورد دوستانش، اکیپ شان! و… اطلاعات کسب کنید.
  6. افراد در دوران بلوغ و حتی در تمام زندگی نیازمند خلوت کردن با خودشان هستند، به خلوت او احترام بگذارید، اگر او چند دقیقه تنها در اتاقش بود و کاری نمیکرد، نگویید چرا بیکار نشسته‌ای؟ چرا درس نمیخونی؟ با خواهرت بازی کن و …. ( این موضوع در دوران همه گیری کرونا خیلی شدت گرفته است و کودکان تقریباً ، فقط در دستشویی و حمام چند دقیقه‌ای تنها هستند!)
  7. تمایل کودکان به مسائل متافیزیکی، معنوی و دینی معمولاٌ در دوران بلوغ افزایش پیدا میکند، با آنها صحبت کنید و آنها را راهنمایی کنید.
  8. نوجوانان در دوران بلوغ و نوجوانی معمولاً به واسطه تشویق و همراهی گروه همسالان و یا خودنمایی، به سمت رفتارهای نامناسب و خلاف عرف و اخلاق و… کشیده میشوند، رفتارهای مانند استعمال سیگار و قلیان، ولگردی، متلک گویی و.. بهترین روش برای اینکه فرزندانمان گرفتار چنین موضوعاتی نشوند، پیشگیری است، باید قبل از اینکه آنها در چنین شرایطی قرار بگیرند با آنها صحبت کنیم، مقتضی سن و شرایط آنها این است که دوست دارند دیگران را تحت تاثیر قرار دهند و خود را نشان دهند! پس باید به آنها یاد بدهیم که چرا این موضوعات ناراحت کننده و بد است و چگونه خود را خاص، مهم، دوست داشتنی و… نشان دهند. این کار کمی سخت است و فرد با فرد متفاوت ، اینکار نیازمند هم فکری و مشورت شما با آنهاست. اما این حق را به آنها بدهید که خودنمایی کنند. (به یاد دارم وقتی 16 ساله بودم جلد اول فیزیک هالیدی را خریده بودم و همه جا همراهم میبردم! تا همه فکر کنند دانشجو هستم!)
  9. باید بپذیریم فضای مجازی بر زندگی امروزه ما مسلط شده است، خصوصاً که با همه گیری ویروس کرونا، آموزش رسمی هم در بستر فضای مجازی ارائه میشود. فرزندانمان از طلوع صبح با گوشی هوشمند و تبلت همراهند و منبع عظیم اطلاعات خوب و بد (اینترنت) ، مشغول سرویس دهی به آنها! ، عبور سالم و ایمن از این شرایط، هوشیاری و تلاش مضاعف ما را میطلبد. آموزش و گفتگو ، باید به آنها بیاموزیم که چگونه از این فضا و شرایط به بهترین نوع بهره مند شویم.

 

با محبت باشید، خیلی از مشکلات با محبت حل میشود

رفتار با کودکان در دوران کرونا

بنام خدا

این هفته در مورد گفتار و رفتار ما با فرزندانمان، در زمان همه‌گیری ویروس کرونا، مطالبی را بیان خواهم کرد؛

  • با کودکان صحبت کنید، کودکان حتی اگر بیان نکند ، نگران هستند آنها در تمام روز از کرونا میشنوند ، بنابراین بهترین کار این است که ما، خودمان منبع سطح یک ارسال پیام باشیم ، با آنها صحبت کنید و این اطمینان خاطر را در آنها ایجاد کنید که برای مقابله با این شرایط آماده هستید و به تمام جوانب کار توجه دارید.
  • شما تکیه گاه فرزندانتان هستید و آنها به شدت نگران سلامتی شما هستند پس هم در کلام و هم با رفتارتان، به کودکان خود اطمینان خاطر بدهید که مراقب خودتان هستید.
  • با توجه به شرایط همه‌گیری کرونا، درمورد کارهایی که مجبور هستند ، انجام دهند با آنها صحبت کنید و در انجام این کارها یاریشان کنید. مثلاً حضور در کلاسهای آنلاین موضوعی جدید است که قبلاً آموزشی در مورد آن ندیده‌اند، آنها برای ادامه درس و زندگی در شرایط جدید، نیاز به کمک ما دارند.
  • به آنها الزامات بیرون رفتن در شرایط خاص فعلی را بیاموزید، روش استفاده از ماسک، شیلد، استفاده از مواد ضدعفونی کننده، رعایت فاصله اجتماعی و….
  • حتی اگر قرار نیست از خانه خارج شوند، برای آنها تجهیزات و وسایل حفاظتی همچون ماسک، شیلد ، محلول ضدعفونی کننده و… را تامین کنید، این کار علاوه براینکه باعث قوت قلب آنها میشود، اگر در شرایطی خاص مجبور به ترک منزل شدند، باعث میشود آمادگی لازم را داشته باشند.
  • بپذیریم، طبیعی است که آنها نگران باشند، سعی کنیم با تدبیر، این نگرانی را مدیریت کنیم و از این حس به عنوان انگیزه آموختن نکات بهداشتی، همکاری در شرایط سخت و… استفاده کنیم.
  • مجدد تاکید میکنم، به آنها حقایق را بگویید، واضح ، صادقانه و البته در سطح درک کودک، بهتر است آنها همه آنچه را که باید بدانند بطور درست و واضح از شما کسب کنند تا بصورت ناقص و غلط همراه با شایعات از شبکه های اجتماعی و دیگران.
  • زمان کافی را برای گوش دادن به صحبتهای آنها اختصاص دهید، معمولاً کودکان در شرایطی که مضطرب هستند، با صحبت کردن آرامش پیدا میکنند.
  • از دادن حجم زیادی از اطلاعات غیرضروری به آنها، اجتناب کنید، اینکار باعث وحشت و اضطراب مضاعف در آنها میشود.
  • با توجه به شرایط موجود، کودکان امکان بیرون رفتن از خانه را ندارند، بنابراین برای آنها وسایل سرگرمی های درون خانه را فراهم کنید، بازی های فکری، مطالعه، دیدن فیلم یا انیمیشن و…
  • کودکان نیازمند ارتباطات اجتماعی و عاطفی هستند، با استفاده از رسانه‌های مجازی امکان ارتباط آنها با دوستان و عزیزانشان (مثلاً والدین شما) را فراهم کنید، این کار برای بهبود شرایط روحی همه ما موثر است.
  • حفظ آرامش؛ آرامش مانند سایر احساسات (غم، ترس و …)، از فرد، به اطرافیان تسری پیدا میکند، پس آرامش را در وجود خود و دیگران جاری و ساری کنیم.
  • علیرغم خطرات فراوان، خوشبختانه بیشتر کودکانی که به این ویروس آلوده میشوند ، بصورت خفیف بیمار میشوند. اما باید بدانیم که کودکان ناقل بیماری هستند.

با آرزوی سلامتی و آرامش برای همه مردم جهان

 

 

 

 

گفتگو

بنام خدا

در روزهای گذشته چند نفر از دوستان بزرگوار که مطالب قبلی بنده را مطالعه فرموده بودند، مسائلی را مطرح کردند در مورد اینکه وقتی در نوشته‌های سایت به موضوع صحبت کردن با کودکان، گفتگوی خلاقانه، سوال و… پرداخته میشود و آنها سعی میکنند با همسر و فرزندان درمورد موضوعات گفتگو کنند، در اغلب مواقع گفتگو به مشاجره، قهر یا کدورت ختم میشود!

بنابراین امروز قصد دارم در مورد گفتگو کردن مطالبی را بیان کنم. موضوعاتی مانند چهارچوب گفتگو، مفهوم تفاهم، نقش فضای مجازی و البته معضلات آن

در مورد چهارچوب گفتگو باید بپذیریم که رعایت ادب، صداقت، اخلاق و منطق، چهارچوب نظری گفتگو را تشکیل می دهند. در حوزه عمل، باید نخست یاد بگیریم که به صحبت های طرف مقابل گوش بدهیم (گوش دادن فعلی ارادی است و متفاوت با شنیدن!)، وقتی به صحبت های افراد گوش میدهیم یعنی میفهمیم چه میگویند و اگر متوجه منظور افراد نشدیم، سوال میکنیم. در خیلی از مواردی که ما با دیگران به اختلاف نظر میرسیم دلیل آن این است که صحبت های آنها را متوجه نمیشویم و حرف آنها را نمیفهمیم، موضوعی که مولانا به زیبایی آن را بیان میکند:  (خلاصه) چهار مرد فقیر با زبانهای مختلف با هم همسفره بودند، رهگذری به آنها سکه ای داد، مرد ایرانی گفت برای ناهار انگور بخریم، عرب زبان گفت خیر! عنب بخریم! رفیق ترک زبان مخالف بود و اُزم میخواست و رومی میگفت الان وقت خوردن استافیل است! اختلاف به نزاع کشید، فردی فرهیخته از آنجا می‌گذشت، موضوع را جویا شد! و به آنها فهماند که هرچهار نفر یک چیز میخواهند، اما زبان هم را نمیفهمند!

موضوع دوم کلمه‌ای پرکاربرد است که متاسفانه عده کمی معنی آن را میدانند! «تفاهم». تفاهم بر وزن تفاعل و معنی دقیق و صحیح آن این است : یکدیگر را فهمیدن! نه تصدیق کردن است و نه قبول. یکدیگر را فهمیدن. ما باید یاد بگیریم در چهارچوبهای گفتگو با هم صحبت کنیم و تلاش کنیم با هم به تفاهم برسیم (حرف هم را بفهمیم) . پس باید هرکدام از طرفین حرف خود را کامل بیان کنند، خوب گوش بدهیم، موضوعاتی که روشن نیست، سوال کنیم و هدف گوینده را درک کنیم. بعد از اینکه به تفاهم رسیدیم ، یعنی متوجه شدیم او چه میگوید و چه میخواهیم، در این مرحله میتوانیم برای اقناع طرف مقابل یا اثبات حقانیت نظریه خود دلیل بیاوریم، تحقیق کنیم، با افراد خبره مشورت کنیم و…

برای درک بهتر موضوع یک مثال واقعی بزنم، چند شب پیش در حال خواندن داستانی از شیخ عطار نیشابوری، بنام «علاج گدایی» از کتاب قصه‌های خوب برای بچه های خوب، برای فرزندانم، بودم. داستان بجایی رسیده بود که نقش اول داستان که قبلاً شاگرد «آهنگر» بود، مجبور به گدایی شده بود، در شهر نیشابور که گدایی در آن ممنوع شده بود خسته و گرسنه بود و …

ناگهان پسر کوچکم گفت : ” خوب آهنگ میزد و از مردم پول میگرفت”

دخترم به او پاسخ داد: ” اون که بلد نبود آهنگ بزند ”

و پسرم گفت : ” بابا مگه خودت نگفتی شاگرد «آهنگر» بوده؟ کارگر یعنی کسی که کار میکنه و آهنگر هم یعنی کسی که آهنگ میزنه!”

برای علی آقا توضیح دادم که آهنگر چه کاری انجام میدهد و…

ما بزرگترها هم به کرّات دچار این سوء برداشتها میشویم.

اما یکی از مشکلات مهم در حوزه گفتگو، مساله استفاده افراد از رسانه های مجازی برای گفتگو است! رسانه های مجازی نه تنها مناسب گفتگو نیستند بلکه تاثیر فضای مجازی به شدت باعث ضعف ما در حوزه گفتگوهای واقعی شده است، اجمالاً چند مورد را ذکر میکنم:

1-راست نگفتن و بدتر از آن، دروغ گفتن در فضای مجازی رایج‌تر و راحت تر است. اما در گفتگوهای رودررو هم رواج دروغ کمتر است و هم امکان آن.

2- در فضای مجازی بی ادبی و عدم رعایت شئونات قبح خود را از دست داده است و افراد با وقاحت بیشتری نسبت به گفتگوهای عادی، در این فضا گفتگو می کنند.

3- در فضای مجازی ویرایش و حذف نوشته‌ها خیلی مرسوم است، اما در عالم واقع ما قبل از ادای جمله باید دقت کنیم و وقتی بیان شد دیگر تمام.

4- یکی از موضوعات مهم در ارتباطات مجازی، امکان قطع ارتباط در لحظه، بدون تبعات جدی است. در فضای واقعی نمی توانیم به راحتی ارتباط را مختل کنیم اگر کسی از شما سوالی بپرسد یا باید پاسخ بدهید یا سکوت ! اما در فضای مجازی صدها دلیل فنی برای عدم پاسخگویی فوری، در اختیار دارید؛ اینترنت قطع شد، شارژ تمام شد، گوشیم هنگ کرد و…

بنابراین باید بدانیم اولاً این برنامه‌ها وسیله گفتگو نیستند مثلاً برنامه پیام رسان هستند (messenger) یا برنامه اشتراک عکس، پس اصلاً وسیله مناسبی برای گفتگو نیستند. ثانیاً استفاده از آنها حتماً باید کنترل شده باشد و همچنین سعی کنیم در هنگام استفاده از آنها هم خود را مقید به رعایت ادب و اخلاق بدانیم.

در جمع بندی موضوع باید معروض دارم که شایسته است با صبر و شکیبایی و براساس ادب و اخلاق، رو در روی هم، با مهربانی و با حسن نیت برای حل مشکلات خود و فرزندانمان با هم گفتگو کنیم. مثل هرکار دیگر، با تمرین، روز به روز پیشرفت خواهیم کرد.

*** اما نکته ای به شدت ناراحت کننده و متاثر کننده در مورد فضای مجازی در این روزهای سخت؛

در استفاده فرزندانمان از رسانه های مجازی دقت و یا شاید بهتر است بگویم تجدیدنظر کنیم!! من فردی تکنولوژی گریز technophobia)) نیستم اما اصلاً چالشهایی چنین خوف‌انگیز (آخرین آن درآوردن شلوار والدین مقابل دوربین زنده !) را نمیتوانم تحمل کنم!!

چه بلایی برسر ما آمده است که لباس مادرمان را جلوی چشم دیگران در می‌آوریم! چطور دلمان می آید شلوار پدربزرگ عصا در دستمان را از پایش در بیاوریم  در حالیکه او مستاصل به دوربین نگاه میکند، که اگر عصا را رها کند، سقوط میکند و …. یاد دارم که وقتی چالش گوش دادن به ترانه‌های بی ادبانه یک نفر (اکراه دارم از نام خواننده آوردن برای او) در کنار پدر و مادر و پخش آن در فضای مجازی مطرح شده بود به اطرافیان گفتم همین افراد چند سال دیگه مادرشان را عریان میکنند و بقول خودشان share to all میکنند، خیلی ها خندیدند و بعضی مرا فناتیک (متعصب در دین و مذهب) دانستند. ناراحتم از اینکه پیش بینی من درست درآمد، به سال نرسید ظرف چند ماه به این مرحله رسیدیم.

خیلی مراقب باشید.! پیشگویی نمیکنم ، مطمئن هستم. این اول فاجعه است.

 

نقاشی و خلاقیت

در ادامه بحث خلاقیت و هنر، امروز به نقاشی (یکی از شاخه های هنر سوم) خواهم پرداخت. اکثر کودکان از سنین پایین، به کشیدن نقاشی علاقمندند ؛ ولی هدف ما در این فعالیت، آموزش نقاشی نیست، برای آموزش نقاشی، در صورت علاقه کودک به این هنر، باید از معلم نقاشی کمک گرفت.

هدف ما شکوفایی و رشد خلاقیت فرزندمان است و همچنین هدف مهمتر ما اینست که از نقاشی او، به رویاها، عواطف درونی، نگرش او به جهان، علاقمندی‌ها‌، نقش‌های که دوست دارد در زندگی ایفاء کند، آنچه او را آزار میدهد و… پی ببریم .

پیشتر در موضوع خلاقیت به این موضوع اشاره کردیم که در اجرای این نوع فعالیتها، بزرگترها نباید دخالت نمایند، با دخالت بزرگترها، دیگر نمی‌توانیم انتظار بروز خلاقیت در کودکان را داشته باشیم. کودک با انتخاب موضوع نقاشی، اجزاء درون کادر، نسبت اجزا ، انتخاب رنگ، کیفیت رنگ آمیزی و… به طور غیر مستقیم با ما حرف میزند. توجه داشته باشید محدود کردن کودک به رنگ کردن تصاویر کتاب‌های رنگ‌آمیزی، نمی‌تواند وسیله‌ای مناسب برای رشد خلاقیت و بروز  احساسات و عواطف او باشد.

بزرگترها با رنگ آمیزی قصد افزایش جلوه بصری نقوش را دارند، اما کودکان قصد دارند به دیگران تفهیم کنند که چه موضوعی برایشان اهمیت بیشتری دارد.

به یاد داشته باشید در نقاشی خلاقانه از او نخواهید تا تغییری در نقاشی ایجاد کند یا بهتر رنگ آمیزی کند (در فعالیت‌های رسمی مهد کودک و مدرسه این موضوعات لحاظ می‌شود). اگر او خورشید را کشیده ولی خوب رنگ نکرده است شاید منظورش این است که نور خورشید را دوست دارد اما از گرمای زیاد آن ، ناراحت است.

یکی دیگر از روشهای خلاقانه، ترسیم داستان است، در این روش داستانی را برای کودکان بازگو میکنیم و بعد از خاتمه روایت داستان، از او میخواهیم آنرا ترسیم کند. این روش به تخیل کودک کمک کرده و تمرکز و دقت او را افزایش می‌دهد، او یاد میگیرد با دقت و تمرکز داستان را گوش کرده و آن را به خاطر سپرده و سپس ترسیم کند.

این فعالیت به روش جالب دیگری هم انجام میشود؛ نقاشی با چشمان بسته، این روش هم سرگرم کننده تر است و همچنین باعث تقویت قوه تخیل، افزایش تمرکز، تمرین نظم و کنترل بیشتر حرکات دست میگردد. معمولا روش آن بدینگونه است که اول وسایل نقاشی در اختیار کودک قرار میگیرد و او آنها را به نحوی که بتواند با چشمان بسته محل و نوع وسیله را تشخیص دهد ، می‌چیند.

بعد چشمان کودک را می بندیم و موضوع نقاشی را به او می گوییم، مثلاً یک مزرعه و کلبه ای در کنار آن ، البته اوایل کار بهتر است یک موضوع ساده را انتخاب کنیم، مثلاً یک خانه، به مرور که تجربه‌ی کودک بیشتر شد تمرینهای پیچیده‌تری انجام می‌دهیم.  کودک به مرور یاد میگیرد که بهتر است مداد را کمتر از روی کاغذ بلند کند، کشیدن یک کلبه با خطوط بهم پیوسته، نتیجه بهتری نسبت به طراحی منفصل اجزا دارد. یاد می‌گیرد بهتر است که وقتی مداد را از کاغذ جدا میکند دستش را روی آخرین نقطه‌ای که طراحی کرده قرار دهد. یاد میگیرد هر مدادی را که برداشت دوباره سرجای خودش قرار دهد تا بتواند ترتیب رنگها را حفظ کند.

مساله مهم دیگر اینکه وقتی کودک تصویری را خلق می کند، صحبت کردن با او درباره موضوع نقاشی، اجزاء، رنگها و… بسیار مهم است و مهمتر اینکه، همانگونه که ما از کسی که آشپز قابلی است سوال می‌کنیم: چرا مربای ما خوش‌رنگ نمیشود؟ چرا ترشی من کپک زد؟ و…؛ آیا برای تفسیر رفتار فرزندمان، تحلیل نقاشی او، پاسخ‌های  عجیب او به سوالات خلاقانه ما و … از متخصصین، مشورت می‌گیریم؟

در بررسیهای کارشناسانه حقایق مهمی کشف می‌شود؛ کودکی که در نقاشی مادرش را با دستهایی خیلی کوتاه کشیده بود در مشاوره متوجه شدیم که معمولا توسط مادرش تنبیه بدنی می‌شده است یا کودکی که برای پدرش دهان نکشیده بود، پدری پرخاشگر داشت! به یاد دارم کودکی که کمد لباس را جوری کشیده بود که درب آن از ارتفاع قد او بالاتر باز می‌شد، وقتی صورت کودک را دیدم جای چند زخم روی آن بود و معلوم شد وقتی درب کمد باز بوده به صورت او برخورد کرده است!

 

 

موسیقی و خلاقیت در کودکان

بنام خدا

Music gives a soul to the universe, wings to the mind, flight to the imagination and life to everything” – Plato

موسیقی به جهان روح، به ذهن بال، به تخیل پرواز و به همه چیز، زندگی می‌بخشد. افلاطون

افلاطون، یکی از فیلسوفان بزرگ آتنی در عصر کلاسیک یونان است، بسیاری او را بزرگ‍ترین فیلسوف تاریخ می‌دانند. او در کنار استادش سقراط و شاگردش، ارسطو، یکی از سه فیلسوف بزرگ یونان باستان است

 این سخنان افلاطون واقعاً جادویی است. موسیقی چیزی فراتر از یک سرگرمی برای بچه‌ها است. در حالی که والدین به طور مداوم بر کلاسهایی مانند نقاشی ، ورزش ، آموزش زبان انگلیسی، تمرکز کرده‌اند ، افزودن موسیقی به برنامه های روزانه کودکان امری واجد توجه فراوان است.

موسیقی هوش هیجانی و عاطفی[1] افراد را بالا می‌برد. تاثیرات فراوان موسیقی بر فعالیت‌های مغز و اعصاب، منجر به ایجاد شاخه جدیدی از مطالعات به نام نوروموزیکولوژی[2] شده است.

یافته‌های پزشکان اثبات می‌کند حتی نیم ساعت درس موسیقی و یا حتی شنیدن آن، جریان خون را در نیمکره چپ مغز افزایش می دهد و با تحریک انتقال دهنده‌های عصبی به ایجاد آرامش و کاهش استرس کمک می کند. موسیقی همچنین تأثیرات خوب درمانی بر روی کودکان مبتلا به سندرم اوتیسم دارد.

مطالعات مختلف ثابت کرده است که بچه‌هایی که ساز مینوازند یا خوانندگی می‌کنند و حتی آنهایی که ساز نمی‌نوازند امّا موسیقیِ خوب، گوش می‌دهند، در زمینه‌های ریاضی ، استدلال منطقی و آزمونهای هوش موفقیت‌های بهتری کسب می‌کنند. نواختن ساز، فرآیند یادگیری سایر دروس را هم تسهیل می‌نماید.

درک نت‌ها ، ریتم‌ها و خواندن یک قطعه‌های موسیقی باعث افزایش تمرکز و دامنه توجه می‌شود. این فرآیند قوّه تجزیه و تحلیل را نیز تقویت می‌نماید.

یادگیری موسیقی کار ساده ای نیست، وقتی بچه ها در آن مهارت پیدا کنند احساس اعتماد به نفس بیشتری پیدا می کنند. یادگیری موسیقی در کلاسهای گروهی مهارتهای ارتباطی و اجتماعی آنها را افزایش می دهد و آنها را با نحوه کارِتیمی آشنا می‌کند و یاد می گیرند که معمولاً نتایج کارگروهی بهتر از کار انفرادی است.

یادگیری موسیقی با اجرای قطعات از روی نت‌های نوشته شده، شروع می‌شود ، اما کودکان به آرامی شروع به خلق الگوهای مختلف و خلاقانه‌ای در موسیقی می کنند.

یادگیری موسیقی شامل مراحل زیادی است. شما باید یاد بگیرید که چگونه انگشتان را حرکت دهید ، ضربه‌های قوی یا ضعیف، حرکت دست و…. این امر منجر به هماهنگی بهتر مغز، چشم، انگشتان و مهارتهای حرکتی می‌شود.

 

و با هم مولانا، آغاز دفتر اول مثنوی؛

بشنو از نی چون حکایت می‌کند

از جدایی‌ها شکایت می‌کند

مولانا ما را به شنیدن موسیقی عالم دعوت میکند؛

 ز رعد آسمان بشنو تو آواز دهل یعنی

عروسی دارد این عالم  که بستان پرجهیز آمد

بیا و بزم سلطان بین ز جرعه خاک خندان بین

که یاغی رفت و از نصرت نسیم مشک بیز آمد

 

[1] Emotional intelligence

[2] Neuromusicology : مطالعه علمی تأثیرات موسیقی بر مغز و اعصاب

شعر و خلاقیت

بنام خدا

هشتم مهرماه در تقویم رسمی با عنوان «روز بزرگداشت مولوی » ثبت شده است به این بهانه در ادامه بحث خلاقیت در کودکان و نقش هنرهای هفت گانه در رشد خلاقیت، امروز به شعر که بخشی مهم در ادبیات (هنر چهارم) است، خواهم پرداخت.

پیشتر در مطلب «کتاب خواندن برای کودکان» در مورد جایگاه کتاب در پرورش خلاقیت کودکان صحبت کردم. امروز قصد دارم بیشتر در مورد شعر بگویم، شعر یکی از حلقه‌های مهم اتصال ما به جهانیان، گذشتگان، عشق و همه خوبی‌هاست. افتخار میکنیم که ادبیات و خصوصاً شعر از گذشته دور با زندگی روزمره  ایرانیان عجین شده است ، جای دیوان حافظ، شاهنامه فردوسی، مثنوی مولوی و…  روی طاقچه خانه‌ها بود و جای ظروف نفیس! در پستو و انباری (دقیقاً برعکس امروز که ویترین ظروف در هال و پذیرایی است و کتابها، داخل کارتن پفک در انباری!). شبهای سرد پاییز و زمستان دور کرسیِ خانه‌ها، بزرگترها برای کوچکترها شعر می‌خواندند، غزلیات حافظ، دیوان شمس و… ، تابستانها هم بعد از غروبِ آفتاب، حیاط را آبپاشی می‌کردند و روی تخت چوبیِ کنار باغچه، بساط شعر و قصه برپا بود. مادرها شبها لالایی‌های زیبا درگوش فرزندان خود زمزمه می‌کردند و این شعرها و افسانه‌ها، وسیله‌ای مهم در انتقال فرهنگ، سنت و ادبیات بود.

اما تغییر سبک زندگی این روزها به سبب چیرگی ماشین بر انسانها و روابط اجتماعی‌آنها؛ فرهنگ، هنر، خلاقیت و ادبیات را به حاشیه برده است. برنامه‌ریزی‌های آموزشی نیز چنان ضعیف و بدون تدبیر انجام شده است که هنر {منظور تمام شاخه‌های هفتگانه یا شاید هشتگانه آن} و خلاقیت به سمت نابودی پیش می‌رود.

یافته‌های جدید، که در حقیقت تائیدکننده دانسته‌ها و روش گذشتگان است، ثابت می‌کند کودکان همیشه و همواره مشتاق ادبیات و خصوصاً شعر هستند و زمانی که آموزش بربستری از شعری مناسب و ارزشمند به کودکان (حتی بزرگسالان) عرضه می‌شود، قوه فراگیری به شدت افزایش می‌یابد و خلاقیت شکوفا می‌شود. خصوصاً اینکه آموختن با این روش هم آموزش است و هم سرگرمی و تفریح.

یکی دیگر از محاسن آموزش بربستر شعر این است که آموخته‌ها، در ذهن و روان افراد ماندگارتر خواهد بود. اگر کمی فکر کنیم حتماً براین موضوع صحه می‌گذاریم که آنچه به شعر و مَثَل آموخته‌ایم در وجودمان نهادینه شده است.

به یادسپاری مفاهیم بربستر شعر هم، به مراتب راحت‌تر و ماناتر از روشهای دیگر است. اکثر ما معترفیم، روش خلاقانه برخی از معلمان درس عربی در آموزش قواعد دشوار این درس، با زبان شعر، باعث شد که این قواعد تا سالها درحافظه ما ماندند.

نقش شعر در تقویت قوه تخیل و خلاقیت هم برهمگان روشن است ، زمانی که داستان هفت خوان رستم، که از زبان حکیم ابوالقاسم فردوسی روایت می شود را با برخی از انیمیشن‌ها و فیلم‌های تخیلی امروزی مقایسه می‌کنیم چقدر متاثر می‌شویم از جفایِ هنرمندان ِ بی ذوق کشورمان ، بر فردوسی و مــا.

پس برای رشد ذهن و اندیشه فرزندانمان برای آنها شعر بخوانیم، آموخته‌هایی مفید و  زیبا در میان ابیات شعر نهفته‌اند.

به مناسبت روز گرامیداشت مولانای جان حکایتی زیبا از دفتر چهارم مثنوی با عنوان «قصه مرغی که در دام صیاد افتاد و پند او به صیاد » انتخاب کرده‌ام تا برایتان نقل کنم؛

آن یکی مرغی گرفت از مکر و دام                           مرغ او را گفت ای خواجه همام

تو بسی گاوان و میشان خورده‌ای                              تو بسی اشتر به قربان کرده‌ای

تو نگشتی سیر زانها در زمن                                    هم نگردی سیر از اجزای من

هل مرا تا که سه پندت بر دهم                                 تا بدانی زیرکم یا ابلهم

اول آن پند هم در دست تو                                     ثانیش بر بام کهگل بست تو

وآن سوم پند دهم من بر درخت                               که ازین سه پند گردی نیکبخت

آنچ بر دستست اینست آن سخن                               که محالی را ز کس باور مکن

بر کفش چون گفت اول پند زفت                                       گشت آزاد و بر آن دیوار رفت

گفت دیگر بر گذشته غم مخور                                 چون ز تو بگذشت زان حسرت مبر

بعد از آن گفتش که در جسمم کتیم                           ده درمسنگست یک دُرّ یتیم

دولت تو بخت فرزندان تو                                     بود آن گوهر به حق جان تو

فوت کردی در که روزی‌ات نبود                               که نباشد مثل آن در در وجود

آنچنان که وقت زادن حامله                                     ناله دارد خواجه شد در غلغله

مرغ گفتش نی نصیحت کردمت                                که مبادا بر گذشته دیغمت

چون گذشت و رفت غم چون می‌خوری                      یا نکردی فهم پندم یا کری

وان دوم پندت بگفتم کز ضلال                                 هیچ تو باور مکن قول محال

من نیم خود سه درمسنگ ای اسد                                       ده درمسنگ اندرونم چون بود

خواجه باز آمد به خود گفتا که هین                            باز گو آن پند خوب سیومین

گفت آری خوش عمل کردی بدان                            تا بگویم پند ثالث رایگان

پند گفتن با جهول خوابناک                                     تخت افکندن بود در شوره خاک

چاک حمق و جهل نپذیرد رفو                                 تخم حکمت کم دهش ای پندگو

 

حتماً متوجه روایت زیبا و ساده آن شده‌اید، متن علیرغم اینکه ادبیات اشعار مولانا کمی سنگین است، تقریباً قابل فهم است و چه خوب که چند کلمه‌‌ی هم که معنی آن را نمی‌دانیم، جستجو کنیم و به دانشمان افزوده شود:

مردی یک ، پرنده‌ای را به دام انداخت. پرنده گفت: ای مرد دلیر و جوانمرد، تو در زندگیت فراوان گوشت گاو، گوسفند و شتر خورده‌ای و هیچ وقت هم سیر نشده‌ای. پس مطمئناً از خوردن پرنده‌ای لاغر و  کوچک مثل من هم سیر نمی‌شوی. امّا اگر مرا رها کنی، سه پند با ارزش به تو می‌دهم و متوجه میشوی که من چقدر پرنده دانایی هستم و با عمل به این پندها به خوشبختی میرسی. پند اول را در دستانت به تو می‌گویم. اگر آزادم کنی پند دوم را وقتی که لب بام خانه‌ات بنشینم به تو می‌دهم و پند سوم را وقتی که روی درخت بنشینم به تو می‌دهم پندهایی که تو را خوشبخت و سعادتمند می‌کند. مرد قبول کرد. پرنده گفت اولین پند اینکه سخن محال را ازهیچکسی باورنکن. شکارچی تا اولین پند را شنید، زود پرنده را آزاد کرد. پرنده برلبه بام نشست و گفت پند دوم اینکه: هرگز غم گذشته را نخور و برای آنچه که از دست دادی افسوس نخور.

پرنده روی شاخه درخت پرید و گفت : در شکم من یک دُرّ گرانبها به وزن ده درم هست. ولی چون آزادم کردی قسمت تو و بچه‌هایت نشد و گرنه با داشتن آن ثروتمند می‌شدی. صیاد با شنیدن  سخن بسیار ناراحت شد و آه و ناله‌اش همچون زنان باردار در هنگام زادن فرزند، بلند شد. پرنده به او گفت: مگر تو را نصیحت نکردم که افسوس گذشته نخور؟ چرا غصه گذشته را می‌خوری؟  یا پند و نصیحت مرا نفهمیدی یا کر هستی؟ نصیحت اول من به تو این بود که سخن ناممکن را باور نکنی. ای ساده لوح ! همه وزن من سه درم بیشتر نیست، چگونه ممکن است که یک دُرّ ده درمی در شکم من باشد؟ مرد وقتی اندیشید متوجه موضوع شد و گفت ای پرنده دانا پندهای تو بسیار ارزشمند است. سومین پندت را هم به من بگو.

پرنده گفت : مگر تو  به آن دو پند توجه کردی و به آنها عمل نمودی که من پند سوم را هم به تو بگویم؟؟؟

نصیحت کردن آدم  نادان و ‌غافل،همانند پاشیدن بذر در زمینی شوره‌زار، بی‌حاصل است و آدمی که در جهل مرکب است نصیحت برای او سودی ندارد.

و در پایان به احترام مادران؛ یک لالایی زیبا و گوش نواز :

 

لالالالاخبر لالا                                شده فصل سفر لالا

یکی رفت و یکی اومد                      لالاچشما به درلالا

لالالالاخبراومد                               پرنده از سفر اومد

یکی بال وپرش واشد                       یکی بی بال و پر اومد

لالادنیا گذرگاهه                              گذرگاهی که کوتاهه

یکی رفته یکی مونده                        یکی الان تو راهه

لالالالاگل پونه                                که دنیا یک خیابونه

یکی رفت و یکی اومد                      چرا؟هیچ کس نمی دونه!

لالالالاگل تازه                                که شبها چشم تو بازه

ببین دنیا پر از رنگه                          ببین دنیا پر از رازه

یه جا مهتابی و روشن                       یه جا تاریک و بی روزن

یه جا صحرا و خارستون                    یه جا باغ و یه جا گلشن

لالاصحرا پر از رنگه                         دهان چشمه ها تنگه

نگاه آسمون صافه                            دل کوهها پر از سنگه